بلاگ

تبار شناسی آغل پژوهان اُسکل نظام

1- این جماعت اگرچه اغلب در صدا و سیما و تریبون های رسمی حضور پیدا می کنند اما از شرط نخست حضور در یک رسانه بی بهره اند. یعنی نه از صدای مناسبی برای جذب مخاطب بهره ای دارند و نه از سیمایی در خور توجه. وظیفه اساسی رسانه را سرگرمی تعریف کرده اند اما این صداهای گوشخراش و این چهره های عاری از زیبایی نه تنها کسی را سرگرم نمی کنند بلکه درست نقطه مقابل هرگونه سرگرمی و تفرجی قرار دارند. و اگرچه اهل نظر به سیمای شخص چندان توجه نمی کنند و تماشاکنان بستانند اما این میزان از بد لهجگی و بد گِلی چنان توی ذوق می زند که رونق بستان و عِرض باغبان را یک جا به باد می دهد. عیب نقاش نمی کنم اما به قول صاحب قابوس نامه: «پس اگر در آینه نگری و روی خود زشت بینی همچنان باید که نیکویی کنی، چه اگر زشتی کنی زشتی بر زشتی فزوده باشی، پس ناخوش و زشت بود دو زشت به یک جا». حقیقت این است که این جماعت هیچ یک بنابه صلاحیت و شایستگی به این جایگاه نرسیده اند. یا به توصیه ای آمده اند و یا به دستوری و به همین دلیل است که بی پروا سخن می گویند و بی مبنا رفتار می کنند چرا که خوب می دانند صاحب صلاحیتی ناظر بر کردار و گفتار آنان نیست. علت سلبریتی ستیزی این جماعت هم به دلیل همین صدا و سیمای نامناسب است. به جای آن که جهد کنند زشتی بر زشتی نیفزایند بر چهره آنان که به هر دلیلی در محضر مردم توفیقی یافته اند چنگ می اندازند تا انتقام نداشته هایشان را از دیگران بگیرند.

2- این جماعتِ آکنده از نفرت و نفرین، دشمنان سرسخت زیبایی و آزادی اند و این شاید مهم ترین ویژگی آنان باشد. این که فی المثل به تتلو عشق می ورزند و حاضرند ناو جنگی کشور را در اختیار او قرار دهند و از شجریان متنفرند و حاضر نیستند حتی صدای ربنای او به گوش کسی برسد صرفا یک کج سلیقگی و یا اشتباه محاسباتی سیاسی نیست. آن ها نمی توانند با چیزی به نام زیبایی ارتباط برقرار کنند. درکش را ندارند. زیبایی اذیتشان می کند. از آزادی هم به همان اندازه متنفرند که از زیبایی. مناظره و مذاکره و مباحثه حکم بسم الله را دارد و ایشان حکم جن. می دانند که هرجا آزادی جلوه کند این جماعت باید بار و بندیلشان را جمع کنند. هرجا که پای انتخاب مردم در میان بوده نتوانسته اند دل از خاص و عام بربایند مگر به تلبیس و حیل. به همین دلیل در نظر آن ها دموکراسی پلشت ترین پدیده عالم است و در عوض انتصاب خوش آمدترین اتفاق ممکن در هستی.

3- این جماعت هیچ متاعی برای عرضه ندارند جز مفاهیم قدسی و معنوی. نه این که خود با این عوالم مانوس باشند، خیر. اگر با این عوالم نسبتی داشتند که به این راحتی به دیگران تهمت نمی زدند و آبروی مردم را به حراج نمی گذاشتند و این همه خشونت و تلخی نثار دیگران نمی کردند. آن ها خدا و پیغمبر و ائمه را می فروشند. به ثمن بخس. آن ها این مفاهیم را خرج مقاصد حزبی و جناحی و مطامع فردی شان می کنند. می خواهند فلان فرومایه را به یک مقام سیاسی برسانند تا از قبل او به نان و نوایی برسند اما به جای شرکت در یک مبارزه انتخاباتی و رقابتی سالم پای اعتقادات مردم را وسط می کشند و می گویند: فلانی امام زمان را در خواب دید و امام به او فرمود به بهمانی رای بدهید. یا این که مخالفت با مقام سیاسی مورد مورد نظر ما همانا مخالفت با خداست. آری! این جماعت هیچ وقت خودشان را خرج مفاهیم قدسی و معنوی نمی کنند بلکه همواره از ذخیره عظیم اعتقادی مردم نردبانی می سازند برای بر شدن بر بام قدرت و ثروت. این جماعت اگرچه لقلقه زبانشان نکوهش جامعه ای سکولار است اما هیچ کس به اندازه آن ها در سکولاریزه کردن این جامعه نقش نداشته است. آیا آگاهانه چنین نقشی ایفا می کنند؟ گمان نمی کنم آن ها نسبتی با آگاهی داشته باشند. آنان چنان گرم فربه کردن نفس نفیس خویشند که هیچ درک و فهمی از نتایج و توابع آن چه انجام می دهند ندارند.

4- فاقد فکر و ذکر بودن هم از دیگر ویژگی های این قوم است. بام تا شام به غرب فحش می دهند اما تا مغز استخوان غربزده اند. قبله ای جز غرب نمی شناسند. در همه چیز سودای آمریکایی شدن دارند. وقتی به آن ها می گویی فلان جشنواره را چرا این قدر سیاسی برگزار می کنید؟ می گویند: اسکار هم سیاسی است. وقتی به آن ها می گویید: چرا با معترضان چنین برخورد می کنید؟ می گویند: پلیس آمریکا را ندیدی چطور با معترضان برخورد می کند؟ می گویی: چرا برق قطع می شود؟ می گویند: در آمریکا که برق بیشتر قطع می شود. گویی غایتی جز آمریکایی شدن ندارند. دوست دارند مثل آمریکایی ها قدرت اول جهان باشند اما از آن جایی که فاقد اسباب لازمند فکر می کنند با دعوی بیهوده و هارت و پورت می توانند جبران مافات کنند. خداراشکر که این جماعت یک صدم قدرت آمریکا را هم ندارند وگرنه معلوم نیست چه بر سر جهان و جهانیان می آوردند.

5- این جماعت اگرچه عموما آدم های ناراحتی هستند اما در بسیاری از موارد ادای آدم های عصبانی را درمی آورند چرا که عصبانی شدن و رگ گردن کلفت کردن و کف بر لب آوردن جزئی از کاسبی آن هاست. در مواردی دیده شده که حتی اگر هیچ موضوعی برای عصبانی شدن وجود نداشته باشد به دروغ چیزی را مطرح می کنند و بعد به دنبال طرح آن دروغ سعی می کنند عصبانی شوند و خودشان را غیرتمند نشان دهند تا بتوانند فلسفه وجودی خود را اثبات کنند. فی المثل به دروغ می گویند بعضی ها می خواهند یکی از مقامات نظامی ما را تحویل آمریکایی ها بدهند و بعد بر اساس همین دروغ شروع می کنند توی سر و کله خودشان زدن و دیگران را بی غیرت خواندن و…الخ. همه بی غیرتند جز آن ها و دوستانشان. همه وطن فروشند جز آن ها. همه سازشکارند جز آن ها. همه غربزده اند جز آن ها. همه ضدانقلابند جز آن ها. اصلا خداوند تعبیر«فئه قلیله» را برای این جماعت به کار برده است و لاغیر. هفت هشت میلیارد ساکنان کره زمین در قعر جهنم جای دارند جز همین جماعت قلیل از خود راضی.

6- این پدیده های نادر خلقت عاشق جنگ و تنش و بحرانند. اگر نباشد آن را خلق می کنند. دوقطبی می سازند. تولید می کنند. نه این که مرد ستیز و میدان جنگ باشند. ابدا. بیشتر ژستش را دوست دارند. اما این را خوب می دانند در شرایط عادی همین مقدار شعار و هارت و پورت هم خریداری ندارد. یک لحظه فکر کنید آمریکا و اسرائیلی وجود ندارد. جنگی هم در کار نیست. همه چیز کشور هم سامان یافته است. خب، آن وقت تکلیف این جماعت چه می شود؟ درباره چه حرف بزنند؟ آن هم با این صدا و سیما؟ درباره زیبایی شناسی؟ درباره فیزیک هسته ای؟ درباره نقاشی و موسیقی و رمان؟ درباره شهر سازی و معماری؟ در باره جامعه شناسی و فلسفه؟

بعدالتحریر: این یادداشت کوچک می تواند درآمدی بر یک پژوهش مفصل باشد. با فکت های دقیق و مصادیق آشکار و ملموس. بالاخره باید یک جایی ثبت و ضبط شود که چه کسانی و با چه ویژگی هایی چه هزینه هایی را بر گرده زخمی و رنجور این مردم تحمیل کردند و بر ذخایر معنوی و دینی این سرزمین چوب حراج زدند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا