تضعیف روسیه؛ عیدی سال ۱۴۰۱ به ایران

ماه آخر سال ۱۴۰۰، ماهی بود که در ایران و جهان بیش از هر موضوعی، از روسیه و پوتین گفته و شنیده شد. قریب به اتفاق تحلیل ها و پیش بینی ها، از افول قدرت پوتین و روسیه حکایت داشته و دارد. شاهد مثال برخی از این تحلیلگران، سابقه روسیه در جنگهای غیرائتلافی با کشورهای دیگر است که در اکثر آنها شکست خورده. مهمترین شکست از ژاپن در ۱۹۰۵ و نزدیک ترینش به زمان حال، سرافکندگی در افغانستان در ابتدای دهه ۱۹۸۰ است که این آخری مقدمه ای شد برآغاز پایان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.
غرب به رهبری امریکا توانست با استفاده از اشتباهات شوروی، این رقیب بزرگ را از درون متلاشی و به دشمنی بی خطر به نام روسیه تبدیل کند. روسیه ای که شباهتی تام و تمام به رئیس جمهور جدیدش یلتسین داشت؛ بیمار، پیر، بی افتخار و بحران زده. اما برآمدن پوتین از پس یلتسین این روند را تغییر داد. پوتین برخلاف یلتسین، مردی سالم، قوی و جوان بود که در اسرع وقت بحران چچن را جمع کرد تا اولین گام به سوی افتخار را محکم برداشته باشد.
در زمان پوتین، ناسیونالیسم روسی جدی تر شد و تدریجاً امپریالیسم روسی هم زنده شد. اثرگذاری در قفقاز با ورود چکمه پوشان..

ماه آخر سال ۱۴۰۰، ماهی بود که در ایران و جهان بیش از هر موضوعی، از روسیه و پوتین گفته و شنیده شد. قریب به اتفاق تحلیل ها و پیش بینی ها، از افول قدرت پوتین و روسیه حکایت داشته و دارد. شاهد مثال برخی از این تحلیلگران، سابقه روسیه در جنگهای غیرائتلافی با کشورهای دیگر است که در اکثر آنها شکست خورده. مهمترین شکست از ژاپن در ۱۹۰۵ و نزدیک ترینش به زمان حال، سرافکندگی در افغانستان در ابتدای دهه ۱۹۸۰ است که این آخری مقدمه ای شد برآغاز پایان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.

غرب به رهبری امریکا توانست با استفاده از اشتباهات شوروی، این رقیب بزرگ را از درون متلاشی و به دشمنی بی خطر به نام روسیه تبدیل کند. روسیه ای که شباهتی تام و تمام به رئیس جمهور جدیدش یلتسین داشت؛ بیمار، پیر، بی افتخار و بحران زده. اما برآمدن پوتین از پس یلتسین این روند را تغییر داد. پوتین برخلاف یلتسین، مردی سالم، قوی و جوان بود که در اسرع وقت بحران چچن را جمع کرد تا اولین گام به سوی افتخار را محکم برداشته باشد.

در زمان پوتین، ناسیونالیسم روسی جدی تر شد و تدریجاً امپریالیسم روسی هم زنده شد. اثرگذاری در قفقاز با ورود چکمه پوشان روسی به گرجستان آغاز شد و با اعمال نفوذ پوتین در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر ادامه یافت. اتخاذ سیاست ممانعت از بهبود روابط ایران و غرب نیز همواره اصلی اساسی در دیپلماسی روسیه ی پوتین بوده است. اما شاهکار پوتین برای تقویت ناسیونالیسم روسی، تصرف موفق شبه جزیره کریمه بود که واکنش چندانی در میان رقبای غربی برنیانگیخت.

اعزام نیروی هوایی روسیه به سوریه در حمایت از بشار اسد و در اختیار گرفتن کنترل بندر طرطوس اقدام مهم دیگر روسیه این بار در منطقه حساس خاورمیانه بود که همچون موارد قبلی قرین موفقیت بود. هیچکدام از این اقدامات توسعه طلبانه پوتین با واکنش جدی غرب روبرو نشد تا اینکه حمله نظامی به اوکراین که اقدامی جسورانه تر نسبت به تحرکات پیشین تلقی میشود فرصت را برای واکنش اثرگذارغرب فراهم کرد.
این واکنش از آنجا که رسم زمانه تا حدودی عوض شده مشابه واکنش غرب به اشغال لهستان توسط هیتلر نبود بلکه به شیوه امروز بر مبنای جنگ‌اقتصادی فلج کننده طراحی گردیده و به نظر می رسد که منجر به تقویت ناتوی (تضعیف شده توسط ترامپ) خواهد شد. در این میان اژدهای چینی که دو سال است جهان را با ویروس کرونا مشغول کرده تا خود به تحکیم قدرت جهانی اش بپردازد، این بار هم از تمرکز غرب بر روسیه و غفلت از امپریالیسم چینی، فرصت و فضایی برای تقویت قدرت همه جانبه خود خواهد ساخت.

آراء ممتنع یک جغرافیای ممتد از شرق تا غرب آسیا شامل چین، هند، پاکستان، ایران و عراق به قطعنامه ضد روسی سازمان ملل هم معانی چند وجهی و خاصی درباره نظم جدید جهانی برای اهل نظر داشت.
دست آخر آنکه تاثیر تضعیف روسیه بر ایران میتواند عیدانه خوبی برای ایرانیان در سال ۱۴۰۱ باشد. زیرا اصولاً داشتن همسایه ای قوی پنجه، خونریز و توسعه طلب، جز تضعیف منافع و قدرت ملی و لرزاندن خطوط مرزی ما، حاصل دیگری نخواهد داشت. به راستی که اگر ما قادر به انتخاب همسایه بودیم هیچگاه روسیه را به همسایگی ایران بر نمی گزیدیم.