روسیه و استفاده نظامی از خزر
از این منظر روسیه باید بداند که موارد متعددی هست که بعید نیست به تدریج بر روی میز گذاشته شود و پرونده آن مفتوح گردد. یکی از آن ها بحث نظامی گری در خزر است.
از اتحادی راهبردی تا تعاملی استراتژیک
اگر چه ایران در سالهای اخیر برای روسیه که تقریبا در انزوای سیاسی در عرصه بین الملل قرار گرفته متحدی پایدار بوده و به تعبیری متعهدترین متحد روسیه بوده است اما رفتار پر از فراز و نشیب روسیه در قبال مسائلی مانند جزایر سه گانه ایران و کریدور زنگزور ناشی از این واقعیت است که روسیه منافع ملی خود را در هر حال دنبال می کند. شاید به اقتضای عالم سیاست نتوان به روسیه ایراد گرفت اما آن هایی که در قالب کارهای کارشناسی منافع ملی را در پای منافعی زودگذر ذبح کردند باید به خود بیایند و بر اساس اصل وزین انقلاب که تعامل با شرق و غرب را در یک تراز توصیف می کرد با واقعیت های گریزناپذیر فعلی کنار بیایند و بیش از این هزینه در پای این نظام ننویسند. این موضوعرا خیلی قبل تر از رسیدن به این نقطه سه بار به تناوب و با شیوه های مختلف گوشزد کرده بودیم (khabaronline.ir/xhpwC و khabaronline.ir/xjVZR و khabaronline.ir/xjW9s) …
از این منظر روسیه باید بداند که موارد متعددی هست که بعید نیست به تدریج بر روی میز گذاشته شود و پرونده آن مفتوح گردد. یکی از آن ها بحث نظامی گری در خزر است.
از اتحادی راهبردی تا تعاملی استراتژیک
اگر چه ایران در سالهای اخیر برای روسیه که تقریبا در انزوای سیاسی در عرصه بین الملل قرار گرفته متحدی پایدار بوده و به تعبیری متعهدترین متحد روسیه بوده است اما رفتار پر از فراز و نشیب روسیه در قبال مسائلی مانند جزایر سه گانه ایران و کریدور زنگزور ناشی از این واقعیت است که روسیه منافع ملی خود را در هر حال دنبال می کند. شاید به اقتضای عالم سیاست نتوان به روسیه ایراد گرفت اما آن هایی که در قالب کارهای کارشناسی منافع ملی را در پای منافعی زودگذر ذبح کردند باید به خود بیایند و بر اساس اصل وزین انقلاب که تعامل با شرق و غرب را در یک تراز توصیف می کرد با واقعیت های گریزناپذیر فعلی کنار بیایند و بیش از این هزینه در پای این نظام ننویسند. این موضوعرا خیلی قبل تر از رسیدن به این نقطه سه بار به تناوب و با شیوه های مختلف گوشزد کرده بودیم (khabaronline.ir/xhpwC و khabaronline.ir/xjVZR و khabaronline.ir/xjW9s) .
همان زمان که بعضی از رسانه های داخلی به شکلی ذوق زده خبری را منتشر کردند و گفتند که روسیه برای اولین بار ۲۶ موشک کروز در حمایت از بشار اسد از دریای خزر به سوریه شلیک کرده باید احتمال می دادند که این موضوع یعنی نظامی کردن دریای خزر چه عواقبی در آینده ممکن است در پی داشته باشد.
تفاوت نظامی گری با حضور نظامی
کلیپی که هفته های گذشته از پرواز موشکهای کروز در دریای خزر توسط ماهیگیران ضبط و منتشر شده است اگر چه اتفاق جدیدی نیست و روسیه قبلا هم از این دریا استفاده نظامی کرده است اما نشان می دهد که آن کشور به روح کنوانسیون امنیتی خزر اعتقادی ندارد، کنوانسیونی که استفاده نظامی از این دریا را به تعبیری ممنوع می کند. در این ویدئو پرواز ۲ موشک کروز تهاجمی کالیبر ۳M-14T روسی برفراز دریای خزر که در حال پرواز بهسمت اوکراین، نشان داده شده است. ارتفاع پروازی موشکهای کروز تهاجمی ۳M-14 کالیبر برفراز دریا حدود ۲۰ متر از سطح دریا است تا به راحتی توسط رادارها شناسایی نشوند.
پیش از آن نیز روسیه از دریای خزر موشکهای اسکندر را به سمت اوکراین پرتاب کرده بود که آن هم اولین بار از این دست اتفاقات نبود. ارتش روسیه برای اولین بار حدود ٩ سال قبل از دریای خزر که یک دریای مشترک بین روسیه، ایران، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان است ۲۶ موشک کروز در حمایت از ارتش سوریه شلیک کرد. این موشکها از روی ۴ ناو جنگی روسیه که در آبهای دریای خزر مستقرند، شلیک شدند. البته همان زمان گفته می شد که روسیه درباره اقدام نظامی خود به کشورهای حاشیه خزر یعنی آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان اطلاعی نداده است. بعضی از تحلیلگران معتقد بودند که کشورهای قزاقستان و ترکمنستان مخالفتی با استفاده نظامی روسیه از خزر ندارند. ایران نیز به این موضوع واکنشی نشان نداد. به نظر می رسید که جمهوری آذربایجان میز در راستای مماشات با روسیه و جلب حمایتش در تصمیماتی مهمتر سکوت را انتخاب کرده بود. موضعی که این روزها نیز با شدت بیشتری دنبال می کند چرا که به حمایت روسیه از خود در گشایش کریدور زنگزور امید بسته است.
روسوفیلیسم تهدیدی علیه امنیت ملی کشور
حتما می دانید که در ادبیات سیاسی معاصر به آن هایی که حفظ وحتی ارتقای روابط با روسیه را که کارکردی استراتژیک دارد با راهبردی طولانی مدت اشتباه گرفته اند و از آن طرف بام به سمت روسیه غش کرده و فرو افتاده اند روسوفیل می گویند.
عده ای از روسوفیلهای وطنی حتی فراتر از تحلیل کران روسی می گویند که اصولا ایران از قدیم حق حضور نظامی در خزر نداشته است و این چیز جدیدی نیست. آن ها ادعا می کنند بر اساس قراردادهای میان دو کشور ایران و روسیه تزاری (گلستان در سال ۱۸۱۳، و ترکمانچای در سال ۱۹۲۹)، اجازه ی داشتن نیروی دریایی در دریای خزر از ایران سلب شد. این موضوع در قرارداد مودت سال ۱۹۲۱ و قرارداد تجاری سال ۱۹۴۰ میان ایران و شوروی همچنان به قوت خود باقی ماند،
آن ها حتی دقت نمی کنند که اگر واقعاً مبنای حقوقی روسیه برای محق دانستن خود در استفاده نظامی از دریای خزر، به تعبیر آن ها توافق ترکمانچای باشد، زنده کردن ماده ای از آن توافق احتمالاً چه تاثیراتی در آینده روابط آن کشور با روسیه خواهد گذاشت؟
نظامی گری راهبرد روسیه است
در دکترین نظامی روسیه مبحث نظامی گری در دریای خزر به عنوان بخشی از اولویت های سیاست خارجی روسیه مورد توجه قرار گرفته است.
پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تحلیل های کارشناسان امنیتی روسیه بر این نکته مبتنی بود که ایالات متحده به سمت دخالت در حوزه خزر نیز گرایش خواهد داشت و حضور فعالانه روسیه در این منطقه ضروری است. اهمیت این بحث زمانی آشکار می شود که نظامی گری در خزر نقطه مقابل راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران است که بر غیر نظامی بودن خزر و اکتفا به گاردهای ساحلی تاکید می کند.
وجود جمعیت ۲۵ میلیونی روس زبان در جمهوریهای تازه استقلال یافته یکی از عواملی است که بر راهبرد سلطه گری روسیه در منطقه می افزاید. در راهبرد سیاسی و ژئوپلتیکی روسیه کشورهای تازه استقلال یافته خارج نزدیک نامیده می شوند و اطلاق این نام به این معنی است که این مناطق دارای اولویت های اقتصادی، سیاسی و امنیتی بالایی برای روسیه هستند. در حالی که راهبردهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران متفاوت با دیدگاه سلطه طلبانه روسیه قرار دارد.
در مقابل عده ای از کارشناسان که موافق فعالیت نظامی روسیه در خزر هستند می گویند که روسیه کنوانسیون امنیتی خزر را زیر پا نگذاشته و از ساحل خود و آبهای بینالمللی (خط مرزی بین آبهای سرزمینی و بینالمللی) برای پرتاب موشکها استفادهکرده و از آذربایجان، ترکمنستان و یا قزاقستان که این موشکها را پرتاب نکرده و نیازی ندارد به کشورهای حوزه دریای خزر درباره اقدام نظامی خود اطلاع دهد و این موضوع اصلا ربطی به این کشورها ندارد.
کنوانسیون امنیتی خزر و موضوع نظامی گری
کنوانسیون امنیتی خزر با عنوان «موافقتنامه مربوط به همکاری در زمینه امنیت دریای خزر» در ۹ تیرماه ۱۳۹۳ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است. در این موافقتنامه فقط یک بار به «ابعاد نظامی امنیت» اشاره شده و آن بند دوم از ماده دوم است که می گوید: «طرفها در چهارچوب این موافقتنامه٬ به استثنای ابعاد نظامی امنیت٬ در سایر زمینه های مربوط به موضوع این موافقتنامه و مورد علاقه متقابل نیز همکاری می کنند.»
اگر چه در واقع یکی از اهداف اصلی این توافقنامه دور نگاه داشتن کشورهای خارج از حوزه دریای خزر از ورود به بزرگترین دریاچه دنیا است اما وقتی از صلح آمیز بودن حضور اعضا در دریای خزر صحبت می شود به نوعی بر پرهیز از نظامی گری در آن تاکید شده است. در رابطه با عدم حضور کشورهای خارج از این جمع پنجگانه ایران و روسیه همیشه پافشاری خاصی داشته اند و بر سر این موضوع با جمهوری های آذربایجان و قزاقستان نیز مشاجره هایی صورت کرفته زیرا جمهوری آذربایجان که در کرانه غربی دریای خزر واقع شده، از آغاز استقلال در سال ۱۹۹۰ با کمکهای آمریکا دست به ایجاد پایگاههای نظامی زده و ناوگان دریایی نسبتاً قابل توجهی فراهم کرده است. به علاوه قصد عضویت در پیمان دفاعی آتلانتیک شمالی (ناتو)، باعث شده ایران این تمایل را به صورت تهدیدی بالقوه برای خود ارزیابی کند. قزاقستان و ترکمنستان نیز در سالهای اخیر قراردادهایی برای همکاری امنیتی و نظامی با ترکیه و آمریکا بسته اند و دست به ایجاد و گسترش نیروی نظامی خود در دریای خزر زده اند.
پیشنهاد دریای صلح
ایده غیرنظامی کردن دریای خزر اول بار از سوی ایران و در جریان سفر رهبر انقلاب به بندر انزلی در سال ۲۰۰۲ عنوان شد. سپس در سال ۲۰۰۵ ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه خواستار مشارکت تمامی کشورهای ساحل دریای خزر و از جمله ایران در ایجاد سازمان حفظ صلح ، نظم و امنیت در منطقه دریای خزر شد. نگاه پوتین بیشتر متوجه تشکیل سازمانی برای حفظ امنیت بود، در حالی که ایران به موضوع توسعه و رشد اقتصادی منطقه نظر داشت.
بعد از آن نیز آقای روحانی رییس جمهور اسلامی ایران در نشست کشورهای حوزه دریای خزر در آستاراخان روسیه گفت که تضمین صلح، ثبات و امنیت در خزر در گرو اصول بنیادینی چون "پرهیز از ورود به رقابتهای تسلیحاتی" و "خودداری از کاربرد نیروهای مسلح" در این دریا خواهد بود.
در این میان برخی کشورها به سمت غیرنظامی شدن دریایخزر تمایل دارند و برخی دیگر به دلیل این که بیشتر از همه ناوگان نظامی دارند، به دنبال حداکثر استفاده از پهنه آبی هستند. ایران در این میان باید سیاست دقیقی اتخاذ کند، در عین حال که ایران غیرنظامی شدن دریا را تایید می کند؛ اما باید توجه داشت که اگر روند نظامی گری در خزر افزایش یابد ایران نیز باید تلاش بیشتری برای توازن قدرت منطقه ای داشته باشد. به هر حال روسیه حداقل ۱۰۵ ناو مجهز در دریای خزر دارد که بخش اعظم آن ناوگان شبه جزیره کریمه در دریای سیاه است که در پی بروز اختلاف با اکراین به خزر منتقل شده است. ایران نیز تاکنون با فاصله زیاد پس از روسیه قرار دارد، سپس قزاقستان ، آذربایجان و ترکمنستان هستند. اگر چه از ابتدای سال ۱۳۷۷ ، تقویت نیروی نظامی ایران در دریای خزر در دستور کار قرار گرفت و ۲ پایگاه در انزلی و چالوس ایجاد شد و بخش شرقی خزر توسط سپاه پاسداران و بخش غربی آن توسط نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران حراست شد. ایران تا کنون فقط ناوچه های سینا و جماران ۲ و زیردریایی از کلاس غدیر را در خزر به آب انداخته است و اگر بناست بر خلاف تاکیدها بر صلح آمیز بودن خزر از آن استفاده نظامی شود طبیعتا این حق برای ایران نیز محفوظ است. ضمن این که اصرار بر استفاده نظامی از خزر می تواند در دراز مدت رقابتی خطرناک را در دریای خزر شکل دهد. به هر حال حضور نظامی در خزر با استفاده نظامی از آن فرق دارد.