گناه فرشته و قصهی فانتزی از زندگی یک وکیل دادگستری
جناب آقای عنقا سلام
با قلم و آثار جنابعالی به واسطهی سریالهایی که در این چند سال ساختهاند،آشنا شدهام و باید اقرار کنم که بارها در ستایش آثار شما آفرینها گفتهام.
با این پیش زمینه چشم انتظار پخش سریال گناه فرشته بودم، تا اینکه روز موعود فرا رسید، اما از خدا که پنهان نیست و از شما هم نباشد که با دیدن همان سکانس اول که آقا حامد تهرانی با تاخیری دو ساعته وارد محکمه شد و پاسخ قاضی دادگاه را با کنایه و متلک داد به خودم گفتم حتما آقای عنقا از نوشتن قصههای نزدیک به واقعیت خسته شده و قرار هست در فضایی فانتزی داستانی مرتبط با حرفهی وکالت به تصویر بکشد،همزمان با بروز چنین برداشتی ،بخشی از ذهنم که به وجدان و اخلاق پایبندتر است و عاقلانه تر دستور میدهد گفت:عجله نکن تازه سکانس اول هست و حتما برای جذابیت بیشترِ شخصیت اول قصه، این چند کلام و رفتار در قالب فانتزی نوشته شده لذا به خودم نهیب زدم و گفتم علاوه بر اینکه صبوری و دقت پیش از قضاوت کردن وسخن گفتن یکی از اوصاف ذاتی حرفهی تو و همقطاران توست،قاعده و رسم اهالی رسانه ایجاب میکند، شتابزده و بدون تامل قلم نزنی لذا سعی کردم بدون تعصب به حر..
جناب آقای عنقا سلام
با قلم و آثار جنابعالی به واسطهی سریالهایی که در این چند سال ساختهاند،آشنا شدهام و باید اقرار کنم که بارها در ستایش آثار شما آفرینها گفتهام.
با این پیش زمینه چشم انتظار پخش سریال گناه فرشته بودم، تا اینکه روز موعود فرا رسید، اما از خدا که پنهان نیست و از شما هم نباشد که با دیدن همان سکانس اول که آقا حامد تهرانی با تاخیری دو ساعته وارد محکمه شد و پاسخ قاضی دادگاه را با کنایه و متلک داد به خودم گفتم حتما آقای عنقا از نوشتن قصههای نزدیک به واقعیت خسته شده و قرار هست در فضایی فانتزی داستانی مرتبط با حرفهی وکالت به تصویر بکشد،همزمان با بروز چنین برداشتی ،بخشی از ذهنم که به وجدان و اخلاق پایبندتر است و عاقلانه تر دستور میدهد گفت:عجله نکن تازه سکانس اول هست و حتما برای جذابیت بیشترِ شخصیت اول قصه، این چند کلام و رفتار در قالب فانتزی نوشته شده لذا به خودم نهیب زدم و گفتم علاوه بر اینکه صبوری و دقت پیش از قضاوت کردن وسخن گفتن یکی از اوصاف ذاتی حرفهی تو و همقطاران توست،قاعده و رسم اهالی رسانه ایجاب میکند، شتابزده و بدون تامل قلم نزنی لذا سعی کردم بدون تعصب به حرفه دوست داشتنیام پلان به پلانِ سریالی که از روی قلم شما ساخته شده را بدون هیچ پیش داوری ببینم و در این مدت تنها پیش فرضم این بود که نوشتههای حامد عنقا را دوست دارم و به توانایی قلمش ایمان اما حیف و صد حیف که چنین مجموعهای که میتوانست با عنوان خوش ساخت تعبیر شود،با برداشتی غیر واقعی از شرایط حرفهای وکلای دادگستری و خلق موقعیتهایی غیر منطقی به مجموعهای بدل کردید که با پخش هر قسمت، بخشی از مخاطبان خاص آن یعنی وکلای دادگستری و دانش آموختگان رشتهی حقوق را از دست میدهد.
جناب آقای عنقا از کدام وکیل دادگستری راجع به نحوهی حضور وکلا در زندان و زمان ملاقات با موکلشان تحقیق کرده اید؟هیچ میدانید ما وکلا برای ملاقات با موکل خویش آن هم موکلی که متهم به قتل هست از چه فیلترهایی رد میشویم؟به شما نگفته اند که وکلا در چنین موقعیتی حق همراه داشتن هیچ وسیلهای جز یک عدد خودکار و یک صفحه کاغذ ندارند،آن هم با چه تفتیش و بازرسی بدنی؟کدام وکیل شیرپاک خورده ای به شما گفته است که اتاق ملاقات با زندانی برای وکلا شبیه کافیشاپ هست که حامد تهرانی در چنین موقعیتی سیگار آتش میزند و فرشته خانم فرصت دلبری دارد؟!
چند نمونه از پروندههای قتل را با مختصات حرفهای یک وکیل دادگستری و شرایط قانونی آن بررسی کرده اید که پروندهی اتهامی فرشته با چند صفحه شبیه آن طراحی شده است؟آنچه در قسمت اخیر سریال بین فرشته و حامد تهرانی رخ داد بیشتر به یک مجموعهی فانتزی شبیه بود تا موقعیت واقعی وکیل مدافع متهم به قتلِ!
در این یادداشت بنا ندارم به گاف ها و اشتباهاتی مانند عدم توجه به تفاوت فرم وکالتنامهی متعلق به وکلای عضو مرکز مشاوران قوه قضائیه با فرمی که حامد تهرانی( به عنوان وکیلی که عضو کانون وکلاست) به پدر فرشته میدهد اشاره کنم و یا راجع به ضوابط انتظامی ترک جلسهی دادرسی و یا حضور در جلسه با دوساعت تاخیر حرفی بزنم و یا …بلکه هدف از نگارش این یادداشت طرح یک خواستهی معمولی و ساده از شما و اهالی سینما و سایر پلتفرمهای نمایش خانگی بود که کاش برای یکبار هم که شده موقعیت واقعی حرفهی وکالت را به تصویر میکشیدید.
کاش به اندازهی یک پلان هم که شده نحوهی ورود وکلا به مجتمعهای قضایی،برخورد ماموران انتظامی با وکلا زمانی که مجبور هستند در زمان حضور در فضای دادگستری تلفن همراهشان را جواب دهند و یا راجع به موقعیت وکلا زمانی که مجبور هستند در محکمه پروندهای را مطالعه کنند به تصویر میکشیدید و یا سکانسی راجع به نحوهی برخورد مقامات قضایی با وکلا در هنگام قرائت لایحه دفاعیه و یا زمانی که برای طرح خواستهی موکلشان پشت در اتاق جناب قاضی ایستاده اند میساختید تا ذرهای از سختیهایی که همقطاران بنده در مسیر احقاق حق موکلان خویش تحمل میکنند به تصویر کشیده میشد،
کاش در کنار خانه و ماشین و دفتر لوکس و لاکچری حامد تهرانی ،سکانسی هم به اتاق مشترک چند وکیل اختصاص میدادید که به جهت عدم توانایی در تامین هزینهی دفترِ مستقل مجبور هستند چهار پنج نفری یک اتاق اجاره کنند،کاش یک پلان از این مجموعه به واقعیات زندگی حرفهای وکلای دادگستری پرداخته میشد.
نمیدانم برای الگو برداری شخصیت حامد تهرانی در کسوت وکیل کدام جغرافیا را رصد کرده اید و مابه ازاء بیرونی حامدخان تهرانی را کجا دیده اید که تا این حد شخصیت اول داستان شما فانتزی درآمده است.
برادر عزیزم با کدام وکیل راجع به زندگی شخصی وکلا مشورت کرده ای که این شکل از زندگی شده است خروجی آن مشورت، شخصیتی که در تیتراژ سریال به عنوان مشاور حقوقی معرفی کرده اید را سال هاست میشناسم و محضرشان ارادت فراوان دارم و بعید میدانم توصیفات آن برادر عزیزم از زندگی و نحوهی کار همقطاران خویش چنین خروجی داشته!
در پایان برایتان آرزوی موفقیت کرده و امیدوارم سنت شکنی کرده، قلمی که با آن گناه فرشته را نوشتهاید،بایگانی نکرده و با همین قلم ،از زندگی واقعی وکلا قصهی خوش ساختی بنویسید.یا حق
وکیل دادگستری – شیراز