مراسم آقای رئیسی با فعالان سیاسی چگونه گذشت؟
عصر شنبه شال و کلاه کردم و رفتم. باران آمده بود و ترافیک.چند دقیقه ای دیر رسیدم. آقای رنجبران وقت می داد. تقریبا بیشترمان حرف زدیم. انصافا حرفها گوشه وکنایه نداشت و هرکس هرچه به نظرش می رسید، صادقانه مطرح می کرد.البته لحن ها متفاوت بود. کسی از کسی اسم نمی آورد، اما چشم و ابرویش معلوم بود به چه کسی اشاره می کند.تنها یک جا بین محسن هاشمی رفسنجانی و رثایی در مورد استخر فرح بگو مگو شد که به خیر گذشت. البته بدون اینکه اسم بیاورند، طرفداران جناح راست یا انقلابی از دولت قبل خیلی بد می گفتند. یکی که جوری از همه دولت های قبلی حرف زد که انگاری از اول انقلاب تا حالا در دوران طاغوت بودیم.
از اینکه چرا هنوز همه مدیران را تغییر ندادین تا چرا از این همه تجربه استفاده نمی کنید و از اینکه یکی می گفت مساله اکثریت مردم عفاف وحجاب است تا مساله رفع حصر و ضرورت دراز کردن بانیان وضع موجود.
ولی اکثر گویندگان مخالف و موافق دولت در مورد مسائل اقتصادی نظر دادند.
اولین بار بود بعد ریاست جمهوری آقای رییسی را می دیدم. همان آقای رییسی قبل بود. خدا وکیلی در رفتار متواضعانه شخصی اش تغییر نکرده بود. من وقتی وارد شدم ..
عصر شنبه شال و کلاه کردم و رفتم. باران آمده بود و ترافیک.چند دقیقه ای دیر رسیدم. آقای رنجبران وقت می داد. تقریبا بیشترمان حرف زدیم. انصافا حرفها گوشه وکنایه نداشت و هرکس هرچه به نظرش می رسید، صادقانه مطرح می کرد.البته لحن ها متفاوت بود. کسی از کسی اسم نمی آورد، اما چشم و ابرویش معلوم بود به چه کسی اشاره می کند.تنها یک جا بین محسن هاشمی رفسنجانی و رثایی در مورد استخر فرح بگو مگو شد که به خیر گذشت. البته بدون اینکه اسم بیاورند، طرفداران جناح راست یا انقلابی از دولت قبل خیلی بد می گفتند. یکی که جوری از همه دولت های قبلی حرف زد که انگاری از اول انقلاب تا حالا در دوران طاغوت بودیم.
از اینکه چرا هنوز همه مدیران را تغییر ندادین تا چرا از این همه تجربه استفاده نمی کنید و از اینکه یکی می گفت مساله اکثریت مردم عفاف وحجاب است تا مساله رفع حصر و ضرورت دراز کردن بانیان وضع موجود.
ولی اکثر گویندگان مخالف و موافق دولت در مورد مسائل اقتصادی نظر دادند.
اولین بار بود بعد ریاست جمهوری آقای رییسی را می دیدم. همان آقای رییسی قبل بود. خدا وکیلی در رفتار متواضعانه شخصی اش تغییر نکرده بود. من وقتی وارد شدم آقای میرسلیم مشغول حمله تندی به فضای مجازی بود. تقریبا داشت میگفت اینو چی میگین؟
نوبت من که شد خطبه و آیه قرآن و تعارف و تقبل الله های معمول را کنار گذاشتم و از وقت حداکثر استفاده کردم وگفتم: آقای رییسی.یک:حکمرانی در دوران فضای مجازی با قبل آن متفاوت است. این فضا را به عنوان یک نعمت بشناسید. از همه دستگاههای نظارتی قوی تر عمل می کند. به فکر حذف و صیانتش هم نباشید که به جایی نمی رسید.
اضافه کردم که افکار عمومی با آمارهایی که در کارتابل هاتان می بینید، زندگی نمی کند.
دو: نسل جوان زندگی خودشان را دارند. به عنوان یک فرصت به آن نگاه کنید. کمک نمی کنید، مزاحمشان نشوید، هی انگشت توی چشمانشان نکنید. این خطبه های جمعه ای که اضطراب آفرین است را یک کاری بکنید.
از اینجا رفتم در نقش آخوندی و کمی از وضعیت دینی حرف زدم.گفتم:
جلو دین گرایی مرتجعانه و تظاهر صوری به دین در بین مسئولان را بگیرید.دوری از قرائت مترقی از دین، مسیر اولیه انقلاب نبوده. رشد متدینان سکولار و جوانان فراری از دین، نتیجه تظاهرمنافقانه و حداکثری بهظاهر دین بنام حکومت است که به جای جذب جوانان را فراری می دهد.
چشم هایم را بستم گفتم مساجد را در اختیار افکار متفاوت سیاسی و دینی بگذارید تا نیازهای فکری اصیل وعمیق در مراکز دینی مختلف باشد. پایگاه های بسیج در مساجد ونظارت حکومتی،مسجد را از پایگاه اندیشه های متفاوت دور می کند.
گفتند وقت تمام شده.
دفتر رییس جمهور نمی تواندهمه صحبت ها را پخش کند. کاش هر یک از افراد خودشان بنویسند.
در مجموع در سخنان اکثر شرکت کنندگان در هر دوجناح دلسوزی وجود داشت. ومدارای بیشتری از سالهای قبل در ادبیات دو طرف وجود داشت.
آقای رییسی هم به نظرات گوش می داد.در سخنانش به خیلی از آنها اشاره کرد ولی در عین امیدواری باور نکردنی به وضع خوب کشور داشت، درد دل های تکان دهنده ای از شرایطی که دولت را تحویل گرفت گفت. واینکه در همان اتاق در اولین جلسه حضور در دولت با وزرای دولت قبل بر سر پرداخت حقوق مرداد بحث بوده است.
می گفت هر چه میگذرد شرایط بهتر می شود. کلا بر خلاف احساس عمومی یک همه چی آرومه خاصی در سخنانش بود. بعد هم رفتیم مسجد نماز وافطار وگفتگوهای دونفره. می گفت خیلی از نوشته های من را می خواند. تشکر کردم.