بلاگ

اگر به حقوق متهم باور ندارید چرا در قانون آیین دادرسی ،سند امنیت قضایی و … از آن یاد کرده اید؟

کافی است از دریچه‌ی عشق و علاقه به حرفه‌ات نگاه کنی تا تمام سختی ها و ناملایمتی ها سهل و آسان جلوه کند و چه دلچسب و شورانگیز است آنگاه که احساس انجام وظیفه و تلاش برای احقاق حق هم‌نوع با آن شور و شوق عجین می شود.وکالت را به همین سبب انتخاب کردم و به آن تعلق‌خاطر دارم.حضوز و تلاش در حرفه‌ای که ثانیه به ثانیه‌اش ذهن و فکر تو درگیر حقوق دیگری است جز با اکسیر علاقه و احساسِ خوب ممکن نیست.صبوری در طریق حصول نتیجه و تعامل با تمام موانع علیرغم سختی‌هایی که دارد رمز موفقیت و توشه‌ی طریق احقاق حق است.

نقل این مقدمه لازم بود تا مبادا از نقلِ چند ساعت نشستن ظل آفتاب روی سکوی سیمانی برای تحویل وسایل موکل سوءبرداشت نشود ،بلکه هدف از نقل آنچه در جریان تحویل وسایل موکل بر منِ وکیل گذشت ،انتقال بخشی از مصائب و مشکلاتی است که همقطاران بنده و سایر شهروندان در چنین موضوعی با آن روبه‌رو می‌شوند.

به موازات پیگیری پرونده ی موکل در اجرای احکام با موضوع نظارت الکترونیکی(پابند)درخواستی تنظیم تا وسایل شخصی ایشان از مرجع امنیتی تحویل بگیرم. بالاخره سه ماه و چند روز پس از امروز و فردا شدن های مکرر که عمده علت آن بلاتصدی بودن شعبه ی بازپرسی بود به لطف مساعدت مدیر محترم دفتر شعبه و حضور اتفاقی افسر پرونده در دادسرا دستور مقام قضایی با موضوع تحویل وسایل شخصی موکل(گوشی موبایل و…)به ضابط ابلاغ شد.تقارن چنین روزی با ایام انتهایی اسفندماه سبب شد تا مراجعه به مرجع امنیتی یکی از اولویت های فروردین ماه تعریف شود. بالاخره روز موعود فرارسید و پس از هماهنگی افسر پرونده مقرر شد جهت تحویل وسایل به مرجع مذکور مراجعه کنم.

چند قدم مانده به محل قرار ، با دیدن برجک نگهبانی اسب سرکش خیال ، روزهایی را در خاطرم زنده کرد که دو سال و چند ماه پیش تجربه کرده بودم.دیوارهای بلندی که میان انسان های آن سوی دیوار و سایر شهروندان فاصله ایجاد کرده ،فاصله ای که شرطِ درک و فهم آن مواجه شدن و لمس چنین فاصله ای و تبعات آن است.به حکم اجبار و تکلیف می بایست تا رسیدن مامور، پای همان دیوارهای بتنی چشم انتظار بمانم ، این توفیق اجباری سبب شد تا نظاره گر بخشی از مصائب و مشکلات خانواده هایی که از بد روزگار به اینجا پناه آورده اند ، باشم و بدین سان بخشی از رنج و عذابی که نزدیکانم در ایام بازداشت بنده تحمل کرده بودند برایم به تصویر کشیده شد.گریه های مادری که از مکان بازداشت فرزندش اطلاعی نداشت و در پی کشف این مکان بود ، آن سوتر کلافه بودن مردی میانسال توجه ام را جلب کرد و گام هایم به حکم وجدان به سوی وی به حرکت درآمدند.توفیق زیارت جانباز سرفرازی نصیبم شده بود که می گفت چند ماه پیش فرزندش در تجمع اعتراضی پرسنل بیمارستان شهر حضور داشته ، دو روز پیش مامورین به خانه ی ایشان مراجعه ،همزمان با توقیف وسایل الکترونیکی ، فرزندش را دستبند و پابند زده با چشمان بسته سوار بر خودرویی شخصی کرده و با خود برده اند.چهل و هشت ساعت زمان صرف کرده بود تا از مکان بازداشت فرزندش مطلع شود!زن جوانی که نظاره گر گفتگوی ما بود با آهی جگرسوز گفت : باز خوش به حال شما که می دانی جگرگوشه ات برای چه و کجا بازداشت شده ،بیچاره من که نمی دانم همسرم کجاست و مثل توپ فوتبال شوتم می کنند این طرف و آن طرف!!

هر کلمه‌ای که از ایشان می‌شنیدم قطعه‌ای از پازل خاطرات ایام بازداشت تکمیل می‌شد و اگرچه مبهم اما با بخشی از رنج و تعبی که نزدیکان من و هم‌بندان عزیزم تحمل کرده بودند آشنا می‌شدم.

حاضران یک به یک نقل واقعه می‌کردند و من کلام ایشان را با مقررات آیین دادرسی کیفری تطبیق می‌دادم؛ آنجا که ماده ۴۹ می‌گوید؛ به محض آنکه متهم تحت نظر قرار گرفت ،حداکثر ظرف یکساعت مشخصات سجلی وی به رئیس کل دادگستری اعلام و بستگان وی می‌توانند با مراجعه به مراجع ذیربط از تحت نظر بودن وی مطلع شوند و یا ماده ۵۰ که برقراری تماس تلفنی با بستگان را حق متهم دانسته و ضابط را مکلف به تسریع در مساعدت به این امر می‌کند و یاراجع به توقیف وسایل شخصی ماده ۱۴۸ مقرر می‌کند : بارپرس مکلف است تا زمانی که پرونده نزد وی در جریان است به تقاضای ذینفع دستور دهد تا اموال و اشیایی که نگهداری آن ضروری نیست به متهم یا نزدیکان وی تحویل داده شود و یا مواد ۱۳۷ تا ۱۴۷ قانون مذکور که راجع به اختیارات بازپرس در بازرسی و تفتیش وسایل متعلق به متهم‌، منزل مسکونی متهم و سایر اشیا و وسایلی که در کشف جرم مؤثر است‌، انشا شده‌، حدود و ثغور چنین اختیاری مبین ضرورت احترام به حریم خصوصی متهم و اصل تسلیط در مالکیت است و یا مفاد منشور حقوق شهروندی و سند امنیت قضایی که احترام به کرامت انسانی و حفظ حریم شخصی افراد را تکلیف مقام قضایی و ضابط دانسته اعمال هرگونه رفتار ایذایی و تحقیر را ممنوع می داند

نادیده انگاشتن مقررات آیین دادرسی کیفری در چنین موضوعاتی ضمن تضییع حقوق متهم ، موجبات نارضایتی خانواده ی متهمان و آزار و اذیت ضابطان و ماموران بازداشتگاه ها و..فراهم می آورد.

به دنبال کشف دلیل عدم توجه به ضوابط قانونی- قضایی بودم که لبخند تلخی گوشه ی لبم نشست و با خودم زمزمه کردم ؛ تو اگه بیل زنی باغچه ی خودت بیل بزن که برای گرفتن یک گوشی موبایل سه ماه و چند روز معطل نشوی.

وکیل دادگستری -شیراز

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا