کارایی و اثر بخشی در دولت سیزدهم
اگر چه عده ای هم آرزوی شکست داشته و دارند و این از عنوانهایی که انتخاب می کنند و نحوه بیانی که دارند کاملاً معلوم است که البته همان هم خوب است زیرا :
دشمن دانا بلنــــــدت می کند بر زمینت می زند دانای دوست
آنچه غیر قابل انکار است این است که دشمن داخلی و خارجی هر روز در توطئه است و لذا باید با قدرت، درایت، و هماهنگی کار کرد و گر نه زمان از دست می رود. هشیار باید بود که نکند از اینجا رانده و از آنجا مانده شویم. سؤالاتی که جدی است این است که آیا زمینه ها متکی بر برنامه های دراز مدت است؟ آیا هنوز سیاست کج دار و مریز وجود دارد؟ آیا بعضی متخصصان با ترفندهای مختلف رهزنی، یا کارهای خود را به ظاهر بزک می کنند، یا آنها را بزرگ جلوه و گزارش و اطلاعات غلط می دهند؟ آیا کارشناسان با بی عملی یا بدعملی نظر خود را اعمال می کنند؟ من در بعضی ادارات با تعلل در کار یا انجام کار با بداخلاقی مواجه بوده ام.
کارایی و اثربخشی در سازمان و اداره کشور، به شکل مشابهی قابل بحث است.کار آیی و اثر بخشی با آنکه اختلاف نظرهای فراوانی در باره آن هست ولی اجمالاً می توان اینگونه آنها را تعریف کرد:
کارها و فرایندهای بسیا..
اگر چه عده ای هم آرزوی شکست داشته و دارند و این از عنوانهایی که انتخاب می کنند و نحوه بیانی که دارند کاملاً معلوم است که البته همان هم خوب است زیرا :
دشمن دانا بلنــــــدت می کند بر زمینت می زند دانای دوست
آنچه غیر قابل انکار است این است که دشمن داخلی و خارجی هر روز در توطئه است و لذا باید با قدرت، درایت، و هماهنگی کار کرد و گر نه زمان از دست می رود. هشیار باید بود که نکند از اینجا رانده و از آنجا مانده شویم. سؤالاتی که جدی است این است که آیا زمینه ها متکی بر برنامه های دراز مدت است؟ آیا هنوز سیاست کج دار و مریز وجود دارد؟ آیا بعضی متخصصان با ترفندهای مختلف رهزنی، یا کارهای خود را به ظاهر بزک می کنند، یا آنها را بزرگ جلوه و گزارش و اطلاعات غلط می دهند؟ آیا کارشناسان با بی عملی یا بدعملی نظر خود را اعمال می کنند؟ من در بعضی ادارات با تعلل در کار یا انجام کار با بداخلاقی مواجه بوده ام.
کارایی و اثربخشی در سازمان و اداره کشور، به شکل مشابهی قابل بحث است.کار آیی و اثر بخشی با آنکه اختلاف نظرهای فراوانی در باره آن هست ولی اجمالاً می توان اینگونه آنها را تعریف کرد:
کارها و فرایندهای بسیاری در سازمانها وجود دارد که میتوان آنها را بهبود بخشید؛ سرعت انجامشان را افزایش داده و یا اتلاف منابع در آنها را کاهش داد. همهی این کارها زیرمجموعهی افزایش کارایی قرار میگیرند و معمولاً مدیرانی که بیشتر درگیر این نوع محاسبات و ملاحظات هستند، مدیران عملیاتی نامیده میشوند. اما مدیران راهبردی (استراتژیک) کسانی هستند که به اثربخشی هم فکر میکنند و پیوسته از خود میپرسند: آیا اصلاً این کار یا آن فرایند باید اجرا شود؟ آیا نمیتوانیم منابعمان را به کارها و فرایندهای بهتری اختصاص دهیم؟ هر دو سوال در سازمان بسیار مهم هستند و همهی مدیران باید به هر دو جنبه توجه داشته باشند. اما معمولاً هر چه سطح سازمانی مدیران بالاتر باشد، انتظار میرود دغدغههای راهبردی (استراتژیک) بیشتری داشته باشند.
در مجموع می توان گفت که زمانی که فعالیتها فراوان و تلاش ها زیاد است و سعی در مصرف بهینه منابع می شود کارآیی تحقق یافته و زمانی که به اهداف راهبردی نزدیک و رضایت مردم و مسئولان از تلاش ها نزدیک شده ایم به اثر بخشی دست یافته ایم.
دولت سیزدهم در این مدت فعالیتهای زیادی نموده است کاهش چشمگیر مرگ و میر بر اثر کرونا و تأمین واکسن و ساخت آن، ورود به پیمانهای منطقه ای، روابط با کشورهای همسایه، تنظیم سیاست های داخلی، توجه به پنجره واحد و تنظیم روابط کسب و کار، تخلیه گمرک و فروش اموال تملیکی، بازپرداخت قرض های دولت قبل بر اساس گزارش خودشان، بودجه ریزی بدون اتکای به نفت، قطع کردن برنامه کشور از برجام و امثال آن، توجه به تولید و مانند آن از جمله مسایل مهمی است که باید استمرار داشته باشد و نه اینکه نمایشی باشد. تلاش و پیگیری به ویژه از شخص رییس جمهور قابل تقدیر است. حضور پرکار و فعال وی در صحنه ها و استانها با تشریفات کم، و پیگیری ها هم نمونه هایی از کارایی در کشور است. اما همه این ها، اگر چه بسیار مهم اند وسیله اند. باید دید اثربخشی ها تا چه اندازه بوده است.
برای اثرگذاری و اثر بخشی باید فراتر از کارآیی به امور پرداخت. به نظر می رسد کارآیی مقدمه ای برای اثر بخشی است. اثر گذاری و اثر بخشی در دو سطح قابل توجه است.
اول جلب رضایت عمومی و افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی است که بسیار مهم است. تنظیم بازار و نرخ ارز، پایین آوردن تورم از مواردی آن است که عدم تحقق آن نگرانی های بسیاری به وجود آورده است. فرهنگ که ظاهراً رها است و متولی مشخص و کارآمدی هم ندارد. دوباره کاریها و تکرار هم کم نیست. سودجویانی که در سطح خرد و کلان همچنان به فعالیتهای ضد اجتماعی خود مشغول اند و از هر دری بیرون روند، از پنجره یا پنجره ها باز می گردند.
دوم بهبود اقتصاد کشور و پرقدرت شدن پول ملی، کاهش تورم و استفاده مناسب از فرصتهای به دست آمده، ظرفیت سازی داخلی و افزایش آن با آموزش و تمرین مهارت برای حضور جدی و پایدار در عرصه های مختلف، وحدت رویه در حوزه های داخلی و بین المللی و توجه به سیاست مستقل ملی و ثبات قوانین و مقررات برای یک مدت قابل قبول برای برنامه ریزی ابسیارمهم اند. فراهم آوردن زیر ساخت ها و به ویژه زیرساختهای اطلاعاتی و آماری از اصلی ترین برنامه هاست که با کمال تأسف چون عزمی در کلان کشور علیرغم تلاش رئیس جمهور نیست همچنان مسئله بسیار بزرگ است و بعید است تا صاحبان نفوذ با عشق به افزودن سرمایه خود در مراکز کلان تصمیم گیری حضور دارند بتوان امیدی به بهبود وضع داشت. آنها دست کم زمان میخرند تا دوره دولت به سر آید تا بعد بتوانند به خواسته های خود برسند.
فرصتهای به دست آمده هم کم نیست و باید دید تا چه اندازه از آنها عملاً بهره برداری شده است. آیا بازار کشورهای همسایه از کالاهای ایرانی پرشده، بازرگانان ما بازار های خارجی و داخلی را تصاحب کرده، بخش خصوصی در این زمینه فعال شده، و به افزایش تولید پرداخته، نشاندار کردن (برندسازی) کالاهای ایرانی تا کجا مد نظر ودر آن توفیقی بوده است؟ آموزش نیروی تحصیلکرده کشور برای تصدی مشاغل فراوان ثابت یا متغیر در برنامه های دولتی و بخشهای تعاونی و خصوصی یکی از وظایف مهم است. ما نیروی مدرک دار فراوان داریم اما نیروی ماهر کم، مشکلی که باید حل شود. این روزها تمرکز بر مسایل اقتصادی است که لازم است اما از فرهنگ به راستی غافل شده ایم و اگر هم به فکر هستیم از نوع خاص ترجمه ای و تقلیدی آن است که واقعاً هشدار دهنده است. تنظیم جمعیت، فرزندآوری و توازن جمعیت در کلان کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اینکه در مواردی به ویژه در حوزه صنعت بشنویم ما توانستیم کافی نیست باید به شعار و شعوری فراگیر تبدیل شود و هر حوزه گزارش واقعی از کار خود بدهد.
پس ضمن تبریک موفقیت در پاره از مسایل باید هشدار داد که آنچه مهم است اثربخشی و اثرگذاری است. البته هنوز ارزیابی زود است اما فرصت ها همچون ابرها زودگذر است.