مذاکرات مسقط در کانون توجه مردم؛ امیدی به گشایش و آرامش
از رهگذران عادی تا مغازهداران، انگار همه منتظر خبری بودند که شاید گرهای از مشکلاتشان باز کند. این تب و تاب نشاندهنده چیزی عمیقتر است؛ دغدغهای جمعی که در تکتک مکالمات روزمره نمود پیدا کرده بود.
نخستین جرقه این مشاهدات زمانی زده شد که دستفروشی کنار خیابان، با کنجکاوی و لحنی صمیمی پرسید: «نمیدونی مذاکرات چی شد؟» سؤالی ساده و در عین حال پرمعنا که حکایت از انتظاری عمومی داشت. کمی آنطرفتر، در سوپرمارکت محله، صاحب مغازه با لبخندی امیدوارانه گفت: «مذاکرات مثبت بوده، خدا رو شکر.» این جملات کوتاه، آیینهای از حال و هوای مردمی است که در میان دشواریهای روزمره، چشم به راه تحولاند.
این واکنشها تنها یک کنجکاوی گذرا نیست؛ ریشه در دغدغهای عمیقتر دارد. مردم به دنبال نشانههایی از آرامش و گشایشاند. مذاکرات مسقط برای آنها چیزی فراتر از تیتر اخبار است؛ امیدی است به دوری از تهدیدات نظامی و شاید روزنهای به بهبود وضعیت اقتصادی.
در شرایطی که فشارهای معیشتی را پایانی نیست، این توجه عمومی به مذاکرات نشان دهنده امیدواری جامعه به تغییر است. این مشاهدات، یادآور نقش پررنگ سیاست در زندگی روزمره است. وقتی حتی یک دستفروش یا مغازهدار محلی، مذاکرات بینالمللی را دنبال میکند، یعنی سیاست دیگر فقط در اتاقهای بسته و صفحههای تلویزیون نیست؛ به کوچه و خیابان آمده و با زندگی مردم گره خورده.
شاید این تب و تاب، پیامی باشد به تصمیمگیران که مردم نه فقط نظارهگرند، بلکه با تمام وجود منتظر نتایجی ملموساند. نتایجی که بتواند لبخند صاحب سوپرمارکت را پایدارتر کند و امید دستفروش کنار خیابان را به واقعیت بدل سازد.