مسائلی بیمعنی بهنام طب اسلامی و فقه هستهای؛ گفتوگو با مصطفی محقق داماد
سرزمین ایران از همه جهت حاصلخیز است. یکی از برکات سرزمین ما رجال علمی آن است که همواره باعث فخر و مجد ایرانیان نیز محسوب شده است. اما برجستگان و نخبگان فکری در جامعه ما یک تکلیف بزرگ بر عهده دارند و آن هم این است که بتوانند حرف مردم را بازگو کنند. مردمی که این نخبگان را روی دوش خود نشانده و هزینه تحصیل و معاش آنان را داده است، حق دارد تا این انتظار را از برجستگان فکری جامعه داشته باشد که هر از چندی شکایات و انتقادات مردم را با صدای رسا و بیان منطقی خود بازگو کنند.
سید مصطفی محقق داماد یکی از این برجستگان فکری است که نه تنها قدر جایگاه کنونی خود را میداند، بلکه میداند که باید به نقش خود به عنوان یک نخبه در اجتماع نیز عمل کند. آخرین موضعگیری او درباره آسیبهای ارتزاق حوزههای علیمه از بودجه دولتی بسیار مورد توجه قرار گرفت. نکتهای که چندسالی است مورد انتقاد مردم نیز قرار گرفته و هر سال که ردیف بودجه مرکز خدمات حوزه علمیه و یا جامعهالمصطفی منتشر میشود، صدای نارضایتی از هر گوشهای به گوش میرسد. محقق داماد در مورد مسائل دیگری نیز اعتراض خود را با صدای بلند اعلام کرده است.
از جمله ز..
سرزمین ایران از همه جهت حاصلخیز است. یکی از برکات سرزمین ما رجال علمی آن است که همواره باعث فخر و مجد ایرانیان نیز محسوب شده است. اما برجستگان و نخبگان فکری در جامعه ما یک تکلیف بزرگ بر عهده دارند و آن هم این است که بتوانند حرف مردم را بازگو کنند. مردمی که این نخبگان را روی دوش خود نشانده و هزینه تحصیل و معاش آنان را داده است، حق دارد تا این انتظار را از برجستگان فکری جامعه داشته باشد که هر از چندی شکایات و انتقادات مردم را با صدای رسا و بیان منطقی خود بازگو کنند.
سید مصطفی محقق داماد یکی از این برجستگان فکری است که نه تنها قدر جایگاه کنونی خود را میداند، بلکه میداند که باید به نقش خود به عنوان یک نخبه در اجتماع نیز عمل کند. آخرین موضعگیری او درباره آسیبهای ارتزاق حوزههای علیمه از بودجه دولتی بسیار مورد توجه قرار گرفت. نکتهای که چندسالی است مورد انتقاد مردم نیز قرار گرفته و هر سال که ردیف بودجه مرکز خدمات حوزه علمیه و یا جامعهالمصطفی منتشر میشود، صدای نارضایتی از هر گوشهای به گوش میرسد. محقق داماد در مورد مسائل دیگری نیز اعتراض خود را با صدای بلند اعلام کرده است.
از جمله زمانی که یکی از خطبای جمعه تهران از لزوم اعدام بدون محاکمه میرحسین موسوی و مهدی کروبی سخن به میان آورد، محقق داماد از حیثیت قانون و اهلیت قانونگذار دفاع محکمی به عمل آورد. در پایان دوره ریاست سید محمود شاهرودی در قوه قضائیه نیز نامه صریحی در باب کاستیهای این قوه منتشر کرد و در آن دادگاههای تابستان ۱۳۸۸ را غیر قانونی و از نظر حقوقی مخدوش دانست.
او همچنین در برابر تندیها و توهینهای رحیمپور ازغدی که به طور مستقیم از سیمای ملی پخش میشود نیز ساکت نماند و گفت: در تلویزیون شخصی هست که مدام در سخنرانیهای خود به ملت توهین میکند و خشونت را ترویج میدهد این فرد در تلویزیون خطاب به زنان میگوید «از زنان میپرسیم چرا حامله نمیشوید به ما پاسخ میدهد که ترکیبم به هم میریزد. ای مردهشور ترکیبت را ببرند» وای بر ما که این چنین در تلویزیون به ملت توهین میشود و ما سکوت میکنیم.خوشبختانه این فرد در لباس روحانیت این حرفها را نمیزند و گرنه من از خجالت میمردم.»
محققداماد در اعتراض به مکتب چاه پرستی در جمکران و خرافه گستری در قم نیز صراحت لهجه به خرج داده و گفته است: «اکنون بیشتر طلبهها در ایام هفته یا مشغول زیارت هستند یا در جمکران به سرمیبرند. زمان ما این مقدسبازیها در قم نبود. اینها خلاف مکتب تاریخی حوزه علمیه قم است.» او که همواره خود را طلبه میخواند، طلاب را پند میدهد که به جای اینکه وقت خود را در حرم و مسجد بگذرانند، در مدرسه و حوزه تحصیل کنند تا مصداق آیات و روایتی باشند که ارزش یک ساعت تحصیل را برابر هفتاد سال عبادت میدانند.
او در آخرین موضعگیری خود تلویحا از موضع آیتالله شبیری زنجانی در دیدار با رئیسجمهور دفاع کرده و حوزه تخصیص را از حوزه تشریع جدا کرده است. با محقق داماد درباره این دیدگاهش یک گفت وگوی کوتاه انجام دادهایم.
***
*شما مجتهدی سیاسی نیستید و هیچ کار سیاسی و اجرائی بر عهده ندارید، اما بیاطلاع از جریانهای سیاسی نیستید و گاهی مطالبی اظهار یا منتشر میکنید. به نظر شما وظیفه یک مجتهد در برابر نظم و نظام سیاسی چیست؟
همانطور که میدانید کشور عزیزمان ایران، در عرصه سیاست و اقتصاد، دچار برخی ناکارامدیها و بحرانها است. من به عنوان یک طلبه الهیاتی و یک شاگرد فقه و اصول شیعی کاری جز موعظه برای سیاستمداران از دستم برنمیآید. من و امثال من نه اقتصاد بلدیم و نه در کار فنی یا مهندسی بودهایم. حتی نشاید که درباره مهندسی اجتماعی سخنی بگوئیم. ما در همه عمر درس فقه و اصول و اخلاق و نفسیر خواندهایم و تنها قدرتی که داریم این است که برای سیاستمداران موعظه اخلاقی کنیم. ارشاد و مشاوره فنی و حرفهای در توان ما نیست. شاید برخی از هملباسیهای من عقیده دیگری داشته باشند، اما آنچه من با عقل خود به آن رسیدهام این است که در کاری که متخصص آن نیستم، ورود پیدا نکنم. همانطور که مولای متقیان فرمود جواب سوالی را که نمیدانی بگو نمیدانم!
کشور عزیزمان دچار مسائل و مشکلات اقتصادی و سیاسی ریز و درشتی است که در طول چند دهه گذشته روی هم تلنبار شده و به وضعیت عجیبی رسیده و خدای ناکرده به وضعیت مهیبی میتواند برسد. در طول همین چند دهه مگر کم بودهاند اقتصاددانان و مشاوران پولی و بانکی که اقتصاد کشور را هدایت کنند؟ وقتی آنها نتوانستهاند و یا در شرایطی قرار گرفتهاند که نتوانستهاند مشکلات کشور را حل کنند، از فقها و مجتهدین چه انتظاری میتوان داشت. به نظر بنده تنها کاری که از دست روحانیت برمیآید، علاوه بر دعا برای عاقبت به خیری نظامی که به نام دیانت شریف اسلام برپا شده است، موعظه کردن سیاست است. باید سیاستمداران را موعظه کرد. پند اخلاقی داد که به فکر میهن خود و مصالح عمومی باشند و خدایناکرده آن را پای مصالح شخصی قربانی نکنند. ما موظیم به طور مدام جریانهای سیاسی و سیاسیون را موعظه کنیم.
البته لازم است به این نکته متذکر شوم که ممکن است یک طلبه فاضل و مستعد در کنار دانش الهیات، به نحو منظم شروع کند و دانش اقتصاد و یا دانش مدیریت را تحصیل کند کاملا امری معقول است. ولی دانش اقتصاد و مدیریت او غیر از دانش فقه و اصول و تفسیر است. عرض من این است که هیچکدام از این دانشها مکفی و مغنی از دیگری نیست. مدیریت و اقتصاد و سیاستگذاری را در فقه و اصول آموزش نمیدهند. در آنجا از حلال و حرام سخن به میان میآید. به قول حافظ شیرازی کار ملک است آنکه تدبیر و تامل بایدش. یعنی برای حکمرانی دو عنصر لازم و شرط اساسی است. یکی تدبیر و دیگری تامل.
*البته شما به جز فقاهت و اجتهاد، مسئولیت گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم را نیز بر عهده دارید. از این موضع چه نگاهی به شرایط کشور دارید.
بنده و همکارانم در فرهنگستان علوم به عنوان یک نهاد مشاور، وظیفه سیاستگذاری جاده علم کشور را بر عهده داریم. البته دربند این وظیفه باقی نمانده و هر از گاهی در برابر مسائلی که در کشور رخ میدهد به عنوان نهاد عالی علم موضعگیری میکنیم. مثلا چندی پیش یکی از مسئولین با حضور در صداوسیما ادعایی در ارتباط با فیزیک کوآنتوم و ابنعربی مطرح کرده بود که انعکاس زیادی در داخل و خارج از کشور داشت. همان موقع هم در واکنش به این ادعا بنده گفتم که ارزش آموزههای اسلامی به معارف معنوی آن است .
متاسفانه این خیلی بدعت بدی است که در کشور ما هر روز عدهای پیدا میشوند که پزشکی و فیزیک و … را به مبانی دینی منتسب میکنند. این انتساب به نوعی تحقیر دین و دینداران است. من معتقدم رسالت انبیای الهی تربیت نفسانی بشر است و همه انبیا الهی برای تربیت جان بشر به رسالت مبعوث شدهاند و هدف آنها تاسیس علوم تجربی یا فنی نبوده است. پس دامن زدن به مباحث مثل طب اسلامی، فیزیک اسلامی و شیمی اسلامی اگر بیوجه نباشد، ضرورتی ندارد و باعث اتلاف استعداد و اوقات و سرمایه است و غالبا هم نتیجهاش باعث وهن دین و دینداران میشود. اخیرا هم از فقه هستهای سخن به میان آوردهاند که اگر به معنای حلال و حرام عملیاتهای مربوط به فناوریهای هستهای است موجه است وگرنه معنای دیگری ندارد.
این امور بیمعنی به نام اسلام در حالی رواج داده میشود که همواره در اسلام حرمت دانش اصیل و دانشمند راستین نگاه داشته شده و در سایه این تکریم کثیری از دانشمندان مهم تاریخ در دامن تمدن اسلامی بالیدهاند. به باور من با انتساب یک نظریه کاملا مدرن به محیالدین ابنعربی، حرمت دانش و دانشمندان از یک سو و حرمت علما و عرفای مسلمان از سوی دیگر مورد هتک قرار میگیرد. چیزهای دیگری نیز وجود دارد که از فرط اعجاب قدرت موضعگیری را نیز از آدم سلب میکند. مثلا اینکه نهادی که متولی نظافت و پاکیزگی شهر است ، کار اصلی خود را فروبگذارد و موش همه شریانهای اصلی شهر را فرابگیرد و در همان زمان، آن نهاد مشغول کاری باشد که برایش دهها متولی در کشور تعریف شده است، قطعا دچار اشکال شرعی است. چرا که کوتاهی در امور محوله حرام است.
*احساستان از شنیدن اخبار و اطلاعاتی که راجع به فروگذاریها و کم و کاستیها در کشور است چیست؟ در برابر اینگونه اخبار چه واکنشی نشان میدهید؟
من هر روز خود را در جریان وقایع روز میگذارم و از اخبار مایوسکننده و ملالآوری که این روزها در کشور عزیزمان زیاد به گوش میرسد بیخبر نیستم. اما همانطور که آیتاللهالعظمی حاج آقا موسی شبیری فرمودند از دست ما کاری جز دعا برنمیآید. بعضی از مسائل که اساسا به من به عنوان حقوقدان یا طلبه فقه و اصول ارتباطی پیدا نمیکند، اما تا جایی که میتوانم مسئولیت شهروندی خود را فرونمیگذارم. ماجرای محصولات کشاورزی صادره از کشور که به کشور مرجوع شد نیز حقیقتا ناراحتکننده بود. ناراحتکنندهتر آن بود که برخی از این محصولات در بازاهای داخلی نیز توزیع شد. من بلافاصله پس از شنیدن این خبر نامهای به رئیس گروه کشاورزی و دامداری فرهنگستان علوم زدن و در آن اینچنین نوشتم: «همانطور که مستحضرید اخیراَ بسیاری تولیدات کشاورزی صادراتی کشورمان از سوی کشورهای مقصد به علت عدم استاندارد بودن نحوه کود و سم برگشت خورده است.
خبر این جریان علاوه بر رسانه های خارجی در روزنامه اطلاعات روز ۹ دی به نحو مستوفی گزارش شده تصدیق می فرمایید که این موضوع در صورت صحت از طرفی نشاندهنده ضعف علمی دست اندرکاران مربوط می باشد و از طرف دیگر مواجه شدن سلامت و بهداشت ملی با مخاطره بیماری های مختلف است. پیشنهاد می شود گروه محترم کشاورزی در این موضوع ورود بفرمایند و نظر علمی قاطع خود را اعلام و خبری فرمایند. ضمناَ لازم است به عرض برسانم که در صورت وجود رابطه مسلم میان بکارگیری مواد مضر با سلامت جامعه از نظر شرعی به کاربرندگان این سموم در امور کشاورزی مرتکب عمل حرام خواهند شد.»
دکتر شریفی تهرانی نیز پاسخ بنده را به طور مشروح دادند که اگر زمانی لازم باشد خودشان آن را عمومی خواهند کرد. بنده به پاسخ دکتر شریفی تهرانی مجددا پاسخی دادم و نوشتم: «حسب آنچه که در رقیمه شریفه آمده کاملاَ نشان دهندة چند مورد تخلف و قصور و یا تقصیر برخی مسئولین مربوط است. لذا از نظر اینجانب مناسب است اینگونه نظرات عالمانه و خالصانه به سمع ملت شریف برسد تا جاهلان و یا مقصران را ملت ایران بشناسند و بدانند خسارات وارده برآنان از کدام مسیر بر سر آنان وارد میگردد» به نظرم باید اینگونه رفتارها را ذیل مسئولیت شهروندی پیگیری کرد تا کمی از درد و رنج ناکارامدیها در کشور کاسته شود.
*این گفتگو بیش از اندازه تلخ و سیاسی شد. لطفا درباره آخرین دستاوردهای علمی و پژوهشی خود خبری اختصاصی به ما بدهید تا گفتگو را با یک خبر خوب علمی به پایان ببریم.
بله؛ من در حال نوشتن کتابی تحت عنوان اسلام رحمانی هستم. در سالهای اخیر ذیل پروژه روشنگری دینی تلاش کردم تا مفهوم جهل مقدس را تئوریزه کنم. اما این تئوریزهسازی یک رویکرد سلبی و انتقادی داشت. اکنون بر آن هستم تا با نوشتن کتاب اسلام رحمانی، رویکردی ایجابی به روشنگری دینی بدهم. به قول یکی از دوستان جوان ما که میگفت جهل مقدس نهی از منکر بود، اکنون نوبت اسلام رحمانی به مثابه امر به معروف است.
* منتشر شده در روزنامه سازندگی/ شنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰