در اعتراضات خیابانی مقصر کیست؟

بحث اغتشاش از اعتراض جداست. اغتشاش همواره محکوم است و آن نوعی کودتا به نفع دیگران است. کسی که امنیت را به هم میزند خود نمیداند چه میخواهد. آنها اگر وابسته به خارج نباشند که اهداف مشخصی را برای ما در سر دارند خود اغتشاشگران آینده ای مشخصی در نظر ندارند و امیدشان بر وعدههای دیگران است. در هر حال اغتشاش و اینکه از خارج تغذیه میشوند یا نمیشوند، خود موضوعی قابل مطالعه است.
اما اعتراض در دانشگاه یا درکف خیابان با احساسات عده ای جوان توأم است که باید حساب آن را از اغتشاش جدا کرد. با چند نفر از دوستان صحبت میکردم مطالبی را بیان کردند که دیدم پر بی راه نیست که خلاصه آن را بیان میکنم. بسیاری از کسانی که اعتراض میکنند به دلایل زیر است. آنها میگفتند بسیاری از آنهایی که با احساس وارد میدان میشوند و مورد سوء استفاده دیگران قرار میگیرند به این دلیل است که هیچ دلبستگی ندارند. آنها اینطور فکر می کنند که اگر اعتراض کنند و لو دستگیر شوند چیزی را از دست نداده اند زیرا:
کار و شغل اعم از دولتی یا غیر دولتی ندارند. بدیهی است اولین چیزی که یک جوان میخواهد شغل است و دولت باید برای هر فردی شغلی را، چه دائم یا..

بحث اغتشاش از اعتراض جداست. اغتشاش همواره محکوم است و آن نوعی کودتا به نفع دیگران است. کسی که امنیت را به هم میزند خود نمیداند چه میخواهد. آنها اگر وابسته به خارج نباشند که اهداف مشخصی را برای ما در سر دارند خود اغتشاشگران آینده ای مشخصی در نظر ندارند و امیدشان بر وعدههای دیگران است. در هر حال اغتشاش و اینکه از خارج تغذیه میشوند یا نمیشوند، خود موضوعی قابل مطالعه است.

اما اعتراض در دانشگاه یا درکف خیابان با احساسات عده ای جوان توأم است که باید حساب آن را از اغتشاش جدا کرد. با چند نفر از دوستان صحبت میکردم مطالبی را بیان کردند که دیدم پر بی راه نیست که خلاصه آن را بیان میکنم. بسیاری از کسانی که اعتراض میکنند به دلایل زیر است. آنها میگفتند بسیاری از آنهایی که با احساس وارد میدان میشوند و مورد سوء استفاده دیگران قرار میگیرند به این دلیل است که هیچ دلبستگی ندارند. آنها اینطور فکر می کنند که اگر اعتراض کنند و لو دستگیر شوند چیزی را از دست نداده اند زیرا:

  1. کار و شغل اعم از دولتی یا غیر دولتی ندارند. بدیهی است اولین چیزی که یک جوان میخواهد شغل است و دولت باید برای هر فردی شغلی را، چه دائم یا فصلی در نظر داشته باشد. اشتغال مهمترین نیاز جوانان یک کشور است، یا حتی کارگر روز مزد نیستند که امیدی به کار و درآمد داشته باشند.
  2. پول ندارند. بدیهی است وقتی شغل نباشد جوان پول هم ندارد و مسلم است که تحت تأثیر قرار گیرد و معترض باشد. البته آنهاییکه از پول بادآورده پدر یا بستگان استفاده میکنند اگر هم معترض باشند معمولاً در پشت صحنه هستند.
  3. مسکن ندارند. بدیهی است چنین افرادی فاقد مسکن باشند دولت هم حد اقل مسکن لازم برای تشکیل خانواده را برای این جوانان فراهم نکرده است.
  4. زن و بچه ندارند. باز هم به دلیل نبودن کار منطقی و پایدار جوان زیر بار زن گرفتن و داشتن فرزند نمیرود و از این حیث هم دلبستگی و وابستگی ندارد و اگر داشته باشد آینده ای برای آنها نمیبیند.
  5. دانشجو نیستند. این افراد اغلب دانشجو هم نیستند که از ترس نمره یا اخراج تظاهرات نکنند، یا چه بسا وعدههایی را از جایی دریافت کرده باشند که چنین عمل می کنند.
  6. عِرق خدمت گذاری هم ندارند که بروند در خدمات عام المنفعه شرکت کنند.
  7. در عوض آنچه دارند و میبینند یا میشنوند البته چه بسا بابزرگنمایی تبعیض و رانت خواری و عدم عدالت و آرزویهای بر باد رفته است.
  8. تفاوت حرف و عمل بعضی مسئولان را میبینند که موجب حیرت و گاهی نفرت آنان میشود،
  9. وعدههای انجام نشده را میبینند که موجب یأس و سرخوردگی آنان میشود،
  10. گیرهای اداری را میبینند که برای انجام هر کاری چه پیچ و خمهایی را باید طی کنند،
  11. با کتاب هم که قهرند، یا سواد ندارند، یا سواد لازم ندارند و طبعاً کتاب نمیخوانند یا کتابهایی را میخوانند که جز یأس در وجودشان چیزی پدید نمیآورد،
  12. با صدا و سیما به خاطرتبلیغات ناروا یا احیاناً اشتباهات صدا و سیما و یا تبلیغات سوء که قهرند،
  13. با خانوادههای خود به دلیل سلیقههای متفاوت هم بیگانه اند و اصولاً یا آنان را نمیبینند یا اگر ببینند بحث و گفتگویی صورت نمیگیرد، و
  14. فقط با جعبه جادویی تلفن همراه و ابزاری مشابه آن آشتی اند، با آن تبلیغات کذایی و بمبارانهای تبلیغاتی و اغلب بی سند؛ تازه اگر همراه با بدآموزی در انواع موضوعات مختلف نباشد.

پس میماند جوانی و احساسات و خواستههای برآورده نشده. البته بگذریم از اینکه بسیاری از جوانان ما زیر بار هر کاری هم نمیروند و اگر درآمدهایی هم داشته باشند خود رابه عنوان بیکار معرفی میکنند.

خوب در این شرایط مقصر کیست؟

این مسایل فقط مربوط به دولت فعلی نیست؛ این مشکلات و فرایندهای آن در اغلب دولتها بوده و اینکه چرا در بعضی زمانها شدت میگیرد خود نیاز به موشکافی و تحقیق دارد و کار جمعی میطلبد. بدیهی است مسئول رفع این مشکلات فقط یک واحد نیست، اگرچه رئیس جمهور به عنوان هماهنگ کننده همواره مورد سؤال است. بنابراین باز نگری در انجام وظایف لازم است که اهم آن عبارت است از:

بهبود شرایط اقتصادی و در رأس آن تقویت پول ملی؛

توجه هر سازمان به وظایف روزآمد شده خود؛

هماهنگی کامل درونی و برونی مؤسسات و سازمانها با هم در انجام وظایف.

داشتن آمارهای دقیق و پالایش شده و روزآمد در همه زمینهها.

۶۵۶۵