اشتغال به سردفتری بدون گذراندن دوره کارآموزی یعنی مرگ
حرفهی سردفتری دفتر اسناد رسمی، حرفهای ذوجنبتین است. هم فن و هنر و مهارت است و هم درآمیخته با دانش حقوق و آگاهیهای حقوق ثبتی. اگر نویسندگی، هنر است که هنر است، سردفتری هم هنر است. زیرا تنظیم و نوشتن یک سند خصوصاً سند تخصصی، بهعنوان مثال، سند وصیت تملیکی یا سند صِداق غیرمنقول یا سند قطعی مشتمل بر رهن و مانند آن، کار هر سردفتر نیست. و تا سردفتر، بر قوانین و مقررات حاکم بر وصیت یا مهریه و انتقال قطعی غیرمنقول و بیع و رهن، تسلط کافی نداشته باشد و آگاهیهای حقوقی او درخصوص مورد به مورد چنین مواردی، کامل نشود، موکول به محال است که بتواند بدون اشراف بر فنون سردفتری و مهارتهای حرفهای که درواقع، عملاً در دورهی کارآموزی، عموماً، آموزش لازم را میبینند و چیره بر هر فن و مهارت سندنویسی و اصول تنظیم و ثبت سند رسمی میشوند، حتا یک سند حرفهای تنظیم کند. و ازطرفی، اگر فردی، خالی از دانش حقوقی باشد و از علم حقوق ثبت، آنچه را که بایستی یک سردفتر بداند، نداند، اساساً سردفتر نیست؛ هرچند دانشآموختهی مقطع دکتری حقوق باشد و از قبولشدگان آزمون سردفتری.
سردفتری دفتر اسناد رسمی، منصب است. اگر از مصد..
حرفهی سردفتری دفتر اسناد رسمی، حرفهای ذوجنبتین است. هم فن و هنر و مهارت است و هم درآمیخته با دانش حقوق و آگاهیهای حقوق ثبتی. اگر نویسندگی، هنر است که هنر است، سردفتری هم هنر است. زیرا تنظیم و نوشتن یک سند خصوصاً سند تخصصی، بهعنوان مثال، سند وصیت تملیکی یا سند صِداق غیرمنقول یا سند قطعی مشتمل بر رهن و مانند آن، کار هر سردفتر نیست. و تا سردفتر، بر قوانین و مقررات حاکم بر وصیت یا مهریه و انتقال قطعی غیرمنقول و بیع و رهن، تسلط کافی نداشته باشد و آگاهیهای حقوقی او درخصوص مورد به مورد چنین مواردی، کامل نشود، موکول به محال است که بتواند بدون اشراف بر فنون سردفتری و مهارتهای حرفهای که درواقع، عملاً در دورهی کارآموزی، عموماً، آموزش لازم را میبینند و چیره بر هر فن و مهارت سندنویسی و اصول تنظیم و ثبت سند رسمی میشوند، حتا یک سند حرفهای تنظیم کند. و ازطرفی، اگر فردی، خالی از دانش حقوقی باشد و از علم حقوق ثبت، آنچه را که بایستی یک سردفتر بداند، نداند، اساساً سردفتر نیست؛ هرچند دانشآموختهی مقطع دکتری حقوق باشد و از قبولشدگان آزمون سردفتری.
سردفتری دفتر اسناد رسمی، منصب است. اگر از مصداقهای حرفه و مهارت و شغل، محسوب است، از باب مسامحه گفته میشود. منصب سردفتری، کاربردی است. دانشِ صرف نیست. دانشی درهمتنیده با مهارت است. از علوم کاربردی و عملیاتی است. سردفتر، اگر سردفتر است، در مقام اجرا، سردفتر است. از همینرو، هر حقوقخواندهای را نتوان سردفتر نامید. بهزعم نگارنده، حتا اگر فردی که دانشآموختهی مقطع دکتری حقوق است، بهواقع، حقوقدان هم باشد، لزوماً بهمعنای آن نیست که سردفتر است یا میتواند سردفتر باشد. همچنانکه نمیتوان و نباید اورا قاضی دانست یا قاضی پنداشت. و وکیلانگاری چنین فردی هم خطایی بیش نیست.
اینکه در جمعهای خانوادگی و نشستهای غیرعلمی و گعدههای دانشجویی، بعضاً یک دانشجوی پزشکی را دکتر خطاب میکنند، درواقع، خطابکننده، انتظار و توقع خود از خطابشونده را با صدای بلند دنبال میکند. وگرنه، در واقع امر، خطابشونده، پزشک نیست. دانشجوی رشتهی پزشکی بایستی تمام دورههای پزشکی را کامل بگذراند تا در پایان با خوردن قسم بقراط، بشود پزشک؛ البته پس از طی مراحل قانونی.
دوره کارآموزی سردفتری هم، سازوکار مناسب و قانونی است که قانونگذار برای منصب سردفتری منظور داشته است؛ تا تخلف را نشاید و همواره حفظ شأن سردفتری را باید.
چرا که؛
سردفتر، درواقع، با مال و اموال و آبرو و حیثیت و اعتبار مالی و حقوقی و حقوق مدنی اشخاص و مردم و حتا چهبسا با جان و روح و روان و زندگی و مرگ مردم، سروکار دارد.
بنا بر این، نهفقط هیچ فردی نباید به سردفتری اشتغال یابد مگر آنکه دورهی کارآموزی سردفتری را گذرانده باشد بلکه کم و کیف و طول مدت این دوره نیز باید متناسب و منطقی باشد و آموزش دقیق و کاربردی و مبتنی بر فناوری روز و دانش حقوق ثبت امروزین برای علاقهمند به منصب سردفتری، برنامهریزی و اجرایی شود.
خلاصه اینکه؛ اشتغال به پزشکی، بدون سوگند بقراط، نتیجهاش این است که گفته شود؛ تعرفه پزشکی حرف اول را میزند! و این، یعنی تجارت با جان بیمار. اشتغال به سردفتری نیز بدون گذراندن دوره کارآموزی یعنی بیزینس! یعنی تجارت با اموال و اسناد و اعتبار حقوقی مردم. یعنی کسب درآمد! بنا بر این، اشتغال به سردفتری بدون گذراندن دوره کارآموزی بهنحو مطلوب یعنی مرگِ دفاتر اسناد رسمی.
نگارنده، ساده نگاشت تا ساده فهم شود و به حال آیندگان رحم. انشاءالله
………………………………………
*. مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسایل حقوقی Tajgar.reza@gmail.com