باز نگاهی به مسایل تاریخی – سیاسی

این مسئله در جای خود درست است، اما نتیجهگیری که از آن میشود درست نیست. بعضی چنان بر عدالت فردی و حفظ جان آحاد از جانب او تأکید دارند که گویی او از تمامیت ارضی و امنیت اجتماعی (اگر بتوان چنین تعبیری را در آن زمان دقیقاً به کاربرد) غافل شده است.
در اینکه امام علی در حکومت چند ساله اش به شدت به عدالت توجه داشته و شهید راه عدالت شده است تردیدی وجود ندارد اما او به همان میزان، اگر نه بیشتر، به حفظ حکومت در زمان مدیریت خویش توجه بسیار داشته است.
حتماً مَثَل پیراهن عثمان را شنیده اید. این مربوط به قتل عثمان خلیفه سوم است که مردم بر او شوریدند و او را به قتل رساندند اما در این بین تنها کسی که با این نوع حرکت مخالف بود علی بود[۱]. او نه به خاطر اعمال خلاف خلیفه سوم بلکه برای جلوگیری از سنت غلطی که ممکن بود اثرات بدتری داشته باشد و داشت، سعی کرد تا شاید شورش را بخواباند و به گفتگو تبدیل کند تا راهی بهتر پیدا شود. در این راه به قول ایشان حتی دو فرزندش نزدیک بود زیر پا هلاک شوند.
پس از او، معاویه از حکومت علی که با اجماع عمومی به دست آمده بود سرباز زد و به عنوان یاغی و طاغی محسوب میشد. او برای ..

این مسئله در جای خود درست است، اما نتیجهگیری که از آن میشود درست نیست. بعضی چنان بر عدالت فردی و حفظ جان آحاد از جانب او تأکید دارند که گویی او از تمامیت ارضی و امنیت اجتماعی (اگر بتوان چنین تعبیری را در آن زمان دقیقاً به کاربرد) غافل شده است.

در اینکه امام علی در حکومت چند ساله اش به شدت به عدالت توجه داشته و شهید راه عدالت شده است تردیدی وجود ندارد اما او به همان میزان، اگر نه بیشتر، به حفظ حکومت در زمان مدیریت خویش توجه بسیار داشته است.

حتماً مَثَل پیراهن عثمان را شنیده اید. این مربوط به قتل عثمان خلیفه سوم است که مردم بر او شوریدند و او را به قتل رساندند اما در این بین تنها کسی که با این نوع حرکت مخالف بود علی بود[۱]. او نه به خاطر اعمال خلاف خلیفه سوم بلکه برای جلوگیری از سنت غلطی که ممکن بود اثرات بدتری داشته باشد و داشت، سعی کرد تا شاید شورش را بخواباند و به گفتگو تبدیل کند تا راهی بهتر پیدا شود. در این راه به قول ایشان حتی دو فرزندش نزدیک بود زیر پا هلاک شوند.

پس از او، معاویه از حکومت علی که با اجماع عمومی به دست آمده بود سرباز زد و به عنوان یاغی و طاغی محسوب میشد. او برای اینکه توجیهی عوام پسند داشته باشد قتل عثمان را دستاویز قرار داد[۲] و از جهالت مردم سوء استفاده کرد و علی را شریک در خون عثمان معرفی کرد وآنچنان تبلیغات گسترده بر این امر بی اساس راه انداخت که عده ای را در این زمینه با خود شریک کرد. اصطلاح پیراهن عثمان از این رو برای امری باب شد که واقعیت ندارد و از طرف فرد یا کشوری که میخواهد دستاویزی داشته باشد عَلَم میشود تا تمامیت ارضی و امنیت ملی را از طرف مقابل بگیرد. ممکن است این مسئله در هر جایی و بین افراد در لج و لجبازی هم اتفاق بیفتد. رقبای سیاسی و حکومتی هم ممکن است از این شیوه استفاده کنند اما هیچ ملتی در برابر دولت خود پیراهن عثمان عَلَم نمیکند. این شیوه معمولا در بین کشورها برای از پا درآوردن و متهم کردن رقیب و مخالف خود و به ویژه از طرف ابرقدرتها زیاد استفاده میشود.

هم اکنون در دنیای امروز و از طرف امریکا و دول غربی این مسئله به شدت رواج دارد. آنها به ویژه بر علیه جمهوری اسلامی در این مدت چهل و چند سال همواره به دنبال دستاویز یا پیراهن عثمان بوده اند. یک روز انرژی اتمی، یک روز حقوق زن، روز دیگر حقوق بشر و امروز فوت مرحومه مهسا امینی را به طور گسترده دستاویز خود قرار داده اند.

آنها با اینکه از اصل قضیه دقیقاً خبر ندارند پیشدستانه وعجولانه آن را پیراهن عثمانی کرده اند تا تمامیت ارضی کشور ما و موجودیت آن را زیر سؤال ببرند زیرا که با اصل جمهوری اسلامی مسئله دارند و اگر هر از گاهی مماشات میکنند از روی ناچاری است.

در این بین عده ای در داخل هم به این قضیه دامن زدند و عجولانه اظهار نظر کردند. اگر آگاهانه چنین کرده باشند که با معاندان همدستند و اگر ناآگاهانه که باید موضع خود را روشن کنند.

موضوع دیگر داستان از پا در آوردن خلخال از پای دختری یهودی در جامعه اسلامی است[۳] که باز در زمان آن حضرت اتفاق افتاد و در این باره بعضیها برای به ناحق جلوه دادن اقدامات مسئولان از جمله نیروی انتظامی از این داستان استفاده کردند.

آنچه باید به آن توجه شود این است که این اتفاق هم باز از طرف خصم و حکومت رقیب آنحضرت اتفاق افتاد. لشکریان معاویه بر تمامیت ارضی و امنیت ملی دولت مشروع علی علیه السلام دستبرد میزدند و برای ایجاد رعب و وحشت اقدامات ایذایی میکردند. جمله معروف آنحضرت که اگر هر مسلمانی از شنیدن این واقعه بمیرد جا دارد بیشتر بر تحریک احساسات مردم برای قیام و جهاد و حفظ امنیت ملی دولت وی بود. البته این نه به این معنا که وی به مسایل داخلی توجه نداشت بلکه میگفت تا وقتی دربرابر تعرض خارجی مردانه نایستید امنیت داخلیتان هم مورد هجمه قرار میگیرد.

امروز ورود اسلحه قاچاق به کشور، ورود افراد معاند به قصد خرابکاری، تشویش در فضای مجازی و ایجاد تلویزیونهای معاند و پخش اخبار مغرضانه و توأم با راست و دروغ، و تغذیه آنان از طرف کشورهای استکباری و به کارگیری معیارهای دوگانه نمونههایی از مداخلات بیجا، همانند همان داستان از پا درآوردن خلجال از پای یک اهل ذمه است و مصادیقی بارز از این حرکت ایذایی، و گاهی بیشتر است که امنیت عمومی و تمامیت ارضی را نشانه گرفته است.

علی در مسایل داخلی هم قاطع برخورد میکرد. او اجازه نمیداد کسی حق دیگری را تضییع کند و با افراد متخلف بدون هیچگونه تردید و مماشاتی برخورد میکرد. او تعارض منافع را از مسایل مالی هم گذرانده و به تمایل شخصی تسری داده بود و میگفت که حکومت از کفش چندین وصله خورده برایش بیارزش تر است مگر آنکه حقی را از ظالم بگیرد و مظلومی را یاری کند[۴].

وقتی در جنگ صفین با توطئه دشمن خارجی درقلمرو حکومت علی، قرآن به نیزه کردند باز پیراهن عثمان دیگری برای فریب به کار آمد و کارگر افتاد. پدید آمدن فرقه خوارج محصول چنین اقدامی بود. آنحضرت در آغاز با آنها نجنگید، بلکه تا حد امکان روشنگری کرد و توانست از جمعیت ۱۲ هزار نفری هشت هزار نفر را هدایت کند ولی چهار هزار نفر که ماندند و با هیچ منطقی حاضر به پذیرش حق نشدند ناچار شد بجنگد و جنگید و تقریباً تا آخرین نفرات را از بین برد، چون چاره نبود.

این به این معنا نیست که در داخل کشور مشکلی وجود ندارد و همه اقدامات داخلی بی عیب و نقص است اما اینگونه برخورد براندازانه جز از رقیبِ خارجیِ منتظرِ فروپاشی و سقوط کشور انتظار نمی رود. بلکه به این معناست که هر کشوری مشکلات خودش را باید خودش و در محیطی امن حل کند و اگر از خارجی هم کمک میگیرد از موضع اقتدار و با حفظ امنیت کشور باشد. از این رو هر دولتی برای انجام اصلاحات و حفظ حاکمیت خویش باید از تعرض خارجی مصون باشد، در قوانین بین المللی امروز هم مداخله در امور داخلی کشورها محکوم است ولی مگر قدرتهای زورگو آن را رعایت میکنند؟

آنچه ملت از دولت میخواهد این است که شفاف و صادق باشد و در مواردی که لازم است مسایل را با آنها در میان بگذارد و در صورت وجود خطا یا احتمال خطا روشنگری، معذرت خواهی، استعفا، برکناری و حتی محاکمه را طلب میکند. ملت در این صورت است که متقاعد خواهد شد و با دولت همکاری خواهد کرد و اعتماد عمومی افزایش مییابد.

۶۵۶۵

[۱] – خطبه ۳۰ نهج البلاغه

[۲] – در نامههای ۱۰ ، ۲۸ و ۳۷ نهج البلاغه

[۳] – خطبه ۲۷ نهج البلاغه

[۴] – خطبه ۳۳ نهج البلاغه