متفکران تاثیرگذار بر کرملین؛ ایوان ایلین، فیلسوف فاشیست مسیحی روس
در ادامه آن مقاله تصمیم گرفتم دو مقاله دیگر درباره دو متفکر ذی نفوذ در تصمیمات و تفکرات اهالی کرملین نگاشته و در مقاله حاضر به بررسی آرا و اندیشه های ایوان ایلین خواهم پرداخت.
ایوان ایلین (۱۸۸۳ – ۱۹۵۴) در سال ۱۸۸۳یک خانواده اشرافی به دنیا آمد و بعدها به عنوان یک فلسیوف سیاسی و مذهبی شناخته شد، ایلین در سال ۱۹۲۲ در خلال انقلاب بلشویکی به دلیل دیدگاه ضد کمونیستی به اعدام محکوم شد ولی حکم او توسط ولادمیر لنین که او را به دلیل مطالعات او در مورد هگل میشناخت لغو شد و ایلین سوار بر کشتی فیلسوفان همراه با ۱۴۰ روشنفکر دیگر از روسیه اخراج شد و بعد از آن او به عنوان ایدئولوگ بزرگ جنبش سفید طرفدار سلطنت و سردبیر مجله بل ارگان آن گشت و البته در خلال آن سالها ایده فاشیسم در ایتالیا نظر او را جلب کرد
تیموتی دی اسنایدر محقق برجسته تاریخ اروپای شرقی از او به عنوان یک فیلسوف فاشیست روسی یاد میکنند که ولادمیر پوتین و هیات حاکمه روسیه او را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده اند.
ایوان ایلین ستایشگر بنیتو موسلینی و هیتلر در اروپا بود و به آنها به عنوان رهبرانی نگاه میکرد که با انحلال دموکراسی اروپا ر..
در ادامه آن مقاله تصمیم گرفتم دو مقاله دیگر درباره دو متفکر ذی نفوذ در تصمیمات و تفکرات اهالی کرملین نگاشته و در مقاله حاضر به بررسی آرا و اندیشه های ایوان ایلین خواهم پرداخت.
ایوان ایلین (۱۸۸۳ – ۱۹۵۴) در سال ۱۸۸۳یک خانواده اشرافی به دنیا آمد و بعدها به عنوان یک فلسیوف سیاسی و مذهبی شناخته شد، ایلین در سال ۱۹۲۲ در خلال انقلاب بلشویکی به دلیل دیدگاه ضد کمونیستی به اعدام محکوم شد ولی حکم او توسط ولادمیر لنین که او را به دلیل مطالعات او در مورد هگل میشناخت لغو شد و ایلین سوار بر کشتی فیلسوفان همراه با ۱۴۰ روشنفکر دیگر از روسیه اخراج شد و بعد از آن او به عنوان ایدئولوگ بزرگ جنبش سفید طرفدار سلطنت و سردبیر مجله بل ارگان آن گشت و البته در خلال آن سالها ایده فاشیسم در ایتالیا نظر او را جلب کرد
تیموتی دی اسنایدر محقق برجسته تاریخ اروپای شرقی از او به عنوان یک فیلسوف فاشیست روسی یاد میکنند که ولادمیر پوتین و هیات حاکمه روسیه او را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرده اند.
ایوان ایلین ستایشگر بنیتو موسلینی و هیتلر در اروپا بود و به آنها به عنوان رهبرانی نگاه میکرد که با انحلال دموکراسی اروپا را نجات دادند، مقاله ۱۹۲۷ او «درباره فاشیسم، روسیه» خطاب به «براداران سفید من، فاشیست ها» بود و بعدها در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، او طرحهای کلی قانون اساسی روسیه مقدس فاشیستی را ارایه داد که توسط یک «دیکتاتور ملی» اداره میشد.
الین بعد از جنگ جهانی دوم و شکست احزاب فاشیست در آلمان و ایتالیا به فاشیسم وفادار ماند ولی ایدئولوژی اصلاح شده فاشیسم به علاوه اضافه شدن دینداری مسیحی ارتدکس به آن را تنها ایدئولوژی درست برای روسیه بعد از سقوط کمونیسم میدانست(کریستو فاشیسم) که باید توسط یک رهبر مطلقه در راس یک دولت بسیار متمرکز اداره شود شاید شبیه نوعی اقتدار گرایی مسیحی مشابه رژیم فرانکو در اسپانیا و ایلین اعتقاد داشت که روسیه وظیفه دارد استبداد سنتی خود را حفظ کنند تا بتواند در برابر لیرالیسم غربی مقاومت کنند.
شاید این جملات از خود ایوان ایلین بتواند اعتقاد او به فاشیسم را بیشتر نمایان کنند : زندگی مدرن با کثرت گرایی و جامعه مدنی اش عیبهای جهان را عمیق تر کرده و انسان را از خدا دورتر کرده است و تنها امید خدا یک ملت عادل بود که از یک رهبر پیروی کند و یک کلیت سیاسی جدید ایجاد کند و در نتیجه بازسازی جهان را آغاز کند و از آنجا که اصل وحدت کلمه تنها خیر در جهان بود، هر وسیله ای که ممکن است باعث بازگشت آن شود موجه بود و از نظر ایلین این ملت عادل که در جهان فاسد هنوز گرفتار فساد و تباهی نشده است ملت روسیه است.
از نظر ایلین سایر نحلههای فکری سیاسی داری مقبولیت نبودند و دموکراسی، سوسیالیسم و مارکسیسم را در یک زنجیره واحد از فساد قرار میدهد و به عقیده او انتخابات دموکراتیک مفهوم شیطانی فردیت را نهادینه کرده است و انتخابات برای روسها مراسم تسلیم در برابر رهبرشان باید باشد همچنین از نظر ایلین طبقات متوسط، احزاب مدنی و جامعه مدنی شرور هستند و هدف سیاست غلبه بر فردیت و ایجاد یه «کلیت زنده» است.
ایلین البته در مورد اکراین صاحب نظراتی صریح بود و آن را جزیی از ارگانیسم روسیه میدانست و خارج از آن اکراین را تصور نمیکرد، او معتقد بود که در صورت استقلال اکراین این همسایه کوچک تر روسیه، این کشور برای قرنها منبع جنگ داخلی و بین المللی خواهد شد و در نظرایلین هر سخنی درباره سرنوشت اوکراین به مثابه یک دولت جدا از روسیه ممنوع بوده و هر کسی هم که این پرسش را مطرح میکرده، دشمن ابدی روسیه است، ایلین تحت تاثیر خوانش هگل از بحث روح ملت ها، صورت بندی مفهومی کرده و روح روسی را در اتصال با اوکراین میداند.
به هر حال تفکرات ایلین مشخص میکند که چرا بسیاری از پژوهشگران ایلین را بزرگترین متفکری میداند که تفکراتش بر دستگاه حاکمه امروز روسیه بیشترین تاثیر را داشته است.
بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی و روزنامه نگاران از میرشامیر تا پپه اسکوبار، مدت ها قبل هشدار داده بودند که اگر ناتو به گسترش به سمت مرزهای روسیه ادامه دهد، رویدادهای مرگباری در پیش رو خواهد بود و حتی احتمال جنگ اکراین نیز میرفت ولی کسی این هشدارها را جدی نگرفت، اما انگیزهای طولانی مدت پوتین برای حمله به اکراین و ریشه یابی این حمله بسیار مهم تر از اعمال و رویدادهای است که در نهایت باعث شد پوتین دستور این عملیات نظامی ویژه را صادر کنند و در حالی که به نظر میرسید تلاش های مستمر ناتو برای محاصره روسیه علی رغم هشدارهای کرملین محرک فوری برای این عمل بود که پوتین را به تهاجم سوق دهد، اما انگیزه های فلسفی و عمیق تری در پس این تهاجم وجود داشت.
پوتین با توجه به آموزه های ایلین خود را یک رهبر خیر خواه میدانند برای رستگاری مردمی که اعتقاد او بعد از جنگ سرد قربانی شدند، روس های که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شورروی خود را را خارج از مرزهای روسیه یافتند.
امروزه اگر بخوایم از ناسیونالیسم افراطی روس و جریان های نومحافظه کارانه صحبت کنیم ایوان ایلین کسی است که در راس آن قرار میگیرد و ایلین یکی از مهم ترین متفکرانی است که بر روی اندیشه های پوتین و فهم پوتین از روسیه و رسالت تاریخی آن تاثیر عمیقی می گذارد.
به طور کلی میتوان گفت که پوتین از دوره دوم ریاست جمهوری خود (۲۰۱۲ ) ایدئولوژی خود را بر اساس اندیشه ایلین طراحی کرد اندیشه ای که روسیه را در تقابل با اروپا قرار میداد، او در یک مقاله ۳ گانه در روزنامه Izvestia (خبر رسان) که به نوعی روزنامه ملی روسیه محسوب میشود، اتحادیه اورآسیا را رقیب اروپا اعلام کرد و با الهام گرفتن از ایلین ادغام بین دولت ها را به عنوان یک امر با فضیلت معرفی کرد و اینکه فرهنگ روسی میتواند روسیه را با کشورهای که پس از فروپاشی شوروی مستقل شده اند را متحد کنند (بر اساس وحدت ارگانیسمی ایلین) و او در مقاله آخر خود پیش بینی کرد که اورآسیا بر اتحادیه اروپا غلبه خواهد کرد و اعضای آن نهادی بزرگتر را تشکیل خواهند داد که از لیسبون تا ولادی وستوک گسترش خواهد یافت. ( ولادی وستوک شهری در جنوب شرقی ترین منطقه روسیه و هم مرز با چین است و انتهای خط راهن سراسری سیبری است ودر دریایی ژاپن _ شرق قرار گرفته است و قرارگاه ناوگان روسیه در اقیانوس آرام در این شهر است).
البته پوتین تنها شاگرد ایلین در میان نخبگان کرملین نیست از نخست وزیر دیمتری مدودف که در سال ۲۰۰۷ مقدمه ای برای تجدید چاپ دو اثر ایلین نوشت، وزیر خارجه سرگئی لاوروف و ولادیسلاو سورکوف معاون سابق رئیس جمهور روسیه و مشاور شخصی پوتین در امور آبخازیا، اوستیای جنوبی و اکراین که در مهندسی فضای روسیه برای ترویج ایمان به فضیلت روسی در رسانه عموی و شبکه های تلویزیونی نقش پرنگی داشت را میتوان نام برد.
هم اکنون شخصیت های کرملین جنگ را اکراین را یک رویارویی وجودی با غرب توصیف میکنند، غربی که میخواهد روسیه را به عنوان یک کشور مستقل دارای حاکمیت منحل کند و رسانه های تحت حمایت کرملین از اکراین به عنوان پایگاه نازی ها که با نیت شیطانی در حال نسل کشی اکراینی های روسی زبان هستند تبلیغ میکنند و در این زمینه رد ایلین از ناممکنی ایده دولت و استقلال اکراین و دیدگاه های ضد اکراینی ایلین و انکار ملیت و حاکمیت اکراین، به لحاظ سیاسی و فرهنگی به پوتین در توجیه ادامه جنگ کمک میکنند، پوتین از ایلین همواره به عنوان یک میهن پرست واقعی روسی یاد میکنند و با استناد به او از یک راه و تفکر روسی یاد میکنند، و در نهایت تاثیر آثار ایلین برای نئومحافظه کاری ستیزه جو روسیه باعث خونین ترین جنگ این قرن در اروپا گشت.
۳۱۱۳۱۱