آیا جهان در انتظار یک نظم جدید است؟
با خاتمه عصر جنگ سرد و فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، آمریکا با آشفته خواندن جهان به دنبال پی ریزی یک نظم نوین به رهبری خود بود و با رویکرد یکجانبه گرایانه، سعی کرد مدیریت جهان را به عهده گیرد. امروز جنگ روسیه و اوکراین احتمال تغییر در نظم جهانی و ایجاد یک نظم نوین با محوریت شرق را تقویت کرده است. دلایل این احتمال را مرور می کنیم.
۱- سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو، یک نهاد نظامی مقتدر و بازوی استقرار نظم نوین آمریکایی محسوب می شد. اما در جنگ اوکراین روشن شد که ناتو آن قدرتی نیست که در تبلیغات از آن یاد میشود و نمی تواند به عنوان یک قدرت بیرقیب نظامی با همبستگی بسیار بالای کشورهای عضو، محسوب گردد. واقعیت های جنگ اوکراین نشان داد که اعضای ناتو دارای شکاف عمیق در حوزه های گفتمان و منافع هستند.
در حوزه گفتمان، آمریکا که محرک اصلی اوکراین برای جنگ با روسیه بود، خود را موظف به حمایت نظامی از اعضای ناتو نمی داند و به بهانه عدم عضویت اوکراین در ناتو، این کشور را تنها می گذارد. آمریکا غیر از حمایت های تبلیغاتی فقط یک میلیارد دلار آن هم بصورت وام به اوکراین کمک خواهد کرد. در حوزه منافع، وا..
با خاتمه عصر جنگ سرد و فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، آمریکا با آشفته خواندن جهان به دنبال پی ریزی یک نظم نوین به رهبری خود بود و با رویکرد یکجانبه گرایانه، سعی کرد مدیریت جهان را به عهده گیرد. امروز جنگ روسیه و اوکراین احتمال تغییر در نظم جهانی و ایجاد یک نظم نوین با محوریت شرق را تقویت کرده است. دلایل این احتمال را مرور می کنیم.
۱- سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو، یک نهاد نظامی مقتدر و بازوی استقرار نظم نوین آمریکایی محسوب می شد. اما در جنگ اوکراین روشن شد که ناتو آن قدرتی نیست که در تبلیغات از آن یاد میشود و نمی تواند به عنوان یک قدرت بیرقیب نظامی با همبستگی بسیار بالای کشورهای عضو، محسوب گردد. واقعیت های جنگ اوکراین نشان داد که اعضای ناتو دارای شکاف عمیق در حوزه های گفتمان و منافع هستند.
در حوزه گفتمان، آمریکا که محرک اصلی اوکراین برای جنگ با روسیه بود، خود را موظف به حمایت نظامی از اعضای ناتو نمی داند و به بهانه عدم عضویت اوکراین در ناتو، این کشور را تنها می گذارد. آمریکا غیر از حمایت های تبلیغاتی فقط یک میلیارد دلار آن هم بصورت وام به اوکراین کمک خواهد کرد. در حوزه منافع، واشنگتن نه به دنبال نجات اوکراین بلکه در پی مهار روسیه است، اوکراین فقط یک طعمه برای شکار رقیب است، طعمه برای آمریکا ارزشی ندارد مهم، شکار رقیب است.
انگلیس که با خروج از اتحادیه اروپا، متّکایی جز آمریکا ندارد، متمایل به واشنگتن است ودر حوزه گفتمانی، به آمریکا نزدیک است و عملیات نظامی ناتو برای حمایت از اوکراین را توصیه نمی کند. در حوزه منافع نیز انگلستان به دنبال رقابت اقتصادی و صنعتی با اتحادیه اروپا بخصوص آلمان است و نمی خواهد به عنوان یک قدرت دست دوم شناخته شود. اتحادیه اروپا نیز دیگر انگلستان را به عنوان حلقه وصل اروپا و آمریکا نمی پذیرد. این اتحادیه، امید به همراهی آمریکا و انگلیس در حمایت نظامی از اوکراین ندارد و در عین حال نیازمند به انرژی روسیه و بازار بزرگ این کشور است.
جنگ اوکراین، اتحادیه اروپا را در حوزه گفتمانی، به این باور رسانده که برای تامین منافع راهبردی خود باید از چالش های امنیتی با چین و روسیه بکاهد. اتحادیه اروپا در حوزه منافع، راهکار دیپلماتیک برای دستیابی به آتش بس را ترجیح می دهد و غیر مستقیم به فرانسه ماموریت داده تا بین مسکو و کیف میانجیگری کند. اختلافات اعضای ناتو در گفتمان و منافع که عدم اتخاذ یک رویکرد واحد را نمایان کرد، روشن ساخت که این سازمان رویکرد مناسبی برای حمایت از همپیمانان خود ندارد و کشورهای جهان این مهم را درک کرده اند.
۲-در نظم مورد نظر آمریکا، این کشور خود را محور صلح پایدار و حافظ امنیت کشورهای جهان می دانست اما جنگ اوکراین این پیام مهم را جهانیان ابلاغ کرد که در موضوع امنیت، اتکا به بیگانگان معنا ندارد. اوکراین، یکی از کشورهای قدرتمند هستهای و دارای قدرت بازدارندگی بود، خلع سلاح این کشور و نابودی زرادخانهی هستهای با امضای توافق بوداپست، قدرت بازدارندگی این کشور را از بین برد. اوکراین با خلع سلاح خود، تضمینهای امنیتی را از آمریکا، انگلیس و فرانسه گرفت، اما هیچیک از این کشورها بخصوص آمریکا، نتوانستند ضامن امنیت اوکراین در جنگ اخیر باشند. امروز استونی، لیتوانی و لتونی، سه کشور منطقه بالتیک که مرزهای طولانی با روسیه دارند، با وجود عضویت در ناتو، خود را در خطر میبینند و امیدی به تضمین های امنیتی آمریکا و ناتو ندارند.
۳- تفوق دراز مدت آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز یکی از مشخصه های نظم نوین آمریکایی بود. آمریکا با استفاده از ابزار این شورا قادر بود اهداف سلطه طلبانه خود در جهان را محقق سازد، نمونه بارز آن، تجاوز طولانی مدت به افغانستان بود. آنچه بعد از حمله روسیه به اوکراین در شورای امنیت سازمان ملل گذشت، نشان داد که تا چه اندازه حفظ برتری در شورای امنیت برای واشنگتن دشوار است. روسیه به قطعنامه آمریکا در حمایت از اوکراین، رای منفی داد و آن را وتو کرد. هند، کشور کوچک آلبانی و حتی امارات متحده عربی به عنوان اعضای غیردائمی شورای امنیت از آمریکا حمایت نکرده و رای ممتنع دادند. شاید انتظار این بود که سلاطین ثروتمند حاشیه خلیج فارس بعد از حمله روسیه به اوکراین به سمت آمریکا متمایل شوند اما با ارجحیت برای تقویت روابط با روسیه، اغلب اعضای شورای همکاری خلیج فارس سکوت اختیار کردند.
۴- آمریکا از سالها قبل برای حفظ نظم جهانی مورد نظر خود و جهت تضعیف قدرت های رقیب، از اهرم تحریم اقتصادی استفاده کرده و برای تغییر حاکمیتها، ملت ها را تحت فشار قرار داده است. آمریکا با بستن شاهراه های اقتصادی مانند بانک، نظام پولی، بورس، بازار و حتی محدود سازی اینترنت سعی دارد اقتصاد کشورهای مخالف را فلج و زمین گیر کند. این اهرم شاید در کوتاه مدت موثر بنظر برسد اما در درازمدت، ضعیف و قابل مدیریت می شود. امروز به وضوح مشخص است که اعمال تحریم علیه ایران، روسیه و دیگر کشورهای جهان، قابل مدیریت است و دیگر نمی تواند به عنوان یک عامل موثر در نظم مورد نظر آمریکا، نقش ایفا کند. مقاومسازی اقتصاد و تقویت تعاملات اقتصادی منطقه ای، ابزاری برای خنثیسازی تحریمهای نظام سلطه بوده که کارائی خود را بطور نسبی نشان داده است.
در مجموع حوادث اوکراین نشان می دهد که نظم نوین آمریکایی که مبتنی بر یک جانبه گرایی است نمی تواند تداوم داشته باشد. بنظر می رسد این کشور مجبور به تسلیم در مقابل قدرت های نوظهور بوده و جهان در انتظار یک نظم جدید و مبتنی بر چندجانبه گرایی است. دیری نخواهد پائید که کشورهای تجدیدنظرطلب در نظم جهانی همچون چین، روسیه، هند، برزیل و ایران در کنار تشکل هایی مانند آسه آن، اتحادیه اوراسیا و سازمان شانگهای مشارکت بیشتری در ایجاد نظم جدید جهانی خواهند داشت.
جنگ اوکراین و ظهور ناتوانی ناتو، چشم انداز تغییر جدی در نظم جهانی است، این نظم مشارکت همه کشورهای جهان و قدرت های نوظهور بخصوص در شرق و منطقه اوراسیا را شامل می شود. در آینده، نظم یکجانبهگرایانه آمریکا نمیتواند جایگاه تعیینکننده ای در جهان داشته باشد و در نظم جدید، کشورهای مستقل، تصمیم ساز بوده و چندجانبه گرایی حاکم خواهد شد. وضعیتی که میتواند جهان را به سمت صلح عادلانه وامنیت پایدار سوق دهد.