بحران‌های آموزش عالی در دوران کرونا

به گونه ای که با وجود شروع آن در زمستان سال ۱۴۰۰ به صورت الکترونیکی و آموزش های مجازی و برخط به جهت وضعیت شیوع همگانی کرونا ویروس و کووید ۱۹- متعاقب ابلاغ مراتب حضوری شدنِ دانشگاهها در کلیه سطوح آموزش عالی از فروردین ۱۴۰۱- موجبات برگزاری پُر حاشیۀ کلاس های دانشگاهها به صورت حضوری و بعضاً، الکترونیکی در مواردی محدود فراهم شد و موجب دوگانگی و بلاتکلیفی عملی بسیاری از دانشجویان به تصور همراه داشتنِ ترم تحصیلی مجازی و غیر حضوری و بهم ریختگی بسیاری از برنامه ها و فرایندهای آموزشی و دانشگاهی جاری و آتی کار و زندگی و فعالیت های حرفه ای و اجتماعی آنها به مانند اساتید محترم دانشگاه و کارکنان دوائر اداری آن گردید!
در چنین وضعیتی، اساساً، حضور بسیاری از دانشجویان در کلاس های حضوری به جهت تغییر سبک و مدل زندگی و کسب و کار آنها و تعهدات حقوقی و حرفه ای ناشی از وضعیت غیر حضوری خود در دانشگاهها در شرایط همه گیری کرونا ویروس طی دو سال اخیر، بنا به اظهار آنها، نه تنها همراه با مشکلات جدی و متعدد بود، بلکه، به دلائل گوناگونی غیر ممکن نیز بوده است! در چنین شرایطی، تعارض بین الزامات قانونی و آموزشی، دائ..

به گونه ای که با وجود شروع آن در زمستان سال ۱۴۰۰ به صورت الکترونیکی و آموزش های مجازی و برخط به جهت وضعیت شیوع همگانی کرونا ویروس و کووید ۱۹- متعاقب ابلاغ مراتب حضوری شدنِ دانشگاهها در کلیه سطوح آموزش عالی از فروردین ۱۴۰۱- موجبات برگزاری پُر حاشیۀ کلاس های دانشگاهها به صورت حضوری و بعضاً، الکترونیکی در مواردی محدود فراهم شد و موجب دوگانگی و بلاتکلیفی عملی بسیاری از دانشجویان به تصور همراه داشتنِ ترم تحصیلی مجازی و غیر حضوری و بهم ریختگی بسیاری از برنامه ها و فرایندهای آموزشی و دانشگاهی جاری و آتی کار و زندگی و فعالیت های حرفه ای و اجتماعی آنها به مانند اساتید محترم دانشگاه و کارکنان دوائر اداری آن گردید!

در چنین وضعیتی، اساساً، حضور بسیاری از دانشجویان در کلاس های حضوری به جهت تغییر سبک و مدل زندگی و کسب و کار آنها و تعهدات حقوقی و حرفه ای ناشی از وضعیت غیر حضوری خود در دانشگاهها در شرایط همه گیری کرونا ویروس طی دو سال اخیر، بنا به اظهار آنها، نه تنها همراه با مشکلات جدی و متعدد بود، بلکه، به دلائل گوناگونی غیر ممکن نیز بوده است! در چنین شرایطی، تعارض بین الزامات قانونی و آموزشی، دائر بر ضرورت حضور دانشجویان در کلاسهای درسی آنها در دانشگاهها و ممتنعِ بودنِ حضور مستمر آنان در کلاسها، همراه با حاشیه ها و پیامدهای متعددی برای آنها، اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و دوائر مختلف آنها بوده است و زمینه سازِ افت تحصیلی و دانشگاهی بسیاری از دانشجویان را به جهت عادت مشهود و متعارفِ دو سالۀ اخیر آنها به آموزش های مجازی و برخط و کپی پیست های معمولۀ در آزمون های مربوطه، بنا به دلائل متعدد نیز در عمل فراهم آورده است و موجی از اعتراضات و نقدهای مستمر و مکرر اساتید محترم دانشگاهها را نسبت به " بحران دانش آندوزی در میان دانشجویان" و سطح علمی پایین بسیاری از آنها در وضعیت کنونی نظام آموزش عالی کشور با خود به همراه داشته است!

در همین ارتباط، محمدرضا زمانی درمزاری( فرهنگ)، مدرس دانشگاه و نگارنده کتب و مقالات حقوقی و حرفه ای متعدد و منتشره بدان ضمن اشاره به " بحران دانش اندوزی در نظام آموزشی و آموزش عالی کشور" بر ضرورت " آسیب شناسی وضعیت موجود نظام آموزشی دانشگاه؛ چالش ها، موانع و محدودیت ها، فرصت ها و ضرورت ها و راهبردها " تاکید داشته و لزوم مطالعۀ همه جانبۀ " پیامدهای مترتب بر شیوع کرونا ویروس بر نظام آموزش عالی در دوران کرونا، " تحولات آموزشی دوران کرونا و پسا کرونا " و" تجربۀ نوین نظام آموزشی و نظام آموزش عالی در پاندومی کرونا " و ضرورت استفاده از دستاوردهای مطالعاتی و پژوهشی آنرا در تصمیم گیری ها و سیاستگذاری های تقنینی، آموزشی و مدیریتی در نظام آموزش عالی مورد تاکید قرار می دهد و ضمن توصیف " دانشجویان و اساتید دانشگاهها " بعنوان " یک ظرفیت و فرصت علمی و انسانی بی مانندِ" قابل توجه، شناسایی و برنامه ریزی هدفمند جهت بهینه سازی توانمندی ها و ظرفیت های پیدا و پنهان آنها و نه " تحدید و تهدید دانشگاهی و انسانی"، آنرا به بهانه پایان امتحانات دانشجویان خویش در دانشگاه در ترم گذشته و نیمسال تحصیلی مزبور، مورد بررسی اجمالی قرار داده است.

گرچه انتظار می رود دانشجویان در عرصه دانش و پژوهش در دانشگاه و فعالیت های علمی، پژوهشی و حرفه ای آتی خویش به مثابۀ شعر معروف فردوسی بدان سو رهنمون گردند که ؛ "… به دانش فزای و به یزدان گرای، که او باد، جان تو را رهنمای، بیاموز و بشنو ز هر دانشی، بیابی ز هر دانشی، رامشی…" ، "… میاسای ز آموختن، یک زمان، ز دانش میفکن، دل اندر گمان، چه ناخوش بُوَد، دوستی با کسی، که بهره ندارد ز دانش، بسی…" و با راستی و درستی و با تدبیر و درایت بر این باور باشند که ؛ "… چو گویی که وام خرد توختم، همه هر آنچه بایست آموختم، یکی نغز بازی کند روزگار، که بنشاندت پیش آموزگار…" و نیز انتظار می رود به نیکی و نکویی نیز دریابند که ؛ "… توانا بُود هر که دانا بُود ز دانش دل پیر، بُرنا بود…" و بر این اساس، گرچه، آگاهی، سرآغاز توانایی است، لیک گویا مفاهیم " علم و دانش و آگاهی و دانایی در جامعه دانشگاهی و انسانی" به کلی تغییر یافته و به ترتیب آتی نیز دگرگون شده است…:

۱- با وجود شیوع و همه گیری کرونا ویروس و کووید ۱۹ و پیامدهای اساسی و بنیادی آن بر نظام آموزشی و آموزش عالی کشور و تعطیلی فراگیر دانشگاهها و مراکز آموزشی طی دو سال گذشته و برگزاری کلاس های درسی دانشگاه و دانشجویان به صورت آموزش بر خط و مجازی و حضور نامتعارف و محدود دانشجویان در کلاسهای دانشگاهی مجازی و ثبت وضعیت های گوناگون حضور بسیاری از آنها در منزل و محل کار و در اثنای رانندگی، میهمانی، خواب و ورزش و مانند آنها…!، بنا به گزارشات اعلامی مکرر و بازگشایی بعدی دانشگاهها و حضوری شدن کلاس ها و آزمون های آنها پس از دو سال و اندی تعلیق و تعویق و رواجِ توجیهات متعدد بسیاری از دانشجویان برای عدم حضور در کلاس ها و آزمون های حضوری دانشگاهها…!!، همراه با روند فزایندۀ معضلات اجتماعی و حرفه ای و بیکاری فراگیر دانش آموختگان بسیاری از رشته ها، نه تنها شاهد شتاب تحصیلی و افت علمی روزافزون دانشجویان و نظام آموزش عالی بوده، بلکه اساساً، ضمن تغییر مفاهیم و اولویت های علمی و دانشگاهی؛ تاکید و رویکرد اصلی بسیاری از دانشجویان در پاس کردن واحدها و فارغ التحصیل شدنِ زودهنگام و ورود به بازار کار حرفه ای و نبود هر گونه اولویت جدی و موثر و نهادینه شده نسبت به " دانش اندوزی و دانش پژوهی" و " مهارت افزایی علمی و توانمندسازی حرفه ای" است و چالش اصلی بسیاری از دانشجویان در اخذ نمره های غیر علمی و پاس کردن واحدها و خروج از وضعیت تحصیلی، ولو با " فقدانِ هر گونه بنیان های علمی و آموزشی لازم" می باشد که زمینۀ زوالِ زودهنگام آگاهی، دانایی و آموزه های علمی و دانشگاهی را فراهم خواهد آورد و " بحران کم سوادی و بی سوادی علمی، دانشگاهی و پژوهشی" را به سرعت در جامعه نهادینه خواهد کرد…!

۲- به راستی، در چنین شرایطی و با تغییر سبک و مدل زندگی و رویکرد تحصیلی دانشجویان و دگرگونی در اولویت ها و برنامه های جاری و آتی آنها و نبود اراده ای موثر برای دانش اندوزی مستمر در بین بسیاری از آنها ، همراه با مطالبه گری پیدا و پنهان نسبت به " نمره درسی" و توصیف یک استاد خوب بر مبنای کیفیت نمره دهی و انعطاف وی نسبت به آنها و عدم حضور یا شرکتِ غیر علمی بسیاری از آنها در امتحانات میان ترم و پایان ترم دانشگاهها و توسل به روشهای ناشایست در آزمون های مجازی برای اخذ نمره، ولو با تقلب و کپی پیست های معمول و کم رنگ شدنِ فزاینده در آزمون های مجازی " یا ترتیب مشابه در آزمون های کتبی و حضوری…! _ "پیدایی، پویایی، شیدایی و شکوفایی علمی، دانشگاهی، آموزشی و پژوهشی" در بین بسیاری از آنها و تقاضای تحصیل صرف نمره از اساتید به اشکال گوناگون، ولو با عدم حضور در کلاس های دانشگاه و فقدانِ هر گونه مشارکت علمی و درسی یا تحقیقاتی در کلاس ها در طول ترم و فرافکنی های بلاوجه مسئولیت های دانشگاهی و دانشجویی خویش به بهانه های گوناگون و هدایت عملی ساختار آموزشی موجود بدان سو و بعضاً توصیه های مطروحه نسبت به آنها برای تساهل و مدارا با وضعیت دانشجویان موصوف…! – آیا می توان بر آن بود و پرسید؛ " علم بهتر است یا ثروت…" ؟!

۳- صرفنظر از رویکرد متعارف و مشهود در بین بسیاری از دانشجویان در طی سالهای اخیر به ترتیب مشروحه، نباید و نمی توان وضعیت کنونی آموزش عالی و سطح علمی دانشجویان را صرفاً معطوف به آنها کرد و آنان را بعنوان عامل و مسئول اصلی این وضعیتِ نابسامان و غیر علمی دانست و بر آن نیز تاکید کرد! مبرهن است؛ مجموعه ای از عوامل بنیادین و ساختاری در فرهنگ عمومی جامعه و نظام آموزشی و آموزش عالی در پیدایی و پویایی شرایط کنونی موثر است و نمی توان آنرا تنها به دانشجویان معطوف و مربوط ساخت و آنها نیز در عمل، بنا به دلائل گوناگون خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… متاثر از وضعیت موجود و تغییر سبک و مدل زندگی و تحصیل و باور به ضرورتِ ورودِ زودهنگامِ ولو با نبود مهارت ها و توانمندی های تخصصی و شغلی به فعالیت های حرفه ای آتی می باشند…!

۴- گرچه، شیوع همگانی کروند و کووید ۱۹ بعنوان یک وضعیت اضطرار عمومی ملی و بین المللی طی دو سه سال اخیر تمامی ابعاد جامعه انسانی و بشری را در سطح ملی و بین المللی متاثر از خویش ساخته است و نظام آموزشی و آموزش عالی هم به شدت متاثر از آن شده است و اساساً، ضروری است ؛ " پیامدهای مترتب بر شیوع کرونا ویروس بر نظام آموزش عالی در دوران کرونا و تحولات پساکرونا " به طور جدی مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته و دستاوردهای آن در برنامه ریزی ها و طرح های آموزشی، پژوهشی و مدیریتی پیش رو در فرایند آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد، با این وجود، " تجربۀ نوین آموزش عالی در پاندومی کرونا " و هدایت و مدیریت عملی آن بر اساس " فرایند سعی و خطا " به لحاظ ناشناخته بودنِ ماهیت و ابعاد این ویروس در سطح ملی و جهانی، همراه با تاثیرات شگرف آن در ابعاد مختلف اقتصادی، حرفه ای، آموزشی و زندگی روزمرۀ شهروندان- موجبات افت تحصیلی و دانش اندوزی دانشجویان را در فرایند آموزش مجازی و غیر حضوری دو سال اخیر در عمل فراهم کرده است و پذیرش این واقعیت تاسف بار و پیامدهای مترتب بر آن نیز در آموزش عالی ملی و بین المللی قابل انکار نیست!

۵- با این حال، پرسش اساسی و مبنایی از نظام آموزشی و آموزش عالی این است که رایطۀ بین روندِ فزایندۀ پذیرش دانشجویان در دانشگاهها بدون توجه لازم به کیفیت آموزش و سطح آموزشی و علمی آنها و خلاء وجود یا بحران در مدیریت اشتغال آنان و کاهش" امید به زندگی و موفقیت های حرفه ای آتی" و نبود باور جدی به دانش اندوزی و علم پژوهی در بین آنها از یکسو و عدم مهارت افزایی علمی و نبود توانمندسازی های حرفه ای آنان برای ورود به بازار کار و فعالیت های صنفی آنها از طرف دیگر، چگونه قابل توجیه است؟ و مسئولیتِ مترتب بر عدم انطباقِ روزافزون حجم بالای دانش آموختگان حقوقی و غیر حقوقی و نبود ساز و کارهای جلب و جذب حرفه ای آنها در بازار کار و فعالیت های حقوقی و شیوه های سیاستگذاری ناشی از آن با کیست و چگونه قابل توصیف است؟

۶- گرچه، تاکید بر برخی از الزامات آموزشی و دانشگاهی نسبت به دانشجویان و لزوم رعایت همه جانبۀ آنها از سوی آنان، همراه با ضرورت افزایش سطح علمی و کیفیت آموزشی آنها مهم است و دارای اهمیت ضروری می باشد، اما " آموزش، احترام، ارتقاء و ترویجِ نهادینه شدۀ امید به زندگی، امید به فعالیت های حرفه ای آتی، امید به نقش آفرینی های شغلی و حرفه ای، امید به توانمندسازی و مهارت افزایی حقوقی و صنفی، حقِ برخورداری از فرصت های حرفه ای برابر و نبودِ هر گونه تبعیض و تمایزِ احتمالی نسبت به آنها، باور به شایسته سالاری و رویکرد علمی و کارشناسی در جلب و جذبِ منابع انسانی در فرصت های شغلی پیش رو و تاکید بر نگاه جذبی به دانشجویان به جای نگاه حذفی نسبت به آنها ، همراه با توجه مناسب و رعایتِ موثرِ شان و جایگاه والای اساتید محترم دانشگاه و خدمات آموزشی، علمی و دانشگاهی بی مانند آنها و استفادۀ بهینه از ظرفیت های علمی و پژوهشی و حرفه ای آنها در کلیه تصمیم گیری ها و شیوه های مدیریتی در آموزش عالی و هدایتِ پیدا و پنهانِ دانشجویان به سوی سرنوشتِ خودنوشتِ خوب نوشت و پرهیز از سرنوشتِ خودنوشتِ بدنوشت از سوی آنان" به مراتب بالاتر و ضروری تر از مراتب یاد شده است و ضمن افزایش موجبات سطح علمی و دانشگاهی- زمینه تولید مقالات و پژوهش های علمی و افزایش سطح علمی دانشگاهها را تقویت خواهد نمود و موجبات ظهور و بروز دانش آموختگانِ حقوقی مناسب و موثر در فعالیت های حقوقی و حرفه ای آتی را نیز فراهم خواهد آورد و با برخورداری از فرصت های برابر شغلی و حرفه ای از سوی دانشجویان زمینۀ امید آنها با زندگی و موثر بودنِ اجتماعی و صنفی آنان نیز در عمل فراهم خواهد گشت…

۷- بر این اساس، شایسته است؛ ضمن مطالعه دقیق و همه جانبۀ ظرفیت های علمی، آموزشی، دانشگاهی، پژوهشی و حرفه ای اساتید و همکاران محترم دانشگاهی و دانشجویان مربوطه از سوی مدیریت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی با محوریت وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و بهره مندی مستمر و موثر از تجارب و توانمندی های علمی و پژوهشی و حرفه ای آنها در ارتقای سطح علمی دانشجویان و نهادینه کردنِ رویکرد علمی و کارشناسی در دانشگاه، نسبت به " آسیب شناسی وضعیت موجود نظام آموزشی دانشگاه؛ چالش ها، موانع و محدودیت ها، فرصت ها و ضرورت ها و راهبردها " در قالب یک طرح علمی و پژوهشی و مدیریتی ضروری در ارتباط با " تحولات آموزشی دوران کرونا و پسا کرونا " عنایت بایسته معمول گردد و ضمن برون رفت از وضعیت موجود و تلقی و شناسایی همه جانبۀ " دانشجویان و اساتید محترم دانشگاه " بعنوان یک " فرصت و ظرفیت انسانی و دانشگاهی بی مانند" نه یک " محدودیت " احتمالی؛ زمینه افزایش راندمان علمی و آموزشی و پژوهشی هر چه بیشتر آنرا فراهم آورد ، والا ماحصل صحبت، تکرار مکررات خواهد بود…!

باشد که در عرصۀ آموزش و نظام آموزش عالی همواره بدانجا رسیده و با احترام و افتخار بر آن باور باشیم که ؛ "… من معلم هستم ؛ زندگی پشت نگاهم جاری است ؛ درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن، همگی مال من است…" و همین مهم مرا و ما را بس…!

* مدرس دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری