پیشنهادی به احسان علیخانی برای بهتر دیده شدن استعدادها
در چنین فرضی می بایست در سنجش استعدادها بین اشخاص و گروه ها قائل به تفکیک شده، گروه ها و دسته جات در یک طبقهی مجزا از اشخاصی که به صورت انفرادی در رقایت حضور دارند، مورد ارزیابی قرار گیرند.
قبل از بیان هر مطلبی لازم است به سهم خویش از ایده و تلاش های احسان علیخانی، داوران محترم و تیم برنامهساز عصر جدید که موجبات دیده شدن استعداد فرزندان ایران زمین را فراهم آورده اند،سپاسگزاری کنم.موقعیت و فرصتی که من و هم نسلانِ من با تمام وجود غم و غصه ی خلاء و نبود آن را در نوجوانی و جوانی خویش به غایت حس کرده ایم.شاید بهتر باشد بگویم درد نبود چنین برنامه هایی را با تمام وجود لمس کرده ایم! یقینا حق می دهید تا از هدر رفت و نادیده شدن استعدادهای ناب دوران نوجوانی و جوانی ام به درد یاد کنم آنجا که شرایط جامعه ی پس از انقلاب و درگیرجنگ و… مانع بروز و ظهور استعدادهایی شد که….
قصه ی غصه ی رفقا و دوستانی که علیرغم توانایی هایشان به جبر زمانه به بیراهه رفتند وهیچ ملجاء و مرجعی برای دیدن توانایی ایشان وجود نداشت و یا در خوش بینانه ترین حالت تبدیل شدند به یک دانش آموخته ی ساده ی دانشگاه یا کارمند فلان ا..
در چنین فرضی می بایست در سنجش استعدادها بین اشخاص و گروه ها قائل به تفکیک شده، گروه ها و دسته جات در یک طبقهی مجزا از اشخاصی که به صورت انفرادی در رقایت حضور دارند، مورد ارزیابی قرار گیرند.
قبل از بیان هر مطلبی لازم است به سهم خویش از ایده و تلاش های احسان علیخانی، داوران محترم و تیم برنامهساز عصر جدید که موجبات دیده شدن استعداد فرزندان ایران زمین را فراهم آورده اند،سپاسگزاری کنم.موقعیت و فرصتی که من و هم نسلانِ من با تمام وجود غم و غصه ی خلاء و نبود آن را در نوجوانی و جوانی خویش به غایت حس کرده ایم.شاید بهتر باشد بگویم درد نبود چنین برنامه هایی را با تمام وجود لمس کرده ایم! یقینا حق می دهید تا از هدر رفت و نادیده شدن استعدادهای ناب دوران نوجوانی و جوانی ام به درد یاد کنم آنجا که شرایط جامعه ی پس از انقلاب و درگیرجنگ و… مانع بروز و ظهور استعدادهایی شد که….
قصه ی غصه ی رفقا و دوستانی که علیرغم توانایی هایشان به جبر زمانه به بیراهه رفتند وهیچ ملجاء و مرجعی برای دیدن توانایی ایشان وجود نداشت و یا در خوش بینانه ترین حالت تبدیل شدند به یک دانش آموخته ی ساده ی دانشگاه یا کارمند فلان اداره ،شرح مبسوطی می طلبد که به وقتش خواهم گفت هرچند که بیانش برای منِ دهه ی پنجاهی و برادر و خواهران دهه شصتی ام دردی دوا نمی کند اما شاید برای برخی دلسوزان این سرزمین تلنگری باشد!
حال که فضا و شرایط به سمت و سوی استعداد سنجی سوق یافته و موقعیتی فراهم شده تا جوانان و نوجوانان متولد دهه ی ۷۰ و ۸۰ وحتی کودکاندهه ی ۹۰نیز میتوانند در فضای رقابتی ،توانایی و استعدادشان را به رخ کشیده،به منصه ظهور برسانند شاید یادآوری و تذکر نکته ای سبب غلبه ی انصاف و منطق بر داوری ها و اعلام نتایج در دیده شدن استعداد فرزندان این سرزمین شود.لذا علت اصلی این یادداشت پیشنهادی است به جناب احسان علیخانی و تیم برنامه ساز عصر جدید آن هم ناشی از رصد و کنکاش پیرامون خروجی برنامه، ناشی از داوری های صورت گرفته که بدون تردید نتیجه اش کشف استعدادهای درخشانی بوده اما ممکن است توجه به یک نکته ی ساده آن هم ناشی از مقایسه ی ترکیب شرکت کنندگان در رقابت هر شب مسیری فراهم کند برای عادلانه تر شدن داوری ها و بالارفتن بار منطق و استدلال در سنجش استعدادها و آن نکته، تفکیک رقابت گروهها و تیمها با اشخاصی است که به صورت انفرادی در عصر جدید حاضر شده اند.
چراکه که در برخی شبها در کنار گروههای بسیار هماهنگ و منظم، افرادی حضور دارند که به تنهایی در زمینهی خاصی دارای استعداد و توانایی قابل توجه هستند اما رقابت این دو کنار یکدیگر با توجه به ارزش و اهمیت کارگروهی و نگاه ویژه ی داوران عصرجدید به کارهای گروهی ممکن است مانع دیده شدن چنین استعدادهایی شود لذا بنا بر آموزهای مطرح در دانشِ ارزیابی و سنجشِ توانایی ها، به نظر می رسد علاوه بر لزوم توجه به این نکته ،شرایط نیز برای این تفکیک با توجه به تعداد گروه های شرکت کننده در برنامه فراهم است تا در سری جدید عصر جدید یا در ادامهی برنامه ی امسال رقابت در دو فضای گروهی و انفرادی ادامه یابد.
* وکیل دادگستری و دانش آموخته آموزش و سنجش