مخفیگاه رهبر القاعده چگونه شناسایی شد؟
گزارشهای زیادی وجود داشت که شخصیتهای شناختهشدهای از گروههای افراطگرا از آسیای مرکزی، چین، کشورهای عربی و حتی برخی نیروهای افراطی گروههای فعال علیه ایران هم در بین طالبها حضور دارند و گفته میشد که برخی از آنها در کابل حضور دارند و گاهی هم گفته شده بود که این افراد در ولایت بدخشان تجمع کردهاند. همه این گزارشها و شایعات وجود داشت، اما پیدا شدن ایمن الظواهری در کابل نشان داد که این گمانهزنیها و شایعات تا حدود زیادی واقعیت دارد. طالبان نشان داد که چندان جدیتی در عملی کردن وعدههای خود در مورد عدم میزبانی از گروههای افراطگرا و تروریست ندارد و اقدامی جدی جهت جلوگیری از رشد و توسعه گروههایی که از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها فعالیت میکنند، نشان نداده است.
هدف قرار گرفتن ایمن الظواهری توسط ایالات متحده امریکا در کابل، تاثیر عمدهای بر گروه طالبان برجای خواهد گذاشت و اختلافات داخلی بین طالبان را تشدید میکند. طالبان یک گروه یکدست نیست، بلکه یک قومی است که از جناحهای مذهبی مختلفی تشکیل شده است. بخشی از این گروه، ارتباط بسیار نزدیکی با سلفیها و القاعده دارند، بخشی دیگر دیدگا..
گزارشهای زیادی وجود داشت که شخصیتهای شناختهشدهای از گروههای افراطگرا از آسیای مرکزی، چین، کشورهای عربی و حتی برخی نیروهای افراطی گروههای فعال علیه ایران هم در بین طالبها حضور دارند و گفته میشد که برخی از آنها در کابل حضور دارند و گاهی هم گفته شده بود که این افراد در ولایت بدخشان تجمع کردهاند. همه این گزارشها و شایعات وجود داشت، اما پیدا شدن ایمن الظواهری در کابل نشان داد که این گمانهزنیها و شایعات تا حدود زیادی واقعیت دارد. طالبان نشان داد که چندان جدیتی در عملی کردن وعدههای خود در مورد عدم میزبانی از گروههای افراطگرا و تروریست ندارد و اقدامی جدی جهت جلوگیری از رشد و توسعه گروههایی که از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها فعالیت میکنند، نشان نداده است.
هدف قرار گرفتن ایمن الظواهری توسط ایالات متحده امریکا در کابل، تاثیر عمدهای بر گروه طالبان برجای خواهد گذاشت و اختلافات داخلی بین طالبان را تشدید میکند. طالبان یک گروه یکدست نیست، بلکه یک قومی است که از جناحهای مذهبی مختلفی تشکیل شده است. بخشی از این گروه، ارتباط بسیار نزدیکی با سلفیها و القاعده دارند، بخشی دیگر دیدگاههای ملیگرایانهتری دارند و از لحاظ مذهبی اهل سنت حنفی هستند. این اختلافها شدیدا باعث منازعه داخلی در میان طالبان میشود و حالا ممکن است دستههای مختلف درون طالبان، در مورد عامل لو دادن محل اختفای ایمن الظواهری نسبت به یکدیگر بدبین شوند.
دو تحلیل متمایز در مورد شناسایی محل اختفای ایمن الظواهری وجود دارد:
یک تحلیل این است که بعد از تصرف کابل توسط طالبان، ملاقاتهایی بین مقامهای اطلاعاتی امریکا و طالبان انجام و قرار شد همکاریهایی بین آنها صورت بگیرد. ممکن است که هدف قرار دادن ایمن الظواهری بخشی از این همکاریهای باشد و جناحی از طالبها تلاش کرده است تا در این موضوع همکاری کند تا با این امتیاز شرایط به رسمیت شناختهشدن طالبان به عنوان حکومت افغانستان تسهیل شود.
تحلیل دومی که وجود دارد، این است که خود آقای حقانی که فردی نزدیک به سلفیها محسوب و از نظر امریکاییها رهبری یک گروه تروریستی شناخته میشد، برای اینکه بتواند از تحریم امریکاییها خارج شود و زندگی عادی داشته باشد، الظواهری را لو داد و به امریکاییها فروخت. ما الان در شرایطی نیستیم که بتوانیم قضاوت کنیم و اطلاعات کافی در مورد عامل شناسایی محل اقامت ایمن الظواهری نداریم.
تحلیل سومی هم وجود دارد که ممکن است لو دادن الظواهری کار یک کشور همسایه و به صورت مشخص پاکستان باشد. بعد از کنار گذاشته شدن عمران خان از قدرت، پاکستان تلاش گستردهای برای ترمیم روابطش با امریکا آغاز کرده است. چنین گامی اگر از سوی اسلامآباد برداشته شده باشد، میتواند یک گام مهم در راستای ترمیم روابط اسلامآباد با واشنگتن و تسهیل دریافت کمکهای اقتصادی از بانک جهانی باشد. قبلا هم پاکستان برخی عناصر القاعده را تحویل امریکا میداد و امتیازهایی از امریکا دریافت میکرد.
اما مهمترین اثر این واقعه، برای کشورهای همسایه افغانستان است. کشورهای همسایه افغانستان، در برابر واقعیتی قرار گرفتهاند که خودخواسته نیست. طالبان به یک واقعیت در منطقه تبدیل شده است. اینکه طالبان چگونه قدرت را در اختیار گرفت و چه کاری میشد برای جلوگیری از به قدرت رسیدن این گروه انجام داد یا نداد، فقط جهت عبرت گرفتن تاریخی ارزشمند است. در منطقه تصورهای متفاوتی از افغانستان تحت سلطه طالبان وجود داشت. برخی سیاستگذاران در ایران تصور داشتند که با روی کار آمدن طالبان، با این گروه میتوانند بهتر کار کنند و منافع ایران در افغانستان نسبت به حکومت پیشین بهتر تامین شود. کمکم مشخص میشود که این تصورها اشتباه بود. الان دیگر کار از کار گذشته است، طالبان قدرت غالب در افغانستان است و دیگر نمیتوان وضعیت را به گذشته بازگرداند. اما میشود از گذشته عبرت گرفت که وقتی عدهای در مورد مسائل مهم امنیت ملی تصمیم میگیرند، تلاش کنند تا اجماع همه دیدگاهها را به دست بیاورند و نظر همه دستگاههای موجود در کشور را مدنظر قرار بدهند و کمتر در این زمینهها تکروی کنند. کشورهای دیگر هم مانند ایران در برابر یک واقعیت در منطقه قرار گرفتهاند.
حالا در برابر این واقعیت چه میتوان کرد؟ آیا درگیر شدن یک انتخاب صحیح است؟ اکثریت قریب به اتفاق سیاستگذاران منطقه بر این باورند که درگیر شدن با حاکمان فعلی افغانستان کار صحیحی نیست، بلکه راهکار بهتر این است که با فشار بر طالبان، تغییراتی که برای ثبات منطقه لازم است از سوی طالبان اعمال شود. از جمله تغییراتی که همه کشورهای منطقه بر آن اجماع دارند، فراگیر کردن حکومت در افغانستان است؛ یعنی افغانستان به همه گروههای قومی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی اجازه حضور در حکومت افغانستان را بدهد. مسائل دیگر مانند دادن آزادی به زنان و ایجاد زمینه تحصیل برای دختران افغانستان، از جمله دیگر مسائلی است که جامعه بینالمللی و کشورهای منطقه با آوردن فشار به طالبان میتوانند طالبان را وادار به تجدیدنظر در سیاستهایشان بکنند و باعث بهبود وضعیت در افغانستان شد.
* منتشر شده در روزنامه اعتماد/ چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱