کلیچدار اوغلو، تهران، باکو

کلیچدار اوغلو گفته است؛ جاده ابریشم را احیا می کند و ترکیه را از طریق ایران، به ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و چین، متصل می کند. این ایده پردازی جناب کلیچدار اوغلو در داخل ایران، موجب شکل گیری چنین تصوری شد: رئیس جمهور ایرانی تبار و علوی آتی ترکیه، باکو و الهام علی اف را دور می زند و از طریق ایران، به چین می رسد. ایرادِ کار کجاست؟ نخستین ایراد این است که اولا بسیاری از علویان ترکیه، در اشعار و ترانه ها و روایات خود، اشارات تلمیحی و عاطفی خاصی به خراسان و امام هشتم شیعیان امام رضا (ع) دارند. ضمنا بخشی از آنها نیز بر این باورند که از خراسان به ترکیه کنونی رفته اند. اما چنین چیزی، به این معنی نیست که کلیچدار اوغلو بخواهد در سپهر سیاسی ترکیه، با تابلوی «مو خودُم بِچه مِشهدُم»، روابط آنکارا – تهران را در مسیر دیگری بیاندازد! اساسا معادلات سیاسی و اجتماعی فرهنگی در ترکیه و اثر مستقیم آن بر فعالیت سیاسی و حزبی، طوری است که کلیچدار اوغلوی بینوا، سهل است از تبار خراسانی خاندانش، که از کُرد بودن خود نیز دم نمی زند. کلیچدار اوغلو، از کردهای زاز زبانِ اهل درسیم است که هیچگاه نه جرات کرده به کُردی..

کلیچدار اوغلو گفته است؛ جاده ابریشم را احیا می کند و ترکیه را از طریق ایران، به ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و چین، متصل می کند. این ایده پردازی جناب کلیچدار اوغلو در داخل ایران، موجب شکل گیری چنین تصوری شد: رئیس جمهور ایرانی تبار و علوی آتی ترکیه، باکو و الهام علی اف را دور می زند و از طریق ایران، به چین می رسد. ایرادِ کار کجاست؟ نخستین ایراد این است که اولا بسیاری از علویان ترکیه، در اشعار و ترانه ها و روایات خود، اشارات تلمیحی و عاطفی خاصی به خراسان و امام هشتم شیعیان امام رضا (ع) دارند. ضمنا بخشی از آنها نیز بر این باورند که از خراسان به ترکیه کنونی رفته اند. اما چنین چیزی، به این معنی نیست که کلیچدار اوغلو بخواهد در سپهر سیاسی ترکیه، با تابلوی «مو خودُم بِچه مِشهدُم»، روابط آنکارا – تهران را در مسیر دیگری بیاندازد! اساسا معادلات سیاسی و اجتماعی فرهنگی در ترکیه و اثر مستقیم آن بر فعالیت سیاسی و حزبی، طوری است که کلیچدار اوغلوی بینوا، سهل است از تبار خراسانی خاندانش، که از کُرد بودن خود نیز دم نمی زند. کلیچدار اوغلو، از کردهای زاز زبانِ اهل درسیم است که هیچگاه نه جرات کرده به کُردی زازاکی حرف بزند نه به کُرد بودن خود اشاره کند. چرا که او رهبر حزب جمهوری خلق (CHP) است. حزبی که حالا دقیقا یکصد سال عمر دارد. حزبی که به دست مصطفی کمال آتاترک تاسیس شده و دو رکن فکری آن عبارتند از کمالیسم و لائیسم. این حزب مشی سوسیال دموکرات دارد و آتاترک را همچون یک رهبر ملی گرای ترک به عنوان پدر معنوی خود پذیرفته و حتی خود کلیچدار اوغلو هم با شعار «یک ترک، به دنیا می ارزد»، مشکلی ندارد و خود را به عنوان سیاستمدار ترک معرفی می کند! این از موضوع تبار و خراسانی بودن و علوی بودن. اما در مورد اهداف مهم کلیچدار اوغلو برای اتصال ترکیه به چین، می توان به اختصار، به نکات مهم زیر اشاره کرد:

الف) اردوغان در سخنرانی های خود، کلیچدار اوغلو را به عنوان سیاستمدار وابسته و سرسپرده غرب معرفی می کند و به مردم نهیب می دهد که اگر کمال به قدرت برسد، ترکیه را به غربی ها خواهد فروخت! کمال نیز برای آن که نشان دهد که اتفاقا با جهانِ شرق مشکلی ندارد، از طرحِ اتصال ریلی ترکیه به چین، رونمایی می کند. بنابراین پیش از هر چیز با جنگ گفتمان ها و شعارها طرف هستیم.

ب) کلیچدار اوغلو در سخنان خود به روشنی به عبارت «جهانِ ترک» اشاره می کند و صادرات آسان و مستقیم کالا از ترکیه به کشورهای ترک زبان را به عنوان یک اولویت حیاتی معرفی می کند. پس یادمان باشد، پیروزی کلیچدار اوغلو، به معنای فریز شدن اهداف سیاسی و اقتصادی ترکیه در آسیای میانه و قفقاز و شیفت ناگهانی به سمت آمریکا و اروپا نخواهد بود.

ج) آیا مطمئنید که جناب کلیچدرا اوغلو، به خاطر گلِ روی ایران و همچینن رو کم کنی اردوغان و علی اف، قصد دارد باکو را دور بزند؟ اساسا جایی که دور زده می شود، باکوست یا خزر؟ به این مسیر دقت بفرمایید: ترکیه سال گذشته توانست چند محموله تجاری خود را با استفاده از قطار به چین بفرستد. اما چگونه؟ از آنکارا در غرب ترکیه به اغدیر در شرق ترکیه، از اغدیر به خط راه آهن گرجستان – آذربایجان، از آنجا تا کناره خزر، در کناره خزر بارها را بر زمین گذاشتند و با کشتی و شناور بدان سو بردند، در سوی مقابل دوباره بارها را بر قطار سوار کردند و پیش راندند به سوی قزاقستان و چین! این سفر دور و دراز و پر دردسر مانند یک اثاث کشی سرطان زا، صادرکننده کالا را خسته و هلاک می کند. چرا؟ به خاطر این اعداد و ارقام: حرکت قطار از آنکارا به چین ۸ هزار و ۶۹۳ کیلومتر است: ۲ هزار و ۳۲۳ کیلومتر در ترکیه، ۲۲۰ کیلومتر در گرجستان، ۴۳۰ کیلومتر در آذربایجان، ۴۲۰ کیلومتر در دریای خزر، ۳ هزار و ۲۰۰ کیلومتر در قزاقستان و ۲ هزار و ۱۰۰ کیلومتر در چین! اول قرار بود که کل این مسیر در عرض ۱۴ شبانه روز طی شود اما در عمل، به خاطر بارگیری مجدد دریایی، بیش از دو هفته طول کشید تا قطار به مقصد رسید. اما ایده کلیچداراوغلو چنین است: از ترکیه تا ایران ۱۷ ساعت، از ترکیه تا ترکمنستان ۳۱ ساعت، از ترکیه تا ازبکستان ۵۰ ساعت، از ترکیه تا قزاقستان ۶۳ ساعت! پس اتفاقی که افتاده، دورزدن جمهوری آذربایجان و پرزیدنت قد بلند باکو نیست! کلیچدار، با یک تیر دو نشان می زند:

۱.سرعت بخشیدن به روند صادرات کالا از ترکیه به چین با استفاده از حذف مسیر دریایی خزر و کاستن یک مسیر ۱۵ روزه به ۴ روز و تداوم روابط تجاری ترکیه و آذربایجان با همان مسیر پیشین اغدیر – تقلیس – باکو.

۲.اتصال مستقیم به ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان.

آیا در این مسیر، ایران مهم متنعم می شود و سودی به دست می آورد؟ بله. حتما چنین است. این پروژه قطعا از یک طرف به سود ایران است و البته، اگر دست نجنبانیم و در خطوط ریلی و جاده هایمان سرمایه گذاری نکنیم، می تواند به معنی بی اثر کردن یا تضعیف دالان صادرات از چین و آسیای میانه و قفقاز به سمت خلیج فارس باشد.

آن چه که در تحلیل و ارزیابی اهداف سیاسی و اقتصادی کلیچدار اوغلو در مورد جاده ابریشم اهمیت دارد، این است که با یک دید مطلق انگارانه و محدود، تحولات نوین را ارزیابی نکنیم. بسیاری از رسانه ها و اندیشکده های کشور ما، طی سالیان طولانی، عادت کرده اند هر چند وقت یک بار در نگرش خبری و سیاسی خود، یک «بد من» پیدا کنند. یک روز ملک سلمان می شود بد من، روز دیگر اردوغان و حالا هم ظاهرا برخی ها تمایل دارند با حمله مداوم به الهام علی اف، فارغ از هزینه ای که بر دست کشور می گذارند، خود را همچون قهرمان آتشبار رسانه معرفی کنند. دست بردارید! همه دنیا در حال تغییر و تحول است. مردم دنیا دنبال تجارت و کاسبی و سفر و گردشگری هستند. بگذارید ایران هم نانی به تنور بچسباند.

۳۱۱۳۱۱