پزشکیان، حکمرانی و فراموشی
وارد یک فضای سیاسی خبری خاصی شدهایم که گویی در این کشور، هیچ موضوعی مهمتر از انتخاب وزرای کابینهی پزشکیان نیست. این حجم از توجه و تامل روی این موضوع، بسیار اغراقآمیز است.
ممکن است در شرایط عادی، خیلیها به این نتیجه برسند که یک اتاق فکر سیاسی – امنیتی فوق پیشرفته و کارآمد، عامدانه چنین تابلویی ترسیم کرده و با هدف و نقشه راهی خاص، میخواهد تمام نخبگان و کارشناسان و شهروندان کشور، صرفا به این موضوع فکر کنند و به چیز دیگری نیاندیشند. ولی راستش را بخواهید؛ چشمم آب نمیخورد! چرا که لااقل برای این تیپ کارها، اتاق فکرهایی نداشتهایم که اینقدر حساب شده و دقیق عمل کنند!
دیروز برای اولین بار دیدم که موضوعی غیر از انتخاب وزرای کابینهی پزشکیان، توجه رسانهها را به سوی خود جلب کرد: استفاده رییس جمهور منتخب از عبارت «مشت محکم»، آن هم در شرایطی که به خاطر وضعیت اقتصادی نابه سامان ایران، بخش کثیری از شهروندان رای داده و رای نداده در این دیار، دندانهای پوسیده دارند و حتی مشت نیمه محکم نیز میتواند فک و دندان خیل کثیری از ما را پیاده کند. بگذریم… چرا با این همه تکرار و بسامد در مورد روند انتخاب..
وارد یک فضای سیاسی خبری خاصی شدهایم که گویی در این کشور، هیچ موضوعی مهمتر از انتخاب وزرای کابینهی پزشکیان نیست. این حجم از توجه و تامل روی این موضوع، بسیار اغراقآمیز است.
ممکن است در شرایط عادی، خیلیها به این نتیجه برسند که یک اتاق فکر سیاسی – امنیتی فوق پیشرفته و کارآمد، عامدانه چنین تابلویی ترسیم کرده و با هدف و نقشه راهی خاص، میخواهد تمام نخبگان و کارشناسان و شهروندان کشور، صرفا به این موضوع فکر کنند و به چیز دیگری نیاندیشند. ولی راستش را بخواهید؛ چشمم آب نمیخورد! چرا که لااقل برای این تیپ کارها، اتاق فکرهایی نداشتهایم که اینقدر حساب شده و دقیق عمل کنند!
دیروز برای اولین بار دیدم که موضوعی غیر از انتخاب وزرای کابینهی پزشکیان، توجه رسانهها را به سوی خود جلب کرد: استفاده رییس جمهور منتخب از عبارت «مشت محکم»، آن هم در شرایطی که به خاطر وضعیت اقتصادی نابه سامان ایران، بخش کثیری از شهروندان رای داده و رای نداده در این دیار، دندانهای پوسیده دارند و حتی مشت نیمه محکم نیز میتواند فک و دندان خیل کثیری از ما را پیاده کند. بگذریم… چرا با این همه تکرار و بسامد در مورد روند انتخاب وزرا موافق نیستم و آن را منفی میدانم؟ به سه دلیل:
دلیل اول: این کشور، تلنباری از مشکلات و مسائل دارد و زوم کردن روی یک مسالهی حاشیهای، باعث میشود اولویتهای مهم را از یاد ببریم.
دلیل دوم: مرور لیست وزرای چهار دهه گذشته نشان میدهد که بالاخره این قطار، هر جوری بوده به شکلی حرکت کرده است. ما وزیر توانا و اندیشمند داشتهایم، مصطفی میرسلیم هم داشتهایم. وزیر خارجه خوب بر سر کار بوده، منوچهر متکی هم بوده. وزیر بهداشت خوب فعالیت کرده، سعید نمکی هم بوده. وزیر چابک و پاسخگو دیدهایم، نعمت زاده هم دیدهایم. ما وزیر کاربلد و توانا داشتهایم، عبدالملکی و خاندوزی هم داشتهایم. نمیخواهم بگویم پست وزارت مهم نیست. عرض من این است که بالاخره یک جوری سر و ته این قضیه هم میآید و کابینه معرفی خواهد شد. چنین نیست که این موضوع، ظرفیت آن را داشته باشد که چندین و چند روز، به عنوان مهمترین و حیاتیترین اولویت کشور و افکار عمومی، کانون توجه باشد.
دلیل سوم: وقتی که به شکل گسترده بر روی موضوع انتخاب اعضای کابینه صحبت میشود و صدها و بلکه هزاران خبر، گزارش و پستهای شبکه اجتماعی به بحث کابینه اختصاص پیدا میکند، از منظر روانشناسی اجتماعی، یک توقع عجیب به وجود میآید و کاملا محتمل و پیشبینیپذیر است که بعد از انتشار لیست و آغاز به فعالیت وزرا، خیلیها نومید شوند و بگویند: کوه؛ موش زایید. یحتمل، برخی از حضراتِ باهوش جریان راست هم، به همین دلیل به رسانههای تحت امر خود دستور دادهاند که حسابی به این موضوع بپردازند! داستان دارد این بازیهای رسانهای!
حالا بگذارید از میان سه بندی که ذکر کردم، توضیح مختصری راجع به دلیل اول بدهم و زحمت را کم کنم. ببینید! فراموشی بدچیزی است ولی بیاعتنایی، از آن هم بدتر است. تفاوت ماهوی این دو، در این است که فراموشی الزاما از روی تعمد نیست و عنصر خطاساز آن «غفلت» است. اما در بحث «بی اعتنایی»، آشکارا با از یاد بردن عامدانه و بیتوجهی و «اهمال» روبرو هستیم. کارِ حکمرانِ خوب، فراموشی، اهمال، غفلت و پنهان کردنِ اولویتِ مهم به نفع موضوعات دیگر نیست.
حتی همان حضراتی که مرزهای غلو را جابجا کرده و از «اسبِ زین کرده» سخن گفتند، خیلی خوب میدانند که پزشکیان دارد چه چیزی را تحویل میگیرد. او سکاندرا دولتی میشود که البته همهی مشکلات آن، مربوط به دوران رئیسی نیست و با تلنباری از مشکلات و مصائب روبرو هستیم. لیست میخواهید؟ لازم نیست!
خودِ آقای پزشکیان هم به مجموعی از آنها اشاره کرده است. سیاست خارجی و اقتصاد کشور، عملا قفل شده و آن همه تبلیغ بر روی سیاست همسایگی ودوستی با آفریقا و آمریکای لاتین، داستان کوتاهی بیش نبود.
این کشور، گرفتار سنتهای دیرینهی تقسیمِ بودجه حتی پیش از بودجهریزی است!
این دیار، در تابستان مشکل برق دارد و در زمستان مشکلِ گاز.
میلیونها نفر از والدین، برای ثبت نام فرزندانشان در مدرسه مشکل دارند و هر مدرسه و ناحیهای به جای دیگر حوالتشان میدهد.
این کشور، گرفتارِ اَبَر بحران صندوقها و نابودشدن هزاران میلیارد تومان از ثروتِ شهروندان در دستکاری و مهندسی بازار بورس است.
این کشور، بعد از این همه سال، با تصمیمات محیرالعقولی همچون شرط و شروط واردات خودروی دست دوم، نابودی محیط زیست، تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا، مصرف دهشتناک بنزین و نابه سامانی و تورم بازار مصرف روبروست.
این کشور، در حوزه قضایی و اطالهی دادرسی، شمار زندانیان، آزادی بیان و تامین سرمایهی رسانه و مطبوعات، عدالت در برخورداری از تریبون، جایگاه زنان و جوانان، آموزش عالی، بهداشت و درمان و چندین و چند حوزهی دیگر، مشکلات جدی دارد. بنابراین قدری مشکوک به نظر میرسد اگر تا این اندازه با اولویتها بازی کنیم و تا این اندازه روی موضوع انتخاب وزرا زوم کنیم.
در آخر یک نکته هم راجع به ایماژ و تصویرسازی شخص رییس جمهور بگویم: خیلی خوب است که پزشکیان، همواره در قامت یک رییس جمهور مردمی و متواضع دیده شود. اما ضمن تایید نکات مورد اشارهی رضا کیانیان بزرگوار، باید به این موضوع رسانهای مهم نیز اشاره کنم که لازم است نور صحنه، روی خود پزشکیان باشد و نه روی ظریف.
تردیدی ندارم که ظریف، در چهل سال اخیرِ عمرِ خود، آن قدر توجهِ رسانهای دیده که یحتمل حالش از دوربین و تریبون به هم میخورد. ولی خود او نباید اجازه دهد تا این اندازه در کانون صحنه مورد توجه قرار بگیرد. همچنان که آذری جهرمی زرنگی کرد و در تاریکی پشت صحنه ماند، ظریف هم باید بداند با آن جمله تاریخی که در مورد آبروی خود بیان کرده بود، گل پشت هجده را زد و بیش از این نباید در قاب بماند. لازم است پزشکیان دربارهی نماد و نمود رسانهای دولتِ خود، جسور باشد و کاری کند که نور صحنه روی خود او، معاونین و آدمهای حلقهی اول باشد.
۳۱۱۳۱۱