ماه: فوریه 2023

کنترل تنش در روابط ایران و غرب؟

در یک متری موفقیت، مذاکرات به شکست یا بن‌بست می‌انجامد. گویی در آینده نزدیک برای این سریال طولانی چشم‌انداز روشنی نیست. قرار است دوباره «رافائل گروسی» به تهران بیاید؛ آن‌هم در آستانه نشست فصلی که دوشنبه پیش‌رو، زنگ آغاز آن به صدا در می‌آید. برخی دعوت اخیر از گروسی به تهران را به دیپلماسی «دقیقه ۹۰» تعبیر کرده‌اند اما بسا درست‌تر این است که این دعوت و پذیرش آن از سوی مدیر کل آژانس و استقبال همه طرف‌های گفت‌وگو کننده هسته‌ای با ایران را نوعی تلاش مشترک برای «کنترل» اوضاع پیش از «آشفتگی» ناشی از عمیق‌تر شدن اختلاف‌ها تفسیر کرد. اختلافات جاری زیر پوششی از موضوعات فرا برجامی است که سبب شده پس از تعلیق گفت‌گوهای هسته‌ای در وین (از مرداد ۱۴۰۱ تا کنون) در هر مقطع بر بار آن افزوده شود. از این رو به نظر می‌رسد دور تازه مذاکرات گروسی در تهران تنها به موارد فنی محدود نشده و بلکه دامنه گسترده‌تری از حتی اختلافات پادمانی را در برگیرد. البته این یک احتمال و برداشت است و باید منتظر بود و دید. آنچه به سفر آتی مدیر کل آژانس به تهران اهمیت می‌دهد، تغییر یکباره آهنگ کلام همه طرف‌ها از بیان ادبیات تند و ان..

«پیروز» تلف شد، درس هم گرفتید؟

ویدیویی از اکبری معاون سازمان محیط زیست دقایقی پس از اعلام خبر مرگ تلخ پیروز ، آخرین توله از فرزندان ایران منتشر شده که با صدایی نحیف می گوید:«واقعیت این است که پیروز از ابتدا با شرایط خاصی به دنیا آمد. بدون شیر مادر، نصف وزن طبیعی، جسم نحیف و بیماری های مختلف ناشی از شیر خشک نامناسب و…»
گفته هایی که ایرادی ندارد تازه پس از ده ماه انگار یاد گفتنش افتادند. گفته هایی که در دل همه نگفته ها ، باز اقلا طرح می شوند برای اینکه سرپوشی باشند بر ندانسته هایی که مهمترین پروژه باروری در اسارت را برای ایران با شکست روبرو کرد. پروژه ای که سال ها پیش باید با کوشکی و دلبر اتفاق می افتاد اما اصرار بر نگه داشتن حیوانات در ساختمان شلوغ و پر استرس پارک پردیسان با شکست روبرو شد.
اما این بار با ایران و فیروز ، به لطف انتقال دو حیوان به زیستگاه طبیعی توران عملی شد. جایی که جفت جوان رها از استرس های شهری به هم نزدیک شدند و یک زایمان طبیعی و سه توله سال می توانست بزرگترین اتفاق علمی در حوزه محیط زیست ایران را رقم بزند. در عمل اما چه شد و چه اتفاق افتاد که صبح نهم اسفند ۱۴۰۱ این قدر برای تک تک مان کسل کننده و..

تهران، زلزله و شهرداری: کلام آخر 

با احترام به تمامی افرادی که برای کشور و آبادانی این مرز و بوم مقدس و عزیز زحمت و تلاش می کنند. اما هشدار ! و هشدار جدی، نباید تمامی مسیر را اشتباه طی کرد !
به بهانه برگزاری مانور دورمیزی (!!!)، زلزله ۷/۲ هفته گذشته و مانور مقرر ۱۱ اسفند امسال شهرداری تهران و مانور ۶/۵ غیر دورمیزی سال گذشته و با تاسف و اندوه فراوان از عملکرد شهرداری تهران این مرقومه را تقدیم می کنم، امیدوارم با دقت و دلسوزی وافر مطالعه شود و در مانور عملیاتی زلزله آخر این هفته لحاظ شود. نگرانم و حق دارم نگران پایتخت ایران زمین و تهران کهن باشم.

چنانچه یک مرور و جستجوی ساده در گوگل انجام دهیم خواهیم دید که حداقل بیش از ٣٤ سال است که نگارنده در رادیو و تلویزیون، مصاحبه ها، مقالات داخلی و بین المللی تلاشی مستمر در خصوص زلزله تهران بصورت متعصبانه هشدار داده و هنوز هم ادامه می دهد! و از جملات سنگینی مثل جملات زیر استفاده می کند:
– بزرگترین فاجعه انسانی سه قرن اخیر
– بزرگترین مرگ و میر بلایای طبیعی تاریخ
– مدفون کردن تهران زیر بتن بعد از زلزله
– پایان یک تمدن و پایان تهران
– ناپایداری شدید رژیم سیاسی تا مرحله انهدام…

چرا انقلاب شد؟

از آن جمع ۸۰ نفره به شهادت برخی از تواریخ ۱۱ نفر زنده ماندند. چطور یازده نفر توانستند دو سال بعد از جنگل های سیراماسترا پایشان را به خیابان های هاوانا برسانند؟ جز آن که زمینه انقلاب در آن جا به شدت مستعد بود و از قبل اتفاقات بسیاری رخ داده بود تا آن حادثه به پیروزی منجر شود؟ ساده لوحان اما فقط همین عدد یازده را دیدند و گمانشان بر آن بود با یک نیروی چریکی اندک و همدل می توان هر ارتشی را به زانو درآورد. چه جان های ساده دلی که با این وهم و گمان در خاک غلطیدند.زمستان سال ۶۰ در همین جنگل های آمل صد و هشتاد نفر با هیبت رزمندگان کوبایی به خیال تکرار آن حادثه جانشان را گذاشتند کف دستشان. هر کس هم به آن ها می گفت آخر با ۱۸۰ نفر؟ می گفتند:فیدلی ها یازده نفر بودند تازه ما صد و هشتاد نفریم! آن ها بچه های کم هوشی نبودند. خیلی هایشان از دانشگاه های معتبر دنیا فارغ التحصیل شده بودند اما از زمانی که اولین گلوله را شلیک کردند تا زمان فروپاشی کل آن صد و هشتاد نفر،بیست و چهار ساعت هم نکشید. بله! درک سطحی و مبتذل از مفهوم انقلاب و جامعه و مردم و ساختار سیاسی ممکن است چنین بلاهایی را هم سر آدم بیارود.
این..

مجسمه هادی خانیکی را به عنوان نماد امید باید ساخت

حتی باور دارم؛ «امید» هم از او که این روزها با جسمی شیشه‎ای اما اراده‎ای فولادین در نبرد با سرطان است؛ کم آورده است. «امید» چنان در عمق نگاهش خانه کرده که کاش می‎شد آن را تاکسی‌درمی کرد!
البته امید تنها واژه‎ای نیست که یادآور او باشد؛ آنقدر که نام هادی خانیکی با «جامعه مدنی» و «گفت‎وگو» گره خورده؛ جسمش با «سرطان» گره نخورده است. زندگی او را در سه زیست‎جهان می‎توان خلاصه کرد: سیاست ورزی؛ دغدغه‌مندی اجتماعی؛ علم و دانش.
دانش‌آموز کوشای مدرسه که در نوجوانی تصور می‎کرد با علم‎آموزی بویژه «علوم پایه» می‎تواند به همنوعانش خدمت کند؛ با ورود به دانشگاه و آشنایی با حساسیت‎های جامعه و شرایط حکمرانی زمانه؛ قدم در راه سیاست نهاد و دهه دوم عمرش صرف زیست جهان اول یعنی «سیاست‎ورزی» شد که تا مرز فعالیت‎های رادیکال چریکی نیز پیش رفت.
شرایط گریزپذیر و گریزناپذیر پس از پیروزی انقلاب؛ دو انقلاب موثر را در زندگی او پدیدآورد. نخست ورودش به فضای آموزشی با معلمی در مدرسه که سرآغاز تمرینش برای «گفت‎وگو» بود و دوم حضورش در عرصه رسانه در امتداد همان مسیر. اینگونه بود که او وارد دومین زیست جهان خود یعنی دغدغه‎..

چین و کنترل هوشمند رفتار مردم

اگر محدود کردن آزادی بیان را به مثابه زندان بدانیم از این زاویه می توان چین را بزرگترین زندان عالم قلمداد کرد.
درس هایی از آتش سوزی در سین کیانگ
آتش سوزی مهیبی سه ماه قبل در یک برج مسکونی در شهر ارومچی، مرکز ناحیه مسلمان نشین سین کیانگ چین رخ داد که منجر به مرگ عده ای گردید. سین کیانگ یک ناحیه خودمختار است که رسانه های ترک زبان از آن به ترکستان شرقی یاد می کنند و تقریبا با ایران هم مساحت است و بالغ بر بیست و پنج میلیون نفر جمعیت دارد، ناحیه ای که مردمش به سخت ترین شکل از سوی دولت کمونیست چین در محدودیت زندگی می کنند. این منطقه همان جایی است که اخیرا یکی از رسانه های نواصولگرای ایران مردمش را تروریست قلمداد کرده و رفتار حکومت چین را با آن ها توجیه آمیز دانسته است. اگر چه سکوت بسیاری از کشورها در قبال مصیبت های مردم سین کیانگ و اعتراض نکردن به رفتار چین که دارد به قدرت اقتصادی برتر دنیا تبدیل می شود و نزدیک به چهل کشور از دنیا آنچنان به آن بدهکارند که توان نقد سیاست های چین را ندارند قابل پیش بینی است، اما تروریست معرفی کردن مردم سین کیانگ تازگی دارد ، چه تاکنون شواهدی که نشان دهد مسلم..

گره مشکلات اقتصادی با اشک باز می شود؟

بعضی وقت ها در بعضی شرایط خاص مجبوری علی رغم میل باطنی به مسایلی اشاره کنی که شخصی است. درونی است.قلبی است.
مسایلی که فقط به خودت ربط دارد و خدایت؛بعضی وقت ها مثلا مجبوری که بگویی من سالها بچه مسجدی بودم.دعای کمیل را تقریبا از بَرَم.اغلب صوت های مرحوم کافی را شنیده ام. در نوجوانی و اوایل جوانی -یعنی تا قبل از سیاسی شدن حاج منصور ارضی-شنونده روضه های جانسوز او بودم. در شب های ماه مبارک رمضان به جز سه شب مشخصِ قدر، بعضی شب های دیگر را هم «قدر» دانسته ام.
خلاصه این که مجبوری کمی از جزییات بگویی و حتی آدرس بدهی که مسلمانی ات را برای بعضی ها ثابت کنی!که فکر نکنند اگر مثلا از گفته های آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران که می گوید:«در خلوت اشک بریزید و مشکلات کشور را با دعا حل کنید» تعجب می کنی یا ایراد می گیری، با جایی و با تفکری ضدیت دینی داری و نامسلمانی!
آقای صدیقی که بری از خطا نیست. معصوم که نیست. منِ بچه مسلمان حق دارم به این گفته های او ایراد بگیرم.
حق دارم خدمت ایشان عرض کنم برخی بیاناتشان ممکن است در جوانان بازخورد منفی و نتیجه عکس داشته باشد.
بنده در جایگاهی نیستم که درباره م..