غرب، از لیبرالیسم تا فاشیسم
اما امروز شواهد نظری و رفتاری لیبرالیسم نشان می دهد که این تفکر به سرعت در مسیر فاشیسم، تغییر جهت داده است. برخی از شواهد این تغییر به شرح زیر است.
۱٫فاشیسم به عنوان یک نظریه سیاسی افراطی شناخته می شود که در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ توسط موسولینی،رهبر ایتالیا مطرح شد و یکی از اهداف آن، نادیده گرفتن حقوق بشر و آزادیهای دموکراتیک بود.در این روند،پیروان فاشیسم، سیاست های خود را معمولاً در لفافهای از تئوریها و تبلیغات مبتنی بر تعصّب ملّی،برای نقض حقوق انسانها میپوشاندند و با حس برتری طلبانه،نوعی از حکومت دیکتاتوری براساس نژادپرستی و رفتارهای افراطی علیه اقوام و نژادهای باصطلاح دون پایه، ایجاد کردند.امروز هم لیبرالیسم به برتری نژادها اصالت بخشیده و بروز اعتراضات علیه نژادپرستی در آمریکا که با مرگ جرج فلوید به اوج رسید،نمایش حرکت لیبرالیسم به سوی فاشیسم است و رنگین پوستان و سفید دوستان ترقیخواه، به دنبال ایجاد ساختار عادلانه در آمریکا هستند.
۲٫ یکی دیگر از اصول اساسی فاشیسم، عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح و ضرورت جنگ افروزی برای حفظ یا تامین منافع بود.سیاست خارجی موسولینی با هدف توسعه حوزه ..