تاریخ شورشها
از آنجا که تعریف هویت هر موجود یا مفهوم یا پدیده بر چیستی و چینیستی آن بنیاد دارد این مجموعه موارد زیر را مراد میکند:
١-اعتراض، درگیری، شورش، قیام، غائله، غارتگری، کودتا، انقلاب و … اگرچه اشتراکاتی با یکدیگر دارند و بعضا مقدمه یا نتیجه همدیگرند اما مفاهیمی مستقل قلمداد میشوند.
٢- شورش، قیام ناموفق در برابر قدرت حاکمه است. بنابراین دعاوی مذهبی و قومیتی مردم علیه همدیگر، شورش نیست. همچنین دعوای دو نظم سیاسی یا نظم سیاسی فرودست علیه فرادست نیز شورش به شمار نمیآید. این خطکش در کتاب با دقت تنظیم شده است؛ مثلا با فراست، سه مقطع فعالیت اسماعیلیان را بترتیب شورش، غیرشورش و مجددا شورش مینامد.
مشهور است که تاریخ را فاتحان مینویسند، بنابراین به قول این کتاب برای درک ماهیت واقعی شورشها، تاریخ جامعه ایرانی را باید وارونه خواند تا ورای محوریت حکومت و دیدن تحولات جامعه، سوژه و کنشگر رخدادهای جامعه ایرانی، ادراکی متفاوت شکل گیرد. برای این کار نیازمند عبور از تاریخنگاری متعارف هستیم. تاریخ متعارف با مبنای مبلغانه درباری، شورشگران را یاغی، مهدورالدّم و مذموم معرفی میکند. حال آن که در وارون..
از آنجا که تعریف هویت هر موجود یا مفهوم یا پدیده بر چیستی و چینیستی آن بنیاد دارد این مجموعه موارد زیر را مراد میکند:
١-اعتراض، درگیری، شورش، قیام، غائله، غارتگری، کودتا، انقلاب و … اگرچه اشتراکاتی با یکدیگر دارند و بعضا مقدمه یا نتیجه همدیگرند اما مفاهیمی مستقل قلمداد میشوند.
٢- شورش، قیام ناموفق در برابر قدرت حاکمه است. بنابراین دعاوی مذهبی و قومیتی مردم علیه همدیگر، شورش نیست. همچنین دعوای دو نظم سیاسی یا نظم سیاسی فرودست علیه فرادست نیز شورش به شمار نمیآید. این خطکش در کتاب با دقت تنظیم شده است؛ مثلا با فراست، سه مقطع فعالیت اسماعیلیان را بترتیب شورش، غیرشورش و مجددا شورش مینامد.
مشهور است که تاریخ را فاتحان مینویسند، بنابراین به قول این کتاب برای درک ماهیت واقعی شورشها، تاریخ جامعه ایرانی را باید وارونه خواند تا ورای محوریت حکومت و دیدن تحولات جامعه، سوژه و کنشگر رخدادهای جامعه ایرانی، ادراکی متفاوت شکل گیرد. برای این کار نیازمند عبور از تاریخنگاری متعارف هستیم. تاریخ متعارف با مبنای مبلغانه درباری، شورشگران را یاغی، مهدورالدّم و مذموم معرفی میکند. حال آن که در وارونهخوانی تاریخ به جای آن که دولت از منظر نیروی سرکوب در کانون روایت باشد، جامعه ایران از منظر نیرویهای اجتماعی در مرکز آن قرار میگیرد.
این کتاب، تاریخ کشورمان از دوره باستان (پیشاهخامنشی) تا سال ١٣۵٧ را از زاویه شورشگری بررسی کرده و اثری ممتاز را فراهم آورده است. هر یک از فصول توسط یک پژوهشگر، نوشته شده که انبوهی از منابع را دیده است. روش تحقیق نیز در همه فصول، یکسان (تحلیل تاریخی) است.
٩ فصل تاریخی ایران عبارتند از: ایران باستان، عصر میانه، قرن چهارم تا دهم هجری. دوره صفویه، صدر دوره قاجار (٣پادشاه اول)، دوره ناصری، قاجار متاخر (از مظفرالدین شاه تا احمدشاه)، شهریور ١٣٢٠تا کودتای ٢٨مرداد ١٣٣٢و آخرین فصل: کودتا تا پیروزی انقلاب اسلامی. کتاب توضیح میدهد که چرا فاصله فتح ایران توسط اعراب تا قرن چهارم را بررسی نکرده است. حکومتهای مستقر در این دوره در زمره متصرفات شرقی خلافت اموی یا عباسی تلقی میشدهاند و امثال سامانیان و طاهریان، دولت مستقر محسوب نمیشوند چرا که مشروعیت خود را از خلافت میگرفتهاند.
در این کتاب، شورشهای دروندودمانی، ملی، مذهبی، منطقهای(خودمختاریها)، ایلیاتی، اجتماعی، کارگری و اعتصابات به تفکیک دوره مورد بحث، بررسی شدهاند. در ٢۴ قرن مورد بررسی، به طور متوسط بهازای هر ۴سال آرامش یک نا آرامی خشونتآمیز بروز کرده است. در هر فصل، دادههای هر ناآرامی و شورش در شش محور، تحلیل شده است: زمان و مکان رویداد، مطالبات کنشگران رویداد، شیوههای اعتراض معترضان، علل بروز ناآرامی، پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت، آرایی و چگونگی مواجهه حکومت با ناآرامی.
نظریههای سیاسی، معمولا شورش را به عنوان کنشی برای کسب قدرت تعبیر میکنند اما در نظریههای جامعه شناختی، شورش، کنشی انسانی در مقابل محرومیت و برای ایجاد نظمی نو شناخته میشود. ریشه مشترک این شورشها، احساس ناکامی یعنی تفاوت بین خواستهها و داشتهها (انتظارات ارزشی و تواناییهای ارزشی) دانسته میشود. شورش زمانی اتفاق میافتد که نهادهای اجتماعی، توان حل مشکلات اجتماعی و تامین نیازهای افراد را ندارند و از قضا نبود همین نهادها به شکل پایدار و قدرتمند سبب سیاسیشدن شورشها هم میشود.
شورشها به سه دسته ملی، اجتماعی و نظامی تقسیم میشوند. شورشهای ملی در واقع جنبشهای سراسریاند که نیازمند بسیج اجتماعی و نوعی ایدئولوژی و در برخی موارد همراه با کاربرد خشونت هستند. شورشهای اجتماعی، هدف و جهتگیری مشخص و طرحی برای آینده ندارند و اساسا به معنای اعتراض خشونتبار به وضع موجودند؛ به این ترتیب شورشگران، ناکامیها و نارواییهای موجود را نه به ساختار، بلکه به افراد نسبت میدهند و در نتیجه، هدف آنها از میان برداشتن این افراد است. در شورش نظامی که کودتا نامیده میشود دست به دست شدن قدرت، ناگهانی و بدون بسیج تودهای است و شیوهای پنهانکارانه دارد و بازگشت به وضع عادی هم به صورتی سریع انجام میشود. تفاوت شورش با اصطلاحاتی مثل نهضت، قیام و جنبش در وجه منفی آن است که از سوی افکار عمومی و دولتها رد میشود چرا که با هرج و مرج و آشفتگی و کشتار مردم بیگناه همراه است، در حالی که کارکرد و عملکرد شورش با مفاهیم یادشده تفاوتی ندارد.
با توجه به تغییرات صورتبندی رابطه مردم-حاکمیت در دوره مدرن (عمدتا از عهد ناصری به بعد) و ورود بازیگران و ابزار جدید، تفاوتهای ماهوی در شورشها را شاهدیم. دخالت بیگانه از آن جمله است.
طبیعی است روی محور زمان هر چه جلوتر میآییم و نمودهای مدرن تجلی مییابد، ماهیت شورشها و ابزار آن متفاوت میشود که شکل کاملتر آن در دوره دوم پهلوی دوم (آخرین فصل کتاب) است. کنش سیاسی بلافاصله پس از اعتصاب، برپایی تظاهرات و ارتکاب خشونت از هر دو طرف، و در نهایت شورش بود. هرگاه حکومت از روشهای مسالمتآمیز در برخورد با مخالفان استفاده کرده، قادر به کنترل اوضاع بوده است و استفاده از نیروهای آموزش ندیدهی ارتش و ژاندارمری به خشونت بیشتر میانجامید.
این کتاب، ضمنا تاریخ فشرده ایران نیز است؛ چرا که با تمرکز بر رخدادهای مهم، تصویری فشرده از مناسبات، کامیابیها، ناکامیها و سنتهای تاریخی میدهد. مقدمه کتاب، یک چکیده دقیق، عالمانه و کافی است.
* منتشر شده در پایگاه خبری الف : https://www.alef.ir/news/4020405065.html