موسسه های پژوهش اسلامی و بحران ناکارآمدی ( پیش انگاره ها و اغراض)

مقوله پیش انگاره/پیش داوری، ‌در کنار سه مشکل بیان شده – بی مسألگی، پیچیدگی فرایندی و مشکل بروندادها–‌ نیازمند تأمل و پردازش است. بدیهی است که آدمیان به آسانی نمی توانند خود را از باورها،‌ خواسته ها، احساسات، عواطف و نیز منافع فردی،‌ اجتماعی، ‌سازمانی یا ایدئولوژیکی دور کنند و همین تعلقات عمیق تأثیرمستقیم و شگرفی بر فعالیت ها و داوری های او گذاشته و مانع حقیقت جویی او می شود، ‌به ویژه وقتی تلاش ها بر اساس مأموریتی تبلیغی استوار یا تعریف شود. تبلیغ، چنان که از نامش پیداست، برای به کرسی نشاندن مدعایی یا گسترش دادن داشته ای است و طبعا همه تلاش های پوینده بر حرکت در مسیری است که بتواند او را به اغراض از پیش تعیین شده اش برساند،‌اما اطلاق پژوهش بر این دست از کارها، چندان بجا نیست.
جستجو برای اثبات مدعای از پیش تعیین شده شاید برخی را به پژوهش پنداری آن بکشاند، اما واقعیت آن است که تنها از مسیر تحقیق می توان و باید به حقانیت مدعایی پی برد و به بیان دیگر، ‌حقانیت امری پسینی/ پساپژوهشی است، نه پیشینی تا با جستجوگری بتوان برای موجه سازی آن روی کرد.
اگر پسینی بودن حقیقت امری پذیرفته شده باشد،‌ آن ..

مقوله پیش انگاره/پیش داوری، ‌در کنار سه مشکل بیان شده – بی مسألگی، پیچیدگی فرایندی و مشکل بروندادها–‌ نیازمند تأمل و پردازش است. بدیهی است که آدمیان به آسانی نمی توانند خود را از باورها،‌ خواسته ها، احساسات، عواطف و نیز منافع فردی،‌ اجتماعی، ‌سازمانی یا ایدئولوژیکی دور کنند و همین تعلقات عمیق تأثیرمستقیم و شگرفی بر فعالیت ها و داوری های او گذاشته و مانع حقیقت جویی او می شود، ‌به ویژه وقتی تلاش ها بر اساس مأموریتی تبلیغی استوار یا تعریف شود. تبلیغ، چنان که از نامش پیداست، برای به کرسی نشاندن مدعایی یا گسترش دادن داشته ای است و طبعا همه تلاش های پوینده بر حرکت در مسیری است که بتواند او را به اغراض از پیش تعیین شده اش برساند،‌اما اطلاق پژوهش بر این دست از کارها، چندان بجا نیست.
جستجو برای اثبات مدعای از پیش تعیین شده شاید برخی را به پژوهش پنداری آن بکشاند، اما واقعیت آن است که تنها از مسیر تحقیق می توان و باید به حقانیت مدعایی پی برد و به بیان دیگر، ‌حقانیت امری پسینی/ پساپژوهشی است، نه پیشینی تا با جستجوگری بتوان برای موجه سازی آن روی کرد.
اگر پسینی بودن حقیقت امری پذیرفته شده باشد،‌ آن مقوله تا پیش از انجام تحقیق، ‌جز در حد فرضیه ای نمی تواند وجود داشته باشد و پس از پیدایی، دیگر نیازی به پژوهش نخواهد داشت، ‌به همین جهت بسیاری از فعالیت هایی که در موسسه های علوم اسلامی- با مصداق انگاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که نویسنده عضویت آن را دارد- صورت می گیرد، اگر برای تمرین پژوهش یا اشتغال زایی نباشد، فعالیتی تبلیغی ترویجی است که البته در ارزشمندی آن جای سخن نیست، ‌ولی نمی تواند به عنوان پژوهش شمرده می شود.
اغراض‌پیشینی یا پیش داوری‌ها که در انجام‌فعالیت‌های‌علمی مراکز اسلامی نقش آفرینی مشهودی دارند، ‌دو اثر آشکار بر جای می گذارند:
اول آن که مانع درک درست حقیقت شده و چه بسا بر نفی حقیقت راستین یا بر اثبات ناحقیقت مشهوری تاکید می ورزند که در هر حال قربانی شدن حقیقت واقع را به دنبال خواهند داشت، اگر اساسا برای تثبیت مکتبی فکری یا مرامی مذهبی شکل نگرفته باشند. طبعا گسترش چنین فعالیت هایی ‌بیش از آن که در روشنابخشی معارف اسلامی/انسانی کارآمد باشند در دامن زدن به تاریکی ها موثر می افتند.
بر این نکته باید تاکید داشت که غرض از این نوشتار مخالفت با انجام فعالیت های تبلیغی ترویجی نیست،‌ بلکه اطلاق عناوین علمی بر چنین مراکزی و به دنبال آن، اعتبار علمی بخشیدن به فعالان آن، نیازمند تجدید نظر می شود.
دیگر آنکه موجب دلزدگی جامعه علمی یا بی اعتنایی آنان به فعالیت های چنین موسسه هایی خواهد شد که خود خسارتی بزرگ برای جامعه دینی است، همان چیزی که امروزه آشکارا به چشم می آید. آثاری که با هزینه های بسیار سنگین و صرف زمان زیاد به بازار می آید، با حداقل خواننده نیز مواجه نمی شود،‌ چنان که در مراکز آموزشی یا نهادها و مجامع رسمی تصمیم گیرراه پیدا نمی کند و این چیزی نیست که به آسانی بتوان از کنار آن گذر کرد.
پاییز ۱۴۰۱، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. a.vasei@isca.ac.ir