مفاخر تاریخی هم جمع می‌کنند و می‌روند!

همه جور مهاجرت از قبیل: سیاسی؛ شغلی؛ تحصیلی؛ فرار مغزی؛ از سر خوشی؛ به دلیل ناخوشی؛ تایلندی(!)؛ کلاسی(برای پز دادن) و…. شنیده بودیم به جز مهاجرت چهره‌های فرهنگی – تاریخی! یعنی سلبریتی‌های تاریخی کشورمان که قرنها پیش روی در نقاب خاک کشیدند، مدتی است نقاب‌شان را کنار زده و اندک اندک با کاروان جمع مستان، جمع کرده و ‌می‌روند آنور آب! متقابلا آنور آبی‌ها هم، می‌روند در کار جور کردن اسناد و مدارکی که ثابت کنند آن مفاخر با همه متعلفات و افتخارات‌شان فقط و فقط واسه آنهاس!
مسئولین دلسوزمان هم؛ معمولا حوصله دردسر را ندارند و بر همین اساس؛ در حالت عادی کاری به کار فرهنگ و هنر هم ندارند. البته اگر هم بخواهند تاثیری در آنها بگذارند بیشتر در حد صیانت بوده تا حمایت! یعنی چیزهایی از قبیل: ممنوع التصویری؛ فیلتر، سانسور ؛ توقیف ؛ کنترل ؛ نظارت و ارزشیابی با هدف هدایت به راه راست که البته راستی آزمایی‌اش هم با خود آنهاست! اما … در حالت غیرعادی(همان شرائط حساس خودمان) ناگهان با دستپاچگی دست به کار می‌شوند. یعنی در زمانی که بفهمند موشک‌های نقطه زن دشمن، سرمایه‌های انسانی ما را با هدف تصاحب‌شان هدف قر..

همه جور مهاجرت از قبیل: سیاسی؛ شغلی؛ تحصیلی؛ فرار مغزی؛ از سر خوشی؛ به دلیل ناخوشی؛ تایلندی(!)؛ کلاسی(برای پز دادن) و…. شنیده بودیم به جز مهاجرت چهره‌های فرهنگی – تاریخی! یعنی سلبریتی‌های تاریخی کشورمان که قرنها پیش روی در نقاب خاک کشیدند، مدتی است نقاب‌شان را کنار زده و اندک اندک با کاروان جمع مستان، جمع کرده و ‌می‌روند آنور آب! متقابلا آنور آبی‌ها هم، می‌روند در کار جور کردن اسناد و مدارکی که ثابت کنند آن مفاخر با همه متعلفات و افتخارات‌شان فقط و فقط واسه آنهاس!

مسئولین دلسوزمان هم؛ معمولا حوصله دردسر را ندارند و بر همین اساس؛ در حالت عادی کاری به کار فرهنگ و هنر هم ندارند. البته اگر هم بخواهند تاثیری در آنها بگذارند بیشتر در حد صیانت بوده تا حمایت! یعنی چیزهایی از قبیل: ممنوع التصویری؛ فیلتر، سانسور ؛ توقیف ؛ کنترل ؛ نظارت و ارزشیابی با هدف هدایت به راه راست که البته راستی آزمایی‌اش هم با خود آنهاست! اما … در حالت غیرعادی(همان شرائط حساس خودمان) ناگهان با دستپاچگی دست به کار می‌شوند. یعنی در زمانی که بفهمند موشک‌های نقطه زن دشمن، سرمایه‌های انسانی ما را با هدف تصاحب‌شان هدف قرار داده‌اند!(مثلا بعهده گرفتن سرپرستی مفاخر بی‌سرپرست و….) بله در اینگونه مواقع ناگهان در کشور حالت فوق العاده اعلام می‌شود و مسئولینی که تا دیروز ترجیح می‌دادند سر به سر سران فرهنگی نگذارند آنها را روی سرشان می‌گذارند!

این خصوصیات اخلاقی‌ مسئولین مرا می‌برد به دوران شیرین کودکی! در آنموقع معمولا به اسباب‌بازی‌های‌مان بی‌توجه‌ایم اما وقتی بچه‌ای دستی به آنها می‌زد مانند فرشته نگهبان بالای سرشان حاضر شده و پس سرشان می‌زدیم!

بگذارید مسئله را کمی بازتر کنیم: سالها بود مسئولین؛ تمامی پادشاهان تاریخ کشورمان را از دّم؛ با شاخ و دُم معرفی می‌کردند اما همین که فیلم ۳۰۰ بر علیه همان پادشاهان ساخته شد ناگهان رگ غیرت مسئولین فرهنگی و شمشیرهای‌شان بیرون کشیده شد! یعنی آن پادشاه دُم‌دار یک شبه شد اسم و رسم دار!

در مورد مفاخر ادبیات و هنر هم داستان از همین قرار بوده و هست!

حالا هم چندی است کلی مسئول دلسوز برای صیانت از حکیم نظامی آرایش نظامی به خود گرفته‌اند؛ درست مانند کودکی که به امان خدا به کوچه‌ها سپرده می‌شود و در زمان تصادف با یک خودرو؛ ده‌ها پدر و مادر پیدا می‌کند!

حسن ختام این متن هم یک ضرب المثل به شکل همینطوری: بزرگداشتی که نکوست از دبیرش و سوابقش پیداست!