جانمایی ایران در نظم جدید جهان

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به موضوع اجلاس سفرا مبنی بر تحول در نظم کنونی جهان و پُر تکرار شدن این موضوع در ادبیات جهانی، گفتند: «تحول در نظم جهانی یک فرآیند پر فراز و نشیب و بلندمدت و متأثر از حوادث احتمالی پیش‌بینی نشده است و کشورهای مختلف نظرات و رویکردهای متعارض و گوناگونی به آن دارند. لازمه جانمایی مناسب ایران در نظم جدید، رصد و ارزیابی تحولات جهانی و شناخت دقیق سمت و سو و پشت پرده حوادث است. بر اساس این رصد و ارزیابی باید پیشنهادهای عملی استخراج شود که در این زمینه هم سفرا و رؤسای نمایندگی‌ها بخصوص در کشورهای اثرگذار نقش مهمی دارند.»
در ارتباط با نشانه های نظم جدید و چگونگی جانمایی ایران در این نظم،نکات زیر می تواند مورد توجه راهبردنویسان قرار گیرد.
۱. نظم جدید به دنبال وقوع تحولات تدریجی و حوادث تأثیرگذار شکل می گیرد و یک فرآیند پر فراز و نشیب و بلندمدت و متأثر از حوادث احتمالی پیش‌بینی نشده، خواهد بود. انزوای تدریجی آمریکا در نظم جدید جهانی یکی از احتمالات جدی بوده که آثار آن نیز مشهود است.افول به معنای سقوط نیست بلکه به معنای فاصله گرفتن از میزان اقتدار در گذشته است.برای ..

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به موضوع اجلاس سفرا مبنی بر تحول در نظم کنونی جهان و پُر تکرار شدن این موضوع در ادبیات جهانی، گفتند: «تحول در نظم جهانی یک فرآیند پر فراز و نشیب و بلندمدت و متأثر از حوادث احتمالی پیش‌بینی نشده است و کشورهای مختلف نظرات و رویکردهای متعارض و گوناگونی به آن دارند. لازمه جانمایی مناسب ایران در نظم جدید، رصد و ارزیابی تحولات جهانی و شناخت دقیق سمت و سو و پشت پرده حوادث است. بر اساس این رصد و ارزیابی باید پیشنهادهای عملی استخراج شود که در این زمینه هم سفرا و رؤسای نمایندگی‌ها بخصوص در کشورهای اثرگذار نقش مهمی دارند.»

در ارتباط با نشانه های نظم جدید و چگونگی جانمایی ایران در این نظم،نکات زیر می تواند مورد توجه راهبردنویسان قرار گیرد.
۱. نظم جدید به دنبال وقوع تحولات تدریجی و حوادث تأثیرگذار شکل می گیرد و یک فرآیند پر فراز و نشیب و بلندمدت و متأثر از حوادث احتمالی پیش‌بینی نشده، خواهد بود. انزوای تدریجی آمریکا در نظم جدید جهانی یکی از احتمالات جدی بوده که آثار آن نیز مشهود است.افول به معنای سقوط نیست بلکه به معنای فاصله گرفتن از میزان اقتدار در گذشته است.برای مثال آمریکا ۲۰ و چند سال پیش می توانست افکار عمومی دنیا را برای حمله به افغانستان قانع کند اما امروز چنین قدرت و اعتباری ندارد.در جریان جنگ اوکراین، آمریکا در سازمان ملل برای صدور قطعنامه اخراج روسیه از کمیسیون حقوق بشر، موفقیت حداقلی داشت. در رای گیری از ۱۹۳ کشور جهان تنها ۹۳ کشور به این قطعنامه رای مثبت دادند و مابقی به شکل‎های مختلفی از جمله دادن رای منفی و ممتنع و یا شرکت نکردن در رای گیری، با آمریکا همراهی نکردند.
۲.در نظم جدید،ابزار و عناصر قدرت متکثر شده و مرکز قدرت بتدریج از غرب به شرق منتقل خواهدشد.انحصار اقتصادی آمریکا از جمله سلطه دلار، شکسته می شود و حاکمیت های ملی جرات ایستادن در مقابل سلطه را پیدا می کنند.در این نظم، یکجانبه گرایی یک رویکرد قابل پذیرش برای کشورهای جهان نیست، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورها اصالت خواهد یافت و قدرت های بزرگ به راحتی قادر نخواهند بود با جنگ و خونریزی کشورهای ضعیف را تصاحب کنند.
۳.در این نظم ائتلاف های منطقه ای برای پیشبرد اهداف مشترک تقویت خواهند شد. کشورهای متمایل به چندجانبه گرائی مانند چهار کشور دارای قدرت رسمی سلاح اتمی(روسیه، چین، هند، پاکستان)، اعضای اتحادیه بریکس و پیمان شانگهای، اکثریت اعضای مهم اوپک و اوپک‌پلاس و اوپک گازی، بخش مهمی از گروه۲۰ و اکثر اعضای غیر متعهدها و سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه آفریقا و اتحادیه آمریکای جنوبی، از حیث جمعیت و قدرت اقتصادی و نظامی از اردوگاه آمریکا و ناتو، تاثیرگذارتر خواهند بود. نهادهای بین المللی نیز بتدریج می پذیرند که برای تامین منافع خود بتدریج با ائتلاف های منطقه ای همکاری کنند.محور این همکاری ها تامین منافع،ایجاد امنیت منطقه ای و پیشرفت اقتصادی خواهد شد.
۴. در نظم جدید انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی علمی از غرب به آسیا خواهد بود و قاره کهن بتدریج به مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی و مرکز قدرت نظامی تبدیل خواهد شد.در عین حال رقابت جدی در آینده بین منطقه اُوراسیا و شرق با کشورهای غربی به خصوص در زمینه های اقتصادی خواهد بود. در جهان اسلام نیز کشورهای تأثیرگذار از جمله ایران،ترکیه، مصر، عربستان بتدریج به یکدیگر نزدیک شده و رویکرد مشترکی برای تامین امنیت منطقه ای و رفع مشکلات جهان اسلام اتخاذ خواهند کرد. درعین حال تحولات اخیر در سرزمین‌های اشغالی، تضعیف موقعیت نتانیاهو، اعمال نوعی نژادپرستی و آپارتاید علیه عرب‌تبارهای درون اراضی اشغالی،که همه موجب تقویت محور مقاومت و انزوای داخلی و خارجی اسرائیل شده، نشان می دهدکه در نظم آینده، روند زوال صهیونیسم سرعت خواهد گرفت.
۵. در این نظم،لیبرال دموکراسی به عنوان ایدئولوژی حاکم درغرب در ابعاد نظری و رفتاری مورد انتقاد قرارخواهد گرفت و مبانی فکری یکجانبه گرایی تضعیف خواهد شد.در بُعد نظری،دفاع لیبرال دموکراسی از اصالت قدرت و عدم توجه به اخلاق موجب بروز جنگ های خونین و خانمانسوز در افغانستان ،عراق،فلسطین،لیبی،ونزوئلا،یمن و… است. در بُعد رفتاری نیز لیبرال دموکراسی سال هاست که به اسم آزادی و اصالت دادن به انسان به دنبال توجیه نقض حقوق بشر توسط آمریکا در کشورهای جهان و دفاع از آپارتاید و نژاد پرستی در آمریکا و اروپا و حتی در سرزمین های اشغالی بوده و اعتبار خود را از دست داده است.
۶.قدرت های غربی بویژه آمریکا برای جلوگیری یا ایجاد تاخیر در شکل گیری نظم جدید، فعال خواهند شد و راه اندازی جنگ اوکراین یکی از اولین تلاش های غرب برای جلوگیری از این نظم بود. با توجه به بازیگری روسیه،چین و ایران در اُوراسیا،هدف اصلی غرب این است که کشورهای این حوزه و به ویژه سه کشور مذکور را مهار و کنترل کرده و فرصت بازیگری موثر به آنها ندهند. حفظ تحریم ها علیه ایران،تداوم درگیر ساختن روسیه در جنگ با اوکراین و تهدید چین با حربه تایوان از تدابیر غرب برای مقابله با نظم جدید است.حمایت از اسرائیل،حفظ حضور نامشروع در غرب آسیا و ایجاد فتنه در قفقاز از دیگر ترفندهای غرب در این مسیر می تواند باشد.
با توجه به مراتب فوق،جانمایی ایران در نظم آینده بسیار مهم است که چگونگی تحقق آن با اولویت تامین منافع کشورمان،موضوع مهمی است که طبعا در دستورکار کارگزاران سیاست خارجی از جمله سفرای محترم قرار دارد. در این چارچوب تقویت رویکرد نگاه به شرق و افزایش روابط با همسایگان، برنامه ریزی برای رشد همکاری های اقتصادی با روسیه و چین و تقویت مناسبات با اتحادیه اوراسیا، سازمان شانگهای و بریکس و دیگر ائتلاف های منطقه ای می تواند جایگاه ایران را در نظم آینده مشخص سازد. در عین حال حضور مقتدرانه و نفوذ تاثیرگذار ایران در غرب آسیا، به عنوان یک راهبرد اصولی در مسیر نظم جدید جهان،می تواند در حوزه سیاست خارجی می تواند مدنظر کارگزاران این حوزه قرار گرفته و راهکارهای علمی و عملی تحقق آنها ارائه گردد.