بازدارندگی-وادارندگی؛ معنای موشک؟
برای یک ناظر در «آزمایشگاه» علوم سیاسی پرسش این است که آیا شلیک موشک به عراق، سوریه و پاکستان با هدف بازدارندگیست؟ کدامیک از این موشک ها معنای محصّلی در بحران کنونی غزه دارد؟ پرسش مهمی که برای دانشجویان سیاست گذاری دفاعی-امنیتی مطرح است این است که دستاورد موشکباران عراق، سوریه و پاکستان توسط ایران چه بود؟ آیا نتیجه این کنش، «بازدارندگی» از جنگ است یا «وادارندگی» به آن؟ از منظر غربی-عربی خاطرات امپراطوری ایرانی هنوز زنده است؛ زنده تر از آنچه در ذهنیت ایرانیان است. از چشم انداز عربی-غربی، از همانگاهان که در دو هزار سال پیش سورنا، سردار سیستانی ایرانیان، در سوریه و عراق و اسراییل و فلسطین کنونی به جنگ با رومیان برخاست این حکایت همچنان ادامه دارد. برخی از ایرانیان، هر چند به شمار اندک، این رویارویی تاریخی را به همین سان تحلیل می کنند: «ما حریفان کهنسال جهان ازلیم-طفل شش روزه عالم ندهد بازی ما». مرور شطرنجی رخدادهای اخیر از منظر کاربرد نظریه بازیها مفید است.
بازی اول: شلیک موشک به عراق و سوریه
حرکت یکم: ناامن سازی باب المندب برای آمریکا و اسراییل در پس زمینه جنگ غزه.
حرکت دوم: بمباران یمن ب..
برای یک ناظر در «آزمایشگاه» علوم سیاسی پرسش این است که آیا شلیک موشک به عراق، سوریه و پاکستان با هدف بازدارندگیست؟ کدامیک از این موشک ها معنای محصّلی در بحران کنونی غزه دارد؟ پرسش مهمی که برای دانشجویان سیاست گذاری دفاعی-امنیتی مطرح است این است که دستاورد موشکباران عراق، سوریه و پاکستان توسط ایران چه بود؟ آیا نتیجه این کنش، «بازدارندگی» از جنگ است یا «وادارندگی» به آن؟ از منظر غربی-عربی خاطرات امپراطوری ایرانی هنوز زنده است؛ زنده تر از آنچه در ذهنیت ایرانیان است. از چشم انداز عربی-غربی، از همانگاهان که در دو هزار سال پیش سورنا، سردار سیستانی ایرانیان، در سوریه و عراق و اسراییل و فلسطین کنونی به جنگ با رومیان برخاست این حکایت همچنان ادامه دارد. برخی از ایرانیان، هر چند به شمار اندک، این رویارویی تاریخی را به همین سان تحلیل می کنند: «ما حریفان کهنسال جهان ازلیم-طفل شش روزه عالم ندهد بازی ما». مرور شطرنجی رخدادهای اخیر از منظر کاربرد نظریه بازیها مفید است.
بازی اول: شلیک موشک به عراق و سوریه
حرکت یکم: ناامن سازی باب المندب برای آمریکا و اسراییل در پس زمینه جنگ غزه.
حرکت دوم: بمباران یمن به تلافی؛ «قدرت نمایی« و «اتحادِ» آمریکا و انگلیس.
حرکت سوم: وزیر خارجه بریتانیا می گوید این پیام روشن به ایران بود. این، در زبان دیپلماسی نظامی یعنی اگر ناامنی باب المندب ادامه یابد هدف بعدی، ایران خواهد بود.
حاشیه حرکت سوم- مقامات آمریکایی و انگلیسی بی درنگ و به فراوان نام ایران را در کنار حوثی ها بکار می برند. رسانه های انگلیسی زبان این دو کشور نیز هر بار که نام حوثی ها را می برند چندین بار از ایران یاد می کنند. تاکید آن مقامات و این رسانه ها این است که حوثی ها یک نیروی نیابتی اند و نه یک جنبش یمنی؛ و فاقد سازمانِ دولت.
حرکت چهارم: ایران موشک خود را در ادلب و اربیل «آزمایش» کرد. یعنی اگر هدف بعدی ایران باشد موشک های ما تا اسراییل می آیند؛ و دقیق هم می آیند. موشک که به نزدیکی طرف بزنید یعنی پاسخی به اظهارات وزیر خارجه انگلستان داده اید. پیام این است: «نزنید والا می زنیم». در استراتژی بازدارندگی معنی «جنگ نکنید» آشکارتر از «جنگ بکنید» است.
حاشیه حرکت چهارم: مقامات ایران گفته اند امیدوارند «جهاد و فعالیتهای» حوثیها «تا پیروزی ادامه پیدا کند.» یعنی هدف، توقف حملات به غزه است که می تواند امنیت را به دریای سرخ بازگرداند.
نتیجه: در تحلیل نهایی ماهیت این بازی، «بازدارندگی» طرفین است. شکل بازی، تاکتیک به مثابه استراتژی است. پیام ها تاکنون از هر دو طرف این است «بزنی می زنم. نزنی نمی زنم.»
بازی های بازیگران مرتبط نیز در همین چارچوب قابل فهمند:
۱-مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «جمهوری اسلامی، همکاری خود با آژانس را محدود کرده و این سازمان را در اختلافات خود با کشورهای غربی «گروگان» گرفته است». اما او افزوده است «دیپلماسی تنها چیزی است که ما به آن نیاز داریم. باید به گفتگو ادامه دهیم و از وخامت اوضاع جلوگیری کنیم.»
۲-یک مقام ارشد حوثیها گفته است که مسیر امنی را برای عبور کشتیهای روسیه و چین از دریای سرخ ضمانت خواهد کرد. با چنین تضمینی ماهیت بازی برای چین و روسیه به سمت مثبت سیر می کند. بحران دریای سرخ تهدیدی برای آنها نیست؛ مثبت است. اما گسترش جنگ به ایران برای روسیه بارِ مثبت بیشتر و برای چین بارِ مثبت کمتری دارد.
بازی دوم: شلیک به پاکستان و تغییر چارچوب بازی
حرکت اول: شلیک موشک به مواضع جیش العدل در پاکستان.
حرکت دوم: پاسخ متقابل پاکستان
حرکت سوم: گفتارهای تلافی جویانه و صلح آمیز طرفین
بازی دوم در چارچوب بازی اول قابل فهم نیست. مگر آنکه آن را در ارتباط با چین تفسیر کنیم؛ که دور از ذهن است. یا شاید اطلاعات پنهان و ویژه ای در استراتژی با چین وجود داشته باشد که ما بیخبریم و دست تحلیل ذهنی ما هم به دامان آن نمی رسد. در هر صورت چارچوب بازی عوض شده است. این، بازیِ دیگریست که در «بازی بازدارنگی» تداخل و اغتشاش ایجاد می کند.
آنگاه که چارچوب بازی عوض شود پرسش های دیگری مطرح می شود: آیا نتیجه بازی دوم این است که بازی اول را به هم می زند؟ آیا «بازدارندگی» را به «وادارندگی» تبدیل می کند؟
انتخاب های تاکتیکی در لحظات تاریخی سرنوشت بسیاری از کشورها و ملت ها را تعیین کرده است. آیا شلیک موشک به پاکستان در چنین چارچوبی قابل تحلیل است؟ به حسب ظاهر برخی از جنگ های بزرگ بر اثر اشتباهات کوچک پدید آمده اند برخی نیز بر این باورند که اشتباهات کوچک در واقع تلنگری بوده اند بر دومینویی از روابط یک کشور در سطح بین الملل یا روابط داخلی یک کشور که از دهه ها پیش فراهم بوده است.
در هر صورت رخدادهای کوچکتر را نباید دست کم گرفت که می توانند کل بازی را بر هم زنند. آیا به این فکر شده بود؟
همان قدر که نقطه زنی نظامی برای یک موشک مهم است نقطه زنی سیاسیِ آن نیز مهم و چه بسا مهمتر است. باید دید که آیا در آرامش استراتژی بازدارندگی چه چیزی کم است؟ آیا از آرامش بازدارندگی، بی تاب، اضطراب می بارد؟ موشک، کمان قضای صلح است در کف مهار حکیمی که در پی بازدارندگیست. چو گاوی اسراییلی در خواب خون می خرامد، افزودن یک بازی له بازی دیگر جنون گاوی اش را در وسوسه حمله بیشتر می کند. آشکار است که کسی چنین نمی خواهد. آن کس می تواند در دل یک بحران بر کرسی تصمیم موشکی بنشیند که موازنه ای در میانه «هراس و طمع» در خود برآورده باشد تا مهار موشک بر کف مصلحت قرار گیرد.
۳۱۱۳۱۱