کتابهایی درباره اهالی فرهنگ
کتبی که به همت و قلم پژوهشگران درباره اهل فرهنگ و هنر منتشر میشوند، مخاطبان و طرفدارن فراوان و خاص خود را دارند. برای همین چنین کتابهایی از ژانرهای پر عنوان در بازار نشر ایران به حساب میآیند. مرور زندگی هنرمندان و نویسندگان در قالب مصاحبه و تاریخ شفاهی و مستندنگاری فراوان است و چنین کتابهایی از منظر پژوهشی و تاریخی ارجمند و خواندنی هستند اما این آثار معمولا پا به دایره ادبیت و ادبیات نمیگذارند و بیشتر اطلاعات و دادههای استخراج شده به همان شکل اولیه ارائه میشوند و کسوت روایت بر تن نمیکنند. گویی در این مرحله متن و منبعی فراهم آمده که نویسنده خوش ذوق دیگری بتواند با استفاده از آن یک اثر ادبی غیر تخیلی و یک زندگینامه روایی و خوشخوان فراهم آورد.
از جمله این کتابها باید از «زیستن با کتاب و قلم» درباره عبدالحسین آذرنگ یاد کنم که در نشر اختران و به همت محمدحسین یزدانیراد فراهم آمده است و انصافا هم مفید است و هم دلپسند. نمونه دیگر «احمد سمیعی گیلانی؛ زندگی و خاطرات سیاسی» است که سایه اقتصادینیا در نشر نی فراهم کرده است و نقش مصاحبهکننده در شکل نهایی کتاب بیش از نمونه قبلی است. کتاب خواندنی و دربردارنده ی محتوایی ارزشمند برای علاقهمندان به تاریخ سیاسی است اما خواندنش برای کسی چون من آمیخته با حسرت است چرا که تقریبا هیچ اشارهای به فعالیتهای مرحوم سمیعی مرتبط با ادبیات کودک، خواه در سپیده فردا یا بنگاه ترجمه و نشر کتاب و یا فرانکلین در آن مشاهده نمیشود. نمایه کتاب هم جامع و کاربردی است.
«جهانگیر» یادنامه دوست نویسندهام جهانگیر خسروشاهی است که به همت دیگر دوست نویسندهام مهدی کاموس فراهم آمده و ناشر آن انجمن قلم ایران است. کتاب بیشتر متناسب خریدهای عمده دولتی و سازمانی فراهم آمده. کتابی رنگی در 327 صفحه با جلد گالینگور و صفحهآراییهای گشادهدستانه که در هزار نسخه و بدون درج قیمت منتشر شده و در هیچ کتابفروشی فیزیکی و آنلاین موفق به خرید آن نشدم و نهایتا به واسطه محبت دوستی توانستم نسخهای برای آرشیو شخصی خود بیابم تا کتابخانه کوچکم از یادنامه این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خالی نباشد.
جهانگیر خسروشاهی نویسندهای سلیمالنفس، خیرخواه، بیادعا و دوستداشتنی بود. با او در حوزه هنری، در مجله سوره و هفتهنامه مهر و همچنین در انتشارات روایت فتح بارها و بارها مواجهه و گپ و همصحبتی داشتیم. یک شوخی و کل کل صوری هم با یکدیگر درباره برتری تعزیههای خوانسار و یا دهق داشتیم.
مهدی کاوس برای یادنامه جهانگیر زحمات زیادی کشیده است، از زندگینامه داستانی و مصاحبه گرفته تا سفارش چهار نقد به صاحبنامانی درباره آثار او و گردآوری 31 یادداشت از افراد مختلف و افزودن عکس و فهرست و نمایه و … . با این حال دو نکته درباره کتاب قابل ذکر است یکی فقدان توجه کافی به او در جایگاه نویسندهای با چهار پنج کتاب خوب کودک و نوجوان در کنار آثار بزرگسالانه، و دیگری ارائه تصویری مطابق سلیقه یک گرایش سیاسی و جای خالی نام و آثار دیگر دوستان جهانگیر با تفکراتی متفاوت و متنوع. جهانگیر واقعا آدم جناحی نبود؛ مدافع محدودیت برای اهالی قلم و خالصسازیها و دایره تنگ خودیها نبود. جهانگیر بیشائبه و باصفا بود.
اما در میان همه این نمونه دوست دارم از یک کار خاص نام ببرم. «شیوه چشم» کتابی درباره بهمن جلالی عکاس برجسته و تاثیرگذار است که به همت و قلم پیمان هوشمندزاده فراهم آمده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. شیوه چشم را میتوانم فرآیند و برآیندی از اجزای زیبا، دقیق و منسجم بنامم. روایت هوشمندزاده روان و هوشمندانه است و ترکیب آن با عکسها، شرح عکسها، خرده روایتها، نقل قولها و گزیده متون، کلاژ و موزاییکی خواندنی و اثرگذار فراهم کرده که کمتر نمونه ی آن را سراغ دارم. البته مدیریت فنی و هنری کتاب هم در اجزای مختلف به کمک آمده و همسو با رنگ و بوی کتاب آن را تکمیل کرده و ارتقا داده است. به این ترتیب آنچه حاصل شده یک مستندنگاری و یا زندگینامه درباره یک هنرمند بلکه فراتر از آن روایت نرم و داستانی زندگی است و به مدد اجزایی مستقل و پراکنده، آینهای ساختهشده از دهها تکه شیشه ی ریزه و رنگی را میماند که لطافت و طرفگیاش به دل مینشیند. مال خود کردن و درونی کردن انبوه اطلاعات و به کار بستن به هنگام و به شرط ضرورت آن دادهها در کنار تلفیق سازگارانه احساس و واقعیت در تالیف این کتاب مشهود است. این کتاب را میتوانم به عنوان الگویی از یک اثر ادبی غیرتخیلی به هنرجویان نویسندگی پیشنهاد دهم.