کاش قانون برای رسول ها استثناء قائل میشد
همین که وارد اتاق کارم شدم مسئول دفتر کنار استکان چای ،کاغذ یادداشتی نشانم داد، پرسیدم این چیه؟گفت یکی از مراجعین که همسایه ی من هست، خجالت میکشه رو در رو با شما حرف بزنه،از من خواسته بهتون بگم اول این یادداشت و بخونید بعد خودش بیاد داخل .
سلام آقای وکیل
هنوز شروع به نوشتن نکردم،تمام تنم از خجالت خیس عرق شده.اسم من رسول هست و یکسال و هفت ماه پیش با دختری که از طرف بستگان معرفی شده بود، عروسی کردم. دو سه ماه اول همه چی خوب بود و تنها مشکلم بیپولی بود که به هر زحمتی بود از شکم و لباس خودم میزدم تا خانم احساس کمبود نکنه….
همینطور که نامه را میخواندم چهرهی جوانی که داخل سالنِ انتظار برای لحظهای با من چشم به چشم شد در ذهنم تداعی میشد؛
سرخی چشمان به خون نشسته ای که حکایت از روز و شبی سراسر اشک و آه میکرد،طوری توجه ام را جلب کرد که بی آنکه بدانم کیست و برای چه اینجاست،لحظهای با وی معاشرت کردم و ناخودآگاه ذهن و فکرم را درگیر خودش کرد.
صورت تکیده ولبان خشکیده اش،پینه های برآمده و زبری دستش حکایت از تحمل رنج ها و سختیهایی داشت حاصل انس و الفت با آجر و بلوک سیمانی.
به قول خودش ..
همین که وارد اتاق کارم شدم مسئول دفتر کنار استکان چای ،کاغذ یادداشتی نشانم داد، پرسیدم این چیه؟گفت یکی از مراجعین که همسایه ی من هست، خجالت میکشه رو در رو با شما حرف بزنه،از من خواسته بهتون بگم اول این یادداشت و بخونید بعد خودش بیاد داخل .
سلام آقای وکیل
هنوز شروع به نوشتن نکردم،تمام تنم از خجالت خیس عرق شده.اسم من رسول هست و یکسال و هفت ماه پیش با دختری که از طرف بستگان معرفی شده بود، عروسی کردم. دو سه ماه اول همه چی خوب بود و تنها مشکلم بیپولی بود که به هر زحمتی بود از شکم و لباس خودم میزدم تا خانم احساس کمبود نکنه….
همینطور که نامه را میخواندم چهرهی جوانی که داخل سالنِ انتظار برای لحظهای با من چشم به چشم شد در ذهنم تداعی میشد؛
سرخی چشمان به خون نشسته ای که حکایت از روز و شبی سراسر اشک و آه میکرد،طوری توجه ام را جلب کرد که بی آنکه بدانم کیست و برای چه اینجاست،لحظهای با وی معاشرت کردم و ناخودآگاه ذهن و فکرم را درگیر خودش کرد.
صورت تکیده ولبان خشکیده اش،پینه های برآمده و زبری دستش حکایت از تحمل رنج ها و سختیهایی داشت حاصل انس و الفت با آجر و بلوک سیمانی.
به قول خودش از صبح خروس خون تا شب تار بارکش سرمایه ی کارفرماست برای لقمه ای نان طیب و طاهر.
نوشته بود فرزند طلاق* است و از وقتی معنای این عبارت و اصطلاح را فهمیده با خدای خودش عهد بسته تمام تلاشش را صرف ساختن یک زندگی درست و حسابی کند تا مبادا از دهان مردم بشنود، خوب دیگه بچهی طلاق بهتر از این نمیشه!*
اما حالا کارد به استخوانش رسیده،نوعروسش چند ماه پس از آغاز زندگی مشترک،تعهد و تاهل را رها کرده،شرم و حیا را قورت داده، رفته پی هوی و هوس، آنهم نه با یک نفر که هر روز و لحظه ای گوش به فرمان شهوت برای غریبه ها آغوش حرام گشوده!!
نوشته بود؛آقای وکیل ،من آنقدر به زندگی و این بندهی خدا که متاسفانه هنوز اسمش توی شناسنامه ام هست علاقه داشتم که کافی بود وقتی فهمید از کثافت کاری هاش خبردار شدم،می گفت اشتباه کرده و پشیمون شده!
میبخشیدمش اما این زن آنقدر وقیح هست که به جای پشیمانی ، با چشماش که جز دریدگی و هرزگی هیچ نشانهای ازش دیده نمیشد،بهم نگاه کرد و گفت؛هر غلطی خواستی بکنی، بکن فقط یادت باشه مهریه ی من چند تا سکه است!!
سطر به سطر نامه ی جوان را با هزاران آه و افسوس مرور کردم ،نوبت به چگونگی طرح دعوی که رسید به خودم گفتم کاش قانونگذار و مقامات ذیربط که مدام به فکر اصلاح قانون مهریه هستند ،برای لحظاتی به چنین موضوعاتی فکر کنند و پس از مشورت با کارشناسان حوزهی خانواده و جرمشناسی طریقی صواب برای چنین مسائلی بیاندیشند.
بنا به مستنداتی که ضمیمه نامه بود،زن با بیش از هفت مرد غریبه رابطهی نامشروع اعم از زنا و مادون زنا* داشت ،جمع ادلهی مرد بنا بر پیامها و فیلمهای* موجود در گوشی زن اثبات رابطهی نامشروع را میسر میکرد اما اثبات زنا آنهم بنا به وضعیت زن، که در زنای محصنه* تعریف میشود کار راحتی نبود. پیش از حرفی لازم بود بنا به مقررات قانون مدنی در باب مهریه به رسول تذکر دهم،لذا گفتم علیرغم کفایت ادله برای اثبات رابطهی نامشروع اما محکومیت زن به این جرم مانع مطالبهی مهریه اش نیست…
چشمان رسول همزمان با آهی جگرسوز پرشد از اشک،تمام اجزاء صورتش میلرزید و گریه مجالی برای حرف زدن نمیداد.
پس از آنکه قوانین مربوطه را برایش شرح دادم حرفی زد که ای کاش قانونگذاران این مُلک برای درک و فهمش ساعتی تامل می کردند!
آقای وکیل اتفاقا اصلی ترین دلیلم برای شکایت کردن همین هست میخواهم به قاضی بگم من پای تعهد و امضایی که کرده ام هستم و حق و حقوق این زن را میدهم و میخوام ببینم دادگاه بابت کاری که این زن در حق من کرده چطور حکم میکند!؟
نکته حقوقی
۱_ به محض انعقاد عقد نکاح،مرد بابت مهریه به زن بدهکار میشود،این بدهی در هر شرایطی پابرجاست،لذا مُردن زن،محکومیت زن به رابطهی نامشروع و یا … را نمیتوان دلیلی بر عدم پرداخت مهریه دانست.
۲_ بنا به مقررات تجارت الکترونیکی ،محتوای فضای مجازی که به داده پیام تعریف میشود به عنوان دلیل قابل استناد است لذا عکس،فیلم وصدا میتواند دلیل تلقی شود البته تایید منبع انتشار و ارسال داده پیام در چنین فرضی مهم است(ماده۲و۱۲به بعد قانون تجارت الکترونیکی )
۳_ بنا به ماده۶۳۷قانون مجازات اسلامی بین رفتارهای نامشروع زن و مرد نامحرم با زنا به معنای خاص آن تفاوت است.طریق و شیوهی اثبات رابطهی نامشروع با اثبات زنا نیز متفاوت است.
۴- در دانش جرم شناسی یکی از علل قابل تامل در هنجارشکنی های افراد سابقه ی انگ زنی به افراد است مصادیقی از قبیل بچه ی طلاق در آینده ی چنین اشخاصی بی تاثیر نیست.
به موازت رسیدگی دادگاه کیفری،همسر رسول مهریه اش را مطالبه کرد و قسط بندی مهریه هم مانع اعمال ماده۳قانون اجرای محکومیت های مالی علیه رسول نشد ….
بنا به مدارک موجود همسر رسول به ۹۹ضربه شلاق بابت رابطه نامشروع مادون زنا محکوم شد و همزمان رسول بابت مهریه راهی زندان شد،
اما رسیدگی به پروندهی ارتکاب فعل حرام زنا با توجه به فقد ادلهی شرعی که شامل شهادت ۴مرد است و…با چالش هایی مواجهه است که به سختی بتوان این جرم را ثابت کرد.
برای تعریف رابطه نامشروع مادون زنا و حد زنا به مواد ۲۲۱به بعد قانون مجازات مراجعه کنید.
وکیل دادگستری – شیراز