سال سختی که بر مردم ایران گذشت

سال سختی بر مردم ایران گذشت و می توانست به این سختی نباشد. مردم ما در حوادث خیلی هوای هم را دارند ولی در چند مورد به سادگی با هم کنار نمی آیند یکی از آنها مسابقات فوتبال است و خصوصا دربی ها . در این مورد گاهی هواداران یک تیم چنان خصومتی نسبت به تیم مقابل نشان میدهند که باور کردنی نیست. ودومی و مهم تر از آن انتخابات است که گاهی حتی باعث میشود بین دو برادر و دو دوست جدایی بیفتد و نیروهای موثر جامعه به جای هم افزایی برای افزایش تولید ملی و رشد همه جانبه به خنثی کردن توان یکدیگر بپردازند.
این موارد همه از توسعه نیافتگی فرهنگی است. هرتیمی ببازد داور مقصر است و وزیر و فدراسیون ها دخیل بوده اند و….اتفاقا شواهدی هم به درستی یا نادرست در جهت تایید این قضاوت پیدا می شود.اگر این برداشت ها نادرست باشد ناشی از فقر فرهنگی طرفداران مدعی تیم است و اگر درست باشد ناشی از ضعف فرهنگی یا شخصیتی و خیانت در امانت از سوی داور یا فلان مسئول است.
در مورد انتخابات هم امری مشابه در جریان است اگر مهندسی در انتخابات شده باشد که مهندسان مربوطه فرهنگ سیاسی ضعیفی دارند و نمیدانند که این حرکات در دراز مدت به زیان ج..

سال سختی بر مردم ایران گذشت و می توانست به این سختی نباشد. مردم ما در حوادث خیلی هوای هم را دارند ولی در چند مورد به سادگی با هم کنار نمی آیند یکی از آنها مسابقات فوتبال است و خصوصا دربی ها . در این مورد گاهی هواداران یک تیم چنان خصومتی نسبت به تیم مقابل نشان میدهند که باور کردنی نیست. ودومی و مهم تر از آن انتخابات است که گاهی حتی باعث میشود بین دو برادر و دو دوست جدایی بیفتد و نیروهای موثر جامعه به جای هم افزایی برای افزایش تولید ملی و رشد همه جانبه به خنثی کردن توان یکدیگر بپردازند.

این موارد همه از توسعه نیافتگی فرهنگی است. هرتیمی ببازد داور مقصر است و وزیر و فدراسیون ها دخیل بوده اند و….اتفاقا شواهدی هم به درستی یا نادرست در جهت تایید این قضاوت پیدا می شود.اگر این برداشت ها نادرست باشد ناشی از فقر فرهنگی طرفداران مدعی تیم است و اگر درست باشد ناشی از ضعف فرهنگی یا شخصیتی و خیانت در امانت از سوی داور یا فلان مسئول است.

در مورد انتخابات هم امری مشابه در جریان است اگر مهندسی در انتخابات شده باشد که مهندسان مربوطه فرهنگ سیاسی ضعیفی دارند و نمیدانند که این حرکات در دراز مدت به زیان جامعه و ارکان حکومتی است و منافع کوتاه مدت شخص یا گروه خود را بر منافع دراز مدت ملی ترجیح داده اند. اگر هم قضاوت حامیان کاندیداها غلط باشد ناشی از فقر فرهنگی یا ضعف اطلاع رسانی است که مسئولیت دولت در این موارد کم نیست.

بحث انتخابات جامعه ما را به انشقاق انداخته و عده ای را با یکدیگر درگیر میکند و بعد از انتخابات هم فراموش نمی شود البته در این میانه افراد بی تفاوت قضاوتشان این می شود که هر دو طرف درست می گویند و هردو جناح بر اساس ادعای جناح مقابل اهل غش و اختلاس و ناتوان هستند. و شواهدی هم این گمانه ها را تقویت میکند.
در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و مجلس نمود این قضاوت را در کاهش حضور در انتخابات مشاهده کردیم و ادامه چنین وضعی مشروعیت بر باد ده است و باعث از بین رفتن نشاط اجتماعی و احساس جلوگیری از مشارکت در تصمیم گیری ملی و عدم تعلق خاطر به نظام سیاسی و حکومت مداران شده و می شود.

این وضع باعث رنجش و خستگی روحی و روانی جامعه می شود. می توان گفت مردم حاضرند با کمبود ها بسازند ولی با تبعیض یا عدم احترام کنار نمی آیند.
بحث دیگر مسئله اقتصادی جامعه است. درست است که تحریم ها بر اقتصاد تاثیر مخربی گذاشته ولی اختلاس ها و تبعیض ها ونورچشمی بازیها و….تاثیری مخرب تر دارد و از طرف دیگر سطح دانش و بینش و تحلیل آحاد جامعه رو به رشد است و به دنبال بررسی تصمیم سازانی می گردند که عوامل تشدید تحریم ها می شوند و شاید با حسن نیت و سوء مدیریت بحران آفرینی می کنند و یا به نحوی منافعشان از تحریم تامین می شود و کاسبان تحریم هستند.
در این میان نا پختگی بعضی از نمایندگان مجلس جدید و وزرا و مدیران نیز باعث رنجش و یا التهاب در جامعه می شود . می توانید به انعکاس طرح صیانت و یا رتبه بندی فرهنگیان و تاخیر در پرداخت حقوق باز نشستگان و….. نگاهی بیندازید.

سال نو را با دعایی آغاز می کنیم که صحبت از دگرگونی در قلوب و احوال و تدبیر میکند. چه خوب است که همراه با دعا قلوبمان را پاک کنیم و چشمهایمان را باز کنیم و دگرگونی احوال ایجاد کنیم و با تدابیر صحیح طرحی نو در اندازیم.
محور همه این تغییرات قوای سه گانه هستند و باید راه نو را بگشایند. البته به نظر می رسد فشار های دوران گذار می تواند نسلی مطالبه گر و تحول خواه به جامعه تقدیم کند . چنین نسلی به دنبال راه کار برون رفت از وضع موجود خواهد گشت و تدبیر های جدیدی را پیشنهاد خواهد کرد در صورتی که تصمیم گیران به این تحول خواهی به عنوان فرصت نگاه کنند به دنبال رشد تواناییها و استفاده بهینه از نظرات جوانان رفته و زمینه مداخله آنها در اداره جامعه را فراهم می کنند (البته ترقی پله به پله ولی سریع آنها کارگشا است وگرنه رشد بی رویه پست و مقام نیز آسیب های غیر قابل جبرانز به دنبال خواهد داشت که جلوه هایی از آن را می بینیم).

اگر با تحول خواهی و مطالبه گری و پرسشگری نسل جوان درست بر خورد نشود این قشر به دو دسته تقسیم می شوند .گروهی راه افسردگی یا مهاجرت و یا عدم حضور مفید در فرایند نیروی انسانی برای تولید ملی را پیش می گیرند و گروه دیگر ممکن است راه حل های خشمگینانه ای را تنتخاب کنند که هردو گزینه برای جامعه خسارت غیر قابل جبرانی به بار می آورد.
در یک نگاه اجمالی می توان به اولین سال قرن جدید امیدوار بود که نسل جدید با مطالبه گری و پیگیری منطقی و واقع بینانه و مجدانه وارد عرصه شده و کشور را به پیش ببرند .
با امید زنده ایم. عیدتان مبارک باد.