ریاکاران موفق؟ / باطنی بیمار و ظاهری زیبا

البته برایمان قابل درک بود که در آن مکان و نهاد نظامی به اصطلاح «سه تیغه کردن» صحیح نیست اما مشکل آنجا بود که دژبانی حتی کوتاه کردن محاسن با ماشین ریش تراشی را هم قبول نداشت و می گفت باید محاسنتان مشخص باشد؛مثلا از فاصله ۱۰ متری!
همین کار موجب ترویج ریاکاری از همان سنین جوانی دوران سربازی می شد.
این گونه که مثلا خودم بارها به چشم می دیدم هنگام اقامه نماز ظهر در وضوخانه چند سربازِریش دار، پس از قضای حاجت بدون وضو در صف اول نماز حاضر می شدند و همواره از احترام بالایی هم برخوردار بودند.
چون از لحاظ ظاهر هم ریش خوبی داشتند.هم خیلی غلیظ به نفرات کناری شان «تقبل الله اعمالکم» می گفتند اما بعضی دیگر مثل خودم که اعتقادی به ریش بلند نداشتیم هرچند اعمال مذهبی مان را درست انجام می دادیم اما تحویل گرفته نمی شدیم!
یک بار دژبانی -که به نوعی در پادگان حکومت می کرد- به دلیل کوتاهی محاسن از حضورم در پادگان جلوگیری کرد!
من اما از مسوول دژبانی خواستم به عقیدتی مراجعه کنیم و هرآنچه آنها گفتند حکم باشد.
آن روز مسوول عقیدتی سرهنگی دوست داشتنی بود که با لهجه شیرین شیرازی حرف می زد و حق را به من داد اما..

البته برایمان قابل درک بود که در آن مکان و نهاد نظامی به اصطلاح «سه تیغه کردن» صحیح نیست اما مشکل آنجا بود که دژبانی حتی کوتاه کردن محاسن با ماشین ریش تراشی را هم قبول نداشت و می گفت باید محاسنتان مشخص باشد؛مثلا از فاصله ۱۰ متری!

همین کار موجب ترویج ریاکاری از همان سنین جوانی دوران سربازی می شد.

این گونه که مثلا خودم بارها به چشم می دیدم هنگام اقامه نماز ظهر در وضوخانه چند سربازِریش دار، پس از قضای حاجت بدون وضو در صف اول نماز حاضر می شدند و همواره از احترام بالایی هم برخوردار بودند.

چون از لحاظ ظاهر هم ریش خوبی داشتند.هم خیلی غلیظ به نفرات کناری شان «تقبل الله اعمالکم» می گفتند اما بعضی دیگر مثل خودم که اعتقادی به ریش بلند نداشتیم هرچند اعمال مذهبی مان را درست انجام می دادیم اما تحویل گرفته نمی شدیم!

یک بار دژبانی -که به نوعی در پادگان حکومت می کرد- به دلیل کوتاهی محاسن از حضورم در پادگان جلوگیری کرد!

من اما از مسوول دژبانی خواستم به عقیدتی مراجعه کنیم و هرآنچه آنها گفتند حکم باشد.

آن روز مسوول عقیدتی سرهنگی دوست داشتنی بود که با لهجه شیرین شیرازی حرف می زد و حق را به من داد اما می دیدم روزهای دیگر، ریشِ کوتاه چه دردسرهایی که برای سربازان نداشت.

حرفم این است که چنین برخوردهایی-که نمی دانم هنوز هم در پادگان ها هست یا خیر-ترویج و تشویق به ریاکاری بود.

جوانانی نهایتا بیست ساله که یاد می گرفتند می توان با یک ریشِ ساده خیلی کارها را راحت تر به پیش برد، بعد سربازی هم برای پیشبرد کارهایشان در جامعه لابد چنین می کردند.

نتیجه این که در اثر همین ریاکاری ها بعضی مواقع در استخدام ادارات و نهادهای مختلف حق به حق دار نمی رسد و اولویت با کسانی می شود که یک سری مسایل ظاهری را بیشتر از دیگران رعایت می کنند هرچند قلبا اعتقادی به آن نداشته باشند.

البته این بحث عمومیت ندارد و نمی خواهم غیرمنصفانه قضاوت کنم.

منظورم این نیست که هر کسی در نظام استخدام و مشغول به کار شده ریاکار است، یا لایق نیست یا از راه درستی وارد نشده، نه اصلا.

مثلا در همان پادگان خودمان هم همانطور که گفتم مسوول عقیدتی انسان بسیار مهربان و اهل دلی بود و به ظواهر توجهی نداشت.

بحثم ترویج ریاکاری است. جامعه ای که دچار مسایل و مشکلات مختلف اقتصادی است.جامعه ای که تورم سر به آسمان ساییده و مردم لنگ اجاره خانه هستند و در بدترین شرایط تورم مسکن و دهها مشکل دیگر قرار دارند برخی مسایل فرعی در اولویت قرار می گیرد و در نهایت هم چیزی جز تحمیل مشکلات بیشتر، عاید مردم نمی شود؛متاسفانه.

امام علی علیه السلام:ما أقبَحَ بِالإنسانِ باطِنا عَلیلاً و ظاهِرا جَمیلاً !

چه زشت است که آدمی باطنی بیمار و ظاهری زیبا داشته باشد!

(غرر الحکم: ۹۶۶۱)