«سند تحول بنیادین» کجا و دست کیست؟‌

عادتا و در مجال‌های گفت‌وگو در خصوص موضوعات و مسایل مربوط به آموزش‌وپرورش، کم‌تر پیش می‌آید که سخن، ولو به اشاره و تلمیح، به سندِ تحولِ بنیادین و موانع و مقتضیاتِ اجرای آن سند کشیده و کشانده نشود.
به گمان بنده، بی‌راه نیست «تحول بنیادین» را، که به مثابه عبارتی توصیف‌گر برای عالی‌ترین سند آموزش‌وپرورش آمده است، موجزترین و بلیغ‌ترین بیان در فلسفة آموزش‌وپرورش، و بلکه هدف و غایتِ ارسال رسل و انزال کتب بدانیم.
در تحول بنیادین، وقتی از تحول سخن می‌گوییم؛ مقصد را نشانه گرفته‌ایم و به آن نقطه‌ای که بایسته و شایستة رسیدن است، اشاره می‌کنیم. و آن‌گاه که وصفِ بنیادین را در پسِ واژة تحول استخدام می‌کنیم، گستره، عمق، مبناها و ریشه‌ها و چه بسا نقطة عزیمت در تحول را مد نظر می‌داریم. لذا، می‌توان تحول بنیادین را در یک عبارتِ ساده‌، به اوج رسیدن و به اوج رساندنِ حتی پایین ترین سطوح تفسیر کرد: آسمانی کردنِ زمین.
سراغ واژه سند می‌رویم. وقتی به واژه‌نامه مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که سند را «پشتیبان و تکیه‌گاه و آن‌چه بر آن می‌شود تکیه کرد» دانسته‌اند.
اکنون و با این مقدمه، می‌توان برای سندِ تحولِ ب..

عادتا و در مجال‌های گفت‌وگو در خصوص موضوعات و مسایل مربوط به آموزش‌وپرورش، کم‌تر پیش می‌آید که سخن، ولو به اشاره و تلمیح، به سندِ تحولِ بنیادین و موانع و مقتضیاتِ اجرای آن سند کشیده و کشانده نشود.

به گمان بنده، بی‌راه نیست «تحول بنیادین» را، که به مثابه عبارتی توصیف‌گر برای عالی‌ترین سند آموزش‌وپرورش آمده است، موجزترین و بلیغ‌ترین بیان در فلسفة آموزش‌وپرورش، و بلکه هدف و غایتِ ارسال رسل و انزال کتب بدانیم.

در تحول بنیادین، وقتی از تحول سخن می‌گوییم؛ مقصد را نشانه گرفته‌ایم و به آن نقطه‌ای که بایسته و شایستة رسیدن است، اشاره می‌کنیم. و آن‌گاه که وصفِ بنیادین را در پسِ واژة تحول استخدام می‌کنیم، گستره، عمق، مبناها و ریشه‌ها و چه بسا نقطة عزیمت در تحول را مد نظر می‌داریم. لذا، می‌توان تحول بنیادین را در یک عبارتِ ساده‌، به اوج رسیدن و به اوج رساندنِ حتی پایین ترین سطوح تفسیر کرد: آسمانی کردنِ زمین.

سراغ واژه سند می‌رویم. وقتی به واژه‌نامه مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که سند را «پشتیبان و تکیه‌گاه و آن‌چه بر آن می‌شود تکیه کرد» دانسته‌اند.

اکنون و با این مقدمه، می‌توان برای سندِ تحولِ بنیادین معنا و مفهومی نو ارائه کرد:
در این تفسیر جدید، سند تحول بنیادین، در واقع باید «تکیه‌گاه ما برای آسمانی کردن زمین» باشد. این تکیه‌گاه چیست؟ و کیست؟ که باید بتواند چنین بار سترگی را، یعنی حمل کردن پایین‌ترین سطح زمین تا بالاترین سقفِ آسمان، تاب بیاورد و نشکند و به اوج برسد و به اوج برساند؟

از نظرگاه بنده پاسخ این سوال، به سهل و ممتنع‌ترین وجه ممکن، یک کلمه بیشتر نیست: «انسان»؛ چراکه تکیه‌گاه و سند هر تحول بنیادین، و موضوع هر تحول بنیادین، و مسیر هر تحول بنیادین و غایت هر تحول بنیادین و مرام هر تحول بنیادین انسان است.

سی بهمن امسال چهل‌ و هفتمین سال حضور اولین روحانی شیعه در مراسمی مذهبی و سخنرانی او برای مسیحیان کاتولیک بود.
امام موسی صدر، نزدیک به نیم قرن پیش، آنگاه که به سمتِ صلیب گام بر می داشت تا خطیب عید آغاز روزه مسیحیان باشد؛ لابد مهم‌تر و بهتر از این، کلامی در چنته نداشت، تا مخاطبش را به سوی خدا و به سوی آسمان و به «تحول بنیادین» فراخوانَد؛ وقتی گفت:

«برای انسان گرد آمده‌‏ایم، که ادیان از برای اوست، ادیان یکی بودند و هریک ظهور دیگری را بشارت می‌ داد و دیگری را تصدیق می‏ کرد. به‏ این ادیان، خداوند، مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور، بر کشید و آنان را از اختلافاتِ پراکنَنده و تباه کنندۀ بسیار نجات داد و به ایشان پیمودن راه صلح و مسالمت آموخت… .
ادیان یکی بودند، زیرا مبدأ همۀ آن‌ها، خدا، یکی است؛ هدف همۀ آن‌ها، انسان، یکی است؛ و میدان سرنوشت، جهان هستی، یکی است. و چون هدف را فراموش کردیم و از خدمتِ انسان فاصله گرفتیم، خدا هم ما را وانهاد و از ما دور شد و ما گروه گروه گشتیم و به راه‌های گوناگون رفتیم و میان ما اختلاف و تفرقه افتاد؛ جهان یکتا را پاره پاره ساختیم و به خدمت منافع خاص درآمدیم و معبودهای دیگر، جز خدا برگزیدیم و انسان را تباه کردیم.

اکنون، به راه درست و به انسانِ رنجدیده بازمی‌گردیم تا از عذابِ الهی نجات یابیم. برای خدمت به انسانِ مستضعفِ تباه شدۀ از هم گسیخته گردِ هم می‌آییم، تا در همه‌چیز و در راه خدا یکی شویم و ادیان یکی باشند. قرآن کریم می‏ فرماید: «لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَۀ وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّۀ وَاحِدَۀ وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَی الله مَرْجِعُکُمْ.»

مربیان و معلمان بزرگوار،
مدیران ستادی و سیاستگذاران عرصه تعلیم‌ و تربیت،
سندِ تحولِ بنیادین در نگاه امام صدر، انسانِ صاحبِ کرامت، و تکیه‌گاهِ هر تحولی در جامعه، روح‌های تحول یافته و به آسمان متصل شدة انسان‌های آن جامعه است. اهتمام و احترام به انسان، به‌مثابه اساسی‌ترین تکیه‌گاه تحول‌های بنیادین، در هر مقیاسی، یگانه راه رسیدن به حیات طیبه است.

⁉️ با این مقدمه، پرسش این است:
آیا انسانِ فاقد کرامت یا فقیرِ در احساس کرامتِ نفس می‌تواند کرامت‌آفرین و عزت‌بخش باشد؟‌
آیا معطی شیء می‌تواند خود، فاقدِ آن باشد؟‌
و آیا معلم‌ِ ضعیف و معلمیِ نحیف می‌تواند تکیه‌گاه و سندِ شایسته و اطمینان‌بخشی برای تحول بنیادین باشد؟‌

اگر پاسخ نگران‌کننده است؛ تا دیر نشده دستی بجنبانیم و معلم‌ و معلمی را دریابیم و قدر بدانیم و بر صدر نشانیم.