دیپلماسی اخلاقی و زبان مسئولانه در عصر همهگیری سیاست
خبرآنلاین – در گذشته، دیپلماسی یک فعالیت متخصصانه بود که توسط سفرا، وزیران امور خارجه و گروههای مشاورهای انجام میشد. اما امروزه با ظهور شبکههای اجتماعی، رسانههای دیجیتال و فضای عمومی سیاسی، هر فردی میتواند در دیپلماسی مشارکت کند. این موضوع از یک سو باعث شده است که مردم عامه در تصمیمگیریهای سیاست خارجی دخیل شوند، اما از سوی دیگر، باعث شده است که دیپلماسی دچار بیثباتی و عدم قطعیت شود. مثل اظهار نظر های مدیرمسئول کیهان که تبعات غیر قابل جبرانی ببار می آورد و هفته ها زمان لازم است تا بحران ناشی از کلام ایشان بازسازی یا ترمیم شود.
در ادامه این وضعیت را میتوان با نظریه «دموکراتیزاسیون دیپلماسی» توضیح داد. در این رویکرد، دیپلماسی دیگر محدود به یک گروه متخصص نیست، بلکه زمینهای است برای مشارکت گسترده مردمی. اما این مشارکت گاهی اوقات به شکل واکنشهای عاطفی، فحاشی توهین و تحریکات سیاسی ظاهر میشود که در نهایت به افزایش تنشها منجر میشود.
اثر این تحول بر زندگی عادی و آینده نسلهای جوان
یکی از مهمترین پیامدهای این تغییر در زبان دیپلماسی، این است که زندگی مردم عادی دیگر «عادی» نیست و نخواهد شد . سیاست امروز، همهگیر شده است. هر کسی در شبکههای اجتماعی درباره مسائل استراتژیک صحبت میکند، هر خبر یک تهدید وجودی است، هر توییت یک واکنش دیپلماتیک. این وضعیت باعث شده است که نوجوانان و کودکان از سنین پایین درگیر سیاست شوند، زیرا سیاست دیگر فقط در فضای دفترها و سفارتخانهها نیست، بلکه در فضای خانهها و مدرسهها هم حضور دارد.
این موضوع از یک سو میتواند منجر به افزایش آگاهی سیاسی شود، اما از سوی دیگر، باعث ایجاد استرس، اضطراب و بیاعتمادی نسبت به آینده میشود. نسل جوان امروز در جهانی زندگی میکند که هر روز ممکن است یک تهدید بزرگ وجودی برایش مطرح شود. این تنش دائمی روانشناسی اجتماعی را دچار تحول و بحران کرده است.
ادب مرد به ز دولت اوست
توهین و بیاحترامی در دیپلماسی نشانهای از فروپاشی مرزها ، عدم صداقت و نداشتن آگاهی کافی به علوم سیاسی و دیپلماسی است.
در گذشته، فحاشی و بیاحترامی در زبان دیپلماسی نه تنها غیرقابل قبول بود، بلکه نشانهای از شکست دیپلماسی محسوب میشد. اما امروزه، این امر به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است. رهبران سیاسی، به ویژه در زمانهای تنش، از زبان تحقیرآمیز و گاهی توهین استفاده میکنند تا اهداف سیاسی خود را به دست آورند. این زبان، نه تنها در میان رهبران، بلکه در میان مردم نیز رواج یافته است. اما آنانکه از فهم و درک عمیقی برخوردارند بخوبی میدانند که این ادبیات نشانه ضعف است.
این تحول را میتوان با نظریه «پست سیاسی» تفسیر کرد که در آن مرزهای سیاست، اخلاق و فرهنگ از هم باز میشوند. در این فضا، سیاست به یک «بازی عمومی» تبدیل شده است که هر کسی میتواند در آن شرکت کند، هر زبانی را به کار ببرد و هر نوع واکنشی نشان دهد.
دیپلماسی امروز دیگر تنها یک فرآیند سیاسی نیست، بلکه یک فرآیند فرهنگی، رسانهای و حتی روانی است. این دیپلماسی با زبانی متفاوت، بازیگرانی متنوع و روشهایی غیرسنتی همراه است. تحول از مبهم به آشکار، از دیپلمات به شهروند، از کلام و استراتژی پایدار به توییت و وضعیت ناپایدار نشان از یک تغییر عمیق در ساختار قدرت و ارتباطات سیاسی است.
در این فضای پستمدرن، این سوال باقی میماند: آیا این دیپلماسی جدید و متشنج به حل تعارضات کمک میکند یا به تشدید آن؟ آیا دموکراتیزه شدن دیپلماسی به معنای تقویت دموکراسی است یا به معنای انحلال آن؟
در پایان، باید گفت که در عصری که سیاست به یک بازی عمومی و دم دستی تبدیل شده است، دانشگاهها و مؤسسات آموزشی باید نقش خود را در آموزش «دیپلماسی اخلاقی»، «زبان مسئولانه» و «فهم رسانهای» جدیتر از گذشته بپذیرند. زیرا آینده سیاست، در دستان نسلی خواهد بود که در فضایی پر از تنش، فحاشی و نمایش زیستهاند.
۴۲