آرمان‌گرایی و منافع ملی

این پشنهاد امنیتی در جلسه حل بحران به دوگل داده شد. دوگل در مواجهه با این پشنهاد، در حالی که تعجب کرده بود، فریاد برآورد که من دوگل، ولتر زمانه خودمان را دستگیر کنم. هرگز، هرگز. اجازه بدهید سارتر هرچه می خواهد بگوید و انجام دهد؛ هیچ کس حق برخورد و یا کوچکت ین بی احترامی به او را ندارد. صرف نظر از درستی یا نادرستی و انتساب این مطالب به دوگل، طرح این دیدگاه ها در منابع فرانسوی، نشان از درستی مسیری است که در آن گام برمی دارد. عقل، اندیشناک و خودآگاه کننده جامعه، نه در حکومت یا جامعه مدنی و حتی مردم به مثابه عامه قرار ندارد؛ بلکه این امر در نخبگان تاثیرگذار جامعه که دشواره آن اجتماع را مورد تامل قرار می دهند و با گفتگوی همطراز با همسلکان، دانایی را تولید و در رگ های جامعه از توده ها، جامعه مدنی و حکومت تزریق میکنند.
حال اگر نخبگان جامعه کمای فکری بسر میبرند و جامعه از آنان آوانگارتر می شوند، وضعیت آنومی یا در هم ریختگی بر کلیت یک ساختار حاکم می شود. در این شرایط، امید، خودآگاهی کاذب را به این ساختار تزریق میکند. جامعه شعاری، سیاست ها تخیلی و غیر علمی و آرزوها در وضعیت خود بزرگ بینی خلاصه ..

این پشنهاد امنیتی در جلسه حل بحران به دوگل داده شد. دوگل در مواجهه با این پشنهاد، در حالی که تعجب کرده بود، فریاد برآورد که من دوگل، ولتر زمانه خودمان را دستگیر کنم. هرگز، هرگز. اجازه بدهید سارتر هرچه می خواهد بگوید و انجام دهد؛ هیچ کس حق برخورد و یا کوچکت ین بی احترامی به او را ندارد. صرف نظر از درستی یا نادرستی و انتساب این مطالب به دوگل، طرح این دیدگاه ها در منابع فرانسوی، نشان از درستی مسیری است که در آن گام برمی دارد. عقل، اندیشناک و خودآگاه کننده جامعه، نه در حکومت یا جامعه مدنی و حتی مردم به مثابه عامه قرار ندارد؛ بلکه این امر در نخبگان تاثیرگذار جامعه که دشواره آن اجتماع را مورد تامل قرار می دهند و با گفتگوی همطراز با همسلکان، دانایی را تولید و در رگ های جامعه از توده ها، جامعه مدنی و حکومت تزریق میکنند.

حال اگر نخبگان جامعه کمای فکری بسر میبرند و جامعه از آنان آوانگارتر می شوند، وضعیت آنومی یا در هم ریختگی بر کلیت یک ساختار حاکم می شود. در این شرایط، امید، خودآگاهی کاذب را به این ساختار تزریق میکند. جامعه شعاری، سیاست ها تخیلی و غیر علمی و آرزوها در وضعیت خود بزرگ بینی خلاصه می شود.

گذشت از این شرایط، نیازمند نخبگان واقع گرا و آگاه از جنس محمد علی فروغی است. فروغی یک نمونه است نه به عنوان بازتولید شخصیت او در زمانه مطرح شود. فروغی اندیشمند، سیاست مدار بود که بحران ها را در بسترشان و با توجه به تکنیک های متکی به منافع و مصالح ملی آن ها را می اندیشید و به اجرا در می آورد. در لحظه حساس اشغال ایران اگر فروغی از جمله نخبگان ایده آل تخیل گرا بود، رضاه شاه را با سیاست های هپروتی در مقابل اشغالگران قرار می داد که بله انگلیس و روس غلط می کنند برای ما تعیین تکلیف می کنند، نتیجه ای جز فرو غلطیدن ایران در بحران های غیر قابل حل می شد. حتی می توان قوام السلطنه را در مواجهه با استالین در نجات نیمه شمالی ایران از اشغال روس را د این بستر خوانش کرد؛ با این تفاوت که قوام برخلاف فروغی، اندیشمند نبود؛ بلکه سیاست پیشه باهوش بود.

امروز برآمدن این نخبگان و سیاست مداران به دلیل احاطه ذهنی در آگاهی های کاذب، امکانپذیر نیست. دانش آموزان و دانشجویان ایرانی در عرصه های مختلف به جای رویارویی با واقعیت ها که دلالت بر راستی و درستی داده ها قرار گیرد، در معرض بمباران های تبلیغی و تعلیم آموزه های اسطوره ایی است. تاریخ را در مقاطع مختلف را یا چنان سیاه و مشمئز کننده ارائه می شود و یا چنین ارسطوره ای و دست نیافتنی. در این مجال سردرگمی در میان نفرت و عدم دسترسی، باز تولید خواسته ها و نیازهای خود را شخصیت اشین دهه ۶۰ تا گروه بی تی اس در دهه دوم از قرن قرن ۲۱ پی جویی می کند. میزان پذیرش و تاثیرپذیری از نخبگان وطنی در حد صفر می نماید. در این شرایط این فضای مجازی جا و نقش هدایت گری نخبگان را بر عهده دارد.

این شرایط را بر حکومت نیز می توان مشاهده کرد. سیاست اندیشی آرمان خواه و غیرعلمی که هدایت گری جامعه را بر عهده گرفته، آخرین نمونه ای از عدم توجه به واقعیت ها معطوف به منافع و مصالح است. که در وقت دیگر بدان خواهم پرداخت. نیاز امروز ایران، سیاست اندیشان واقع گرا و آگاه به گذشته و حال، با نگاه معطوف به آینده است.

۶۵۶۵