تاریخ را که ورق بزنیم یک صفحه در میان از جماعت روس خیانت میبینیم
کتاب *کا گ ب* در ایران که خاطرات ولادیمیر کوزیچکین جاسوس شوروی در ایران است،علاوه بر اینکه واجد نکات ارزشمند تاریخی است از جنبهی سیاسی نیز حائز اهمیت است. وی قبل از انقلاب و تا پایان جنگ ایران و عراق در سفارت شوروی در پوشش یک مقام دیپلماتیک سرگرم انجام ماموریت خویش به عنوان یکی از افسران زبدهی کا گب بوده است.چندی پیش مقارن با آغاز جنگ روسیه و اکراین و رأی ممتنع مقامات سیاسی ایران به پروندهی تجاوز روسیه به خاک اکراین مطلبی نوشتم که در آن راجع به نفوذ این جاسوس شوروری در دو روزنامهی پرتیراژ کشور در زمان جنگ و دستور وی به انتشار مقالاتی در مخالفت با تصمیم مجلسِ وقت راجع به فروش طلا برای خرید تجهیزات جنگی اشاره کردم. استقبال مخاطبان عزیز از آن مطلب با تیتر *اجابت تکلیف انساندوستانه* به انضمام نقد عطش دولت برای حفظ ارتباط با روسیه و غش و ضعف برخی مسئولین برای پوتین سببی شد تا گوشه ای از خیانت ها و افکار پلید جماعت روس را نقل کنم ،شاید که عبرتی شود برای آنان که مدعی تسلط بر اوضاع منطقه و شناخت مختصات قدرت در منطقه هستند. ولادیمیر نقل میکند اول ژانویه ۱۹۸۰ یعنی حدود دی ماه ۵۸که افغانه..
کتاب *کا گ ب* در ایران که خاطرات ولادیمیر کوزیچکین جاسوس شوروی در ایران است،علاوه بر اینکه واجد نکات ارزشمند تاریخی است از جنبهی سیاسی نیز حائز اهمیت است. وی قبل از انقلاب و تا پایان جنگ ایران و عراق در سفارت شوروی در پوشش یک مقام دیپلماتیک سرگرم انجام ماموریت خویش به عنوان یکی از افسران زبدهی کا گب بوده است.چندی پیش مقارن با آغاز جنگ روسیه و اکراین و رأی ممتنع مقامات سیاسی ایران به پروندهی تجاوز روسیه به خاک اکراین مطلبی نوشتم که در آن راجع به نفوذ این جاسوس شوروری در دو روزنامهی پرتیراژ کشور در زمان جنگ و دستور وی به انتشار مقالاتی در مخالفت با تصمیم مجلسِ وقت راجع به فروش طلا برای خرید تجهیزات جنگی اشاره کردم. استقبال مخاطبان عزیز از آن مطلب با تیتر *اجابت تکلیف انساندوستانه* به انضمام نقد عطش دولت برای حفظ ارتباط با روسیه و غش و ضعف برخی مسئولین برای پوتین سببی شد تا گوشه ای از خیانت ها و افکار پلید جماعت روس را نقل کنم ،شاید که عبرتی شود برای آنان که مدعی تسلط بر اوضاع منطقه و شناخت مختصات قدرت در منطقه هستند. ولادیمیر نقل میکند اول ژانویه ۱۹۸۰ یعنی حدود دی ماه ۵۸که افغانها به سفارت شوروی در تهران حمله کردند،پس از دقایقی متوجه حضور پاسداران انقلاب شدم ابتدا تصورم این بود که این افراد مسلح که از لحاظ ظاهری با مهاجمان افغان تا حدودی شبیه بودند!!نیروهای وابسته به افغانها هستند و قصد تسخیر سفارت و حمله به سفارت دارند تا اینکه یکی از پاسداران نزد من آمد و گفت:بهتر است که به اتاق های پشتی سفارت برویم و کاری نکنیم که مهاجمان افغان تحریک شوند،با توضیحات وی متوجه شدم نیروهای سپاه انقلاب پس از اطلاع از هجوم افغانها ظرف چند دقیقه برای حمایت و حفاظت از ما خودشان را به سفارت رسانده اند! وی در ادامه پس از نقل حوادث و اتفاقات آن روز و از بین بردن تجهیزات جاسوسی و سختافزارهای تشکیلات جاسوسی در سفارت به واقعهی تاریخی فرار تعدادی از دیپلماتهای آمریکایی در قالب کارمندان سفارت کانادا اشاره و مینویسد:ما در سفارت شوروی شجاعت و قاطعیت کاناداییها را ستودیم و گفتیم آفرین به شما و این سوال برایم پیش آمد که چرا ابرقدرتی مانند آمریکا با کشور کوچکی مانند ایران کاری نمیکند؟ بسیاری از مردم و عده ای از ما از صمیم قلب اعتقاد داشتیم یک روز صبح سربازان آمریکایی را در خیابانهای تهران خواهیم دید و زندگی در تهران به حال سابق بازخواهد گشت! در نخستین ماههای سال ۱۹۸۰ اطلاعات متنوعی دربارهی وقوع یک کودتای ضد رژیم آیتالله خمینی دریافت کردم(اشاره به واقعهی طبس و…)وی پس از نقل این واقعه میگوید پس از دریافت اطلاعات موثقی که افغانها در سالگرد انقلاب افعانستان یعنی ۷اردیبهشت۵۹ قصد حمله به سفارت را دارند پیش از هر کاری از حزب توده کمک گرفتیم و سپس نماینده ای به وزارت خارجهی ایران اعزام و از آنها خواستیم برای حفاظت از سفارتخانه اقدام کنند!که نیروهای سپاه پاسداران خواسته ی وی را اجابت کرده در سفارت مستقر میشوند.وی در ادامهی نقل خاطراتش به زمان وقوع جنگ ایران و عراق اشاره و به بخشی از خیانتهای این رژیم در زمان جنگ اشاره میکند: در آغاز جنگ ،اتحاد شوروی در موقعیت خاصی بود،قرارداد۱۹۷۲شوروی و عراق بر همکاری و کمک متقابل منجمله کمک نظامی مبتنی بود،از طرفی دولت شوروی مایل نبود در روابطش با ایران خللی وارد آید و ایران را به دامن غرب هدایت کند،شوروی به هدف مورد علاقه اش یعنی طرد آمریکاییها از ایران رسیده بود و مایل به رجعت نبود،از طرفی یاری رساندن به ایران برضد عراق ممکن بود موجب از بین رفتن نفوذش در جهان عرب شود لذا باید راه حلی پیدا میکرد و آن اعلام بیطرفی بود اما این بیطرفی جز در کلام تبلور نیافت،علاوه بر تسلیحات جنگی ،حتی موشکهای دوربرد هم به عراق دادهشد!! بخش عمدهای از تاریخ سیاسی_اجتماعی ایران شامل خیانتهای رنگارنگ جماعت روس علیه این آب و خاک است که در بخشی از خاطرات جاسوس مذکور به چند نمونهی آن اشاره شده و یقینا خیانتهای وی به عنوان یک نیروی در خدمت رژیم وقت شوروری در قیاس با آنچه در آن مقطع زمانی از سوی اتحاد جماهیر شوروری و امروز توسط روسیه بر این مُلک تحمیل میشود محدود به اطلاع از کودتا،هماهنگی برای فروش سلاح به عراق،سوءاستفاده از نیروهای وطنی برای حفاظت از سفارتخانهی متبوع ایشان،دخالت درسیاست های درونی نظام و…نبوده، خیانت های بیشماری از این جماعت روس دیده ایم که ای کاش دولتمردان کشورمان اندکی از تاریخ پند میگرفتند،کاش و ای کاش
منتشرشده در روزنامه آرمان ملی۲۰آبان
وکیل دادگستری-شیراز