یکسال پس از انتخاب پزشکیان
پزشکیان درحالی به عرصه رقابتها وارد شد که اعتماد عمومی به کارآمدی دولتها دچار آسیب بود. بی اعتمادی به توان دولت در انجام وظایف خود سایه داشت؛ دیوانسالاری متهم به ناکارآمدی بود؛ فشارهای بیرونی دامنه هرگونه مانور دولت را محدود کرده بود. سرانجام سپهر سیاسی کشور دچار فقدان ایده قوی برای برون رفت از مشکلات مینمود. مسعود پزشکیان در این وضع توانست باردیگر _ و تا اندازه قابل قبول _ اعتماد عمومی را برای حضور پای صندوقهای رأی به خود جلب کند. او در این حال باور داشت که زمان تنگ و فرصتها به مانند ماهی لغزان به سرعت از کف میروند؛ اگر کارآمدی جای خود را به کرختی و تعلل دهد.
رئیسجمهور پزشکیان از همان صبح اعلام پیروزیاش در انتخابات(16تیر1403) و نگاه به حمایتهای مقام معظم رهبری با صراحت و بیانی آمیخته با صداقت گفت که میداند که قرار است در مسند ریاست جمهوری و دولت چهاردهم چه مطالباتی را نمایندگی کند. او وعده داد که کابینه چهاردهم به گونهای آرایش خواهد یافت که توانایی شناسایی و تشخیص اولویتها را در خدمت به بهترین منافع برای ملت در برداشته باشد. مهمترین وظیفه او اکنون چینش کابینهای بود که برازنده اعتماد به سختی کسب شده از جانب مردم باشد. به واقع او مدعی بود که میخواهد دولتش پاسخگوی مطالبات آنی، میان مدت و بلند مدت مردم بوده و در این چارچوب منافع و امنیت ملی را نمایندگی کند.
اکنون یکسال از پیروزی رئیسجمهور پزشکیان گذشته است؛ اگرچه سن استقرار دولت او کمتر از یک سال است اما میتوان در این مدت، کارنامه دولت او را با متر مطالبات مردم و فوریتهای کشور بهگونه نسبی سنجه کرد؛ این که آیا آراء، تصمیمها و اقدامهای دولت چهاردهم در همین کوتاه مدت، بازتابی از همانی است که مردم خواستار آن بودهاند؟ آیا رئیسجمهور پزشکیان معمار دولتی قوی است؟ پزشکیان در همه مسیر رقابت انتخاباتی خود در مواجهه با رقیبانش بر دو نکته کلیدی به عنوان ایده برتر و راهگشا تأکید داشت: تأمین امنیت بیرونی و ایجاد وفاق داخلی. او سیاست بیرونی را بر پایه سه هدف راهبردی تعریف کرد: بازدارندگی؛ صلح و دیپلماسی. او کوشید مفاهیم سه گانه یاد شده را نزد مخاطبان داخلی و بیرونی تبیین کرده و سیاست خارجی دولتش را در پیوند منافع با دیگران؛ به ویژه همسایگان ایران تعریف کند. از همین رو ایدههای او نه تنها در داخل بلکه با استقبال بیرونی روبرو شد و همین مهم آژیر خطر را برای اسرائیل به صدا در آورد.
تلآویو خرابکاری در مسیر دولت چهاردهم را از همان روز نخست مراسم تحلیف آغاز کرد. ترور "اسماعیل هنیه" رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، به واقع اعلام جنگ با دولتی بود که میخواست امنیت بیرونی را برای بستر توسعه داخلی فراهم کند. استقرار دوباره دولت "دونالد ترامپ" و بازگشت به سیاست "فشار حداکثری" علیه تهران؛ در اینحال همسویی مطلق ترامپ با سیاستهای تلآویو، موانع جدی بیشتری را پیش پای دولت چهاردهم قرار داد. علاوه براین اروپائیان نیز برخلاف گذشته تصویری خصمانه از خود به دولت پزشکیان نشان دادند. آنان به جای تعامل سازنده، تهدید فعالسازی "سیستم ماشه" را مانند شمشیر داموکلس بر سر دولت چهاردهم به چرخش در آوردند تا به این وسیله عرصه بیرونی را برای مانور منطقی دولت چهاردهم محدود و تنگتر کنند. این وضع همانی نبود که رئیس جمهور پزشکیان در پی آن بود. او با این باور سیاست خارجی دولت خود را تعریف کرد که اگر "دیپلماسی همکاری" به حذف "دشمنیها" نمیانجامد، اما میتواند از تأثیر آن بکاهد. جنگ تحمیلی 12روزه اسرائیل و آمریکا رسیدن به یکی از نقاط تقابلی است که از ابتدای استقرار دولت چهاردهم تا اکنون به وقوع پیوسته است. این که آینده آبستن چه حوادثی است، بیرون از حوصله این مجال است.
دولت رئیس جمهور پزشکیان اما در حوزه داخلی و راهکارهایش برای برون رفت از مشکلات در دوسطح اقتصادی و اجتماعی _ فرهنگی با انتخابهای سخت و پرچالش از حیث ساختاری روبرو بوده است. در بخش اقتصادی، دولت مشغول دست و پنجه نرم کردن میان دو انتخاب است؛ الف: حفظ ساختار نهادگرا. ب: حرکت به سوی تحول در ساختار اقتصادی با تقویت نقش بخص خصوصی. به نظر میرسد رئیس جمهور پزشکیان انتخاب دوم را در دستور کار دارد با این پیش شرط که آیا ساختار و به تبع آن دولت، تحمل استقلال عمل بخش خصوصی را دارد؟ پزشکیان کار ویژه دولتش را بیش از هر چیز بر مصالحه بر سر روشها و شیوههای حکمرانی قرار داده است و هنوز تا رسیدن به مصالحه بر سر محتوا و ماهیت کارکردی آن در نه تنها بخش اقتصاد؛ بلکه سطوح فرهنگی و اجتماعی فاصله دارد. البته نمیتوان دستاوردهای دولت چهاردهم را در همه بخشها و سطوح یاد شده از نظر دور داشت. اما آنچه در این بزنگاه اهمیت دارد، گذر زمان است که لحظهای از نفس باز نمیایستد.