جنگ “داراها” در روزگار ما هیچ ، ما نگاه “ندارها”
راحت روی مبل لم داده،لبخندی ژکوند می زند و از ماشینی ۱۰۰ میلیاردی می گوید که همه ته قصه اش را می دانند.آقای فوتبالیست کمی شوخی را هم چاشنی حرف هایش کرد تا شاید با نمک ریختن بتواند مخاطب را بیشتر مجذوب خودش کند.شاید هم بیشتر بتواند فخر بفروشد:«مرسدس بنزم که نه؛اما آن یکی ماشینم ۱۰۰ میلیاردی است.»۱۰۰ میلیارد حتی نوشتنش هم روی کاغذ سخت است چه برسد به این که در مخیله خیلی از آدم هایی مثل ما بگنجد که پول یک خودرو باشد.
آقای فوتبالیست لم داد روی صندلی یکی از برنامه های سیمای ملی،فخرش را فروخت و رفت اما هرگز فکرش را هم نمی کرد که کبریت به انبار باروت انداخته باشد.آن هم در جامعهای که خط فقر در پایتختش بر اساس روایتهای موجود ۳۰به میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگر در آن ۸میلیون و ۶۰۰هزار تومان در بهترین حالتش است!
سال هاست که ورزشکاران در رشته های غیر فوتبالی به تفاوت دستمزدهای ردوبدل شده بین خودشان و فوتبالی ها معترض هستند.بارها این جمله را از خیلی از آنها شنیده ایم که کدام افتخار را بچه های فوتبال کسب کرده اند که این طور به آنها می رسند؟اما خودرو و حواله های میلیاردی اش اصلا یک طور دیگری فضا..
راحت روی مبل لم داده،لبخندی ژکوند می زند و از ماشینی ۱۰۰ میلیاردی می گوید که همه ته قصه اش را می دانند.آقای فوتبالیست کمی شوخی را هم چاشنی حرف هایش کرد تا شاید با نمک ریختن بتواند مخاطب را بیشتر مجذوب خودش کند.شاید هم بیشتر بتواند فخر بفروشد:«مرسدس بنزم که نه؛اما آن یکی ماشینم ۱۰۰ میلیاردی است.»۱۰۰ میلیارد حتی نوشتنش هم روی کاغذ سخت است چه برسد به این که در مخیله خیلی از آدم هایی مثل ما بگنجد که پول یک خودرو باشد.
آقای فوتبالیست لم داد روی صندلی یکی از برنامه های سیمای ملی،فخرش را فروخت و رفت اما هرگز فکرش را هم نمی کرد که کبریت به انبار باروت انداخته باشد.آن هم در جامعهای که خط فقر در پایتختش بر اساس روایتهای موجود ۳۰به میلیون تومان رسیده و دستمزد کارگر در آن ۸میلیون و ۶۰۰هزار تومان در بهترین حالتش است!
سال هاست که ورزشکاران در رشته های غیر فوتبالی به تفاوت دستمزدهای ردوبدل شده بین خودشان و فوتبالی ها معترض هستند.بارها این جمله را از خیلی از آنها شنیده ایم که کدام افتخار را بچه های فوتبال کسب کرده اند که این طور به آنها می رسند؟اما خودرو و حواله های میلیاردی اش اصلا یک طور دیگری فضا را بهم ریخت.چرا باید شکست در جام جهانی با آن فضاحت پاداشش حواله خودروهای لاکچری باشد؟کنعانی زادگان بهانه شد و دوباره سر سیم اعتراض ها را به دست غیر فوتبالی ها داد.
امیرمحمد یزدانی کشتی گیر جوان و نایب قهرمان جهان نخستین استوری گلایه ایاش را که در اینستاگرام گذاشت یکدفعه سر و کله جواد کاظمیان پیدا شد!بدون ارتباط،بدون مقدمه و کمی قلدرمآبانه.فوتبالیست سال های نه چندان دور پرسپولیس و تیم ملی که البته بیشتر دوران فوتبالش را هم در کشورهای حوزه خلیج فارس گذرانده بود.یکی این گفت و یکی آن تا امیر محمد به توصیه بزرگترهایش دیگر پاسخی نداد.اما از گوشه دیگری از دنیا،پیام صادقیان هم که مدت ها محو شده بود خودش را به مهلکه رساند تا کسی که روزی برایش در استادیوم های ایران " واویلا واویلا" می خواندند! مرثیه خوان دیگران شود.از اینجا قصه متفاوت رقم خورد و جامعه ورزش با ادبیاتی از سوی ورزشی ها روبرو شد که شاید بهترین کلمه برای توصیفش این باشد " شنیع".
کنعانی زادگان میلیاردی فخر فروخت،یزدانی برای خودش اعتراض کرد که چرا سهم آنها کمتر است و کاظمیان و حاج صفی و خیلی از فوتبالی ها و منهای فوتبالی ها هم برای خودشان سینه زدند که "بدهید،حق مان است."
این وسط کسی اصلا از خودش نپرسید که در ورزش بیشتر آماتور و دولتی ایران!اصلا چرا باید چنین پرداختی هایی وجود داشته باشد و یکی ماشینش ۱۰۰ میلیارد بیارزد و دیگری برای اینکه به او نداده اند،جنجال به راه بیاندازد و این وسط مردم هم دست و پا بزنند زیر فقر و بدبختی و نداری.به یکی رانت را نداده اند یکی اصلا ندارد که بخواهد دنبال آن ندادن ها برود!قصه این است که هر کسی برای نفع خودش می جنگد،فوتبالی برای خودش،کشتی گیر برای خودش،ووشو کار برای خودش و مردم برای همه آنها!
۲۵۸ ۲۵۱