در مجلس سادات مراعشه
همواره در چنین مجالسی سعی بر آن دارم که از دودمان و بزرگان خاندان که این شخصیت ها ، ریشه در نیای گذشتگان والای خود دارند ، سخن به میان آورده و ضمن یادی از پیشینیان آن ها ، بر آگاهی های خود از این خاندان ها که گاه روزگاری روشن را در تاریخ این مرز و بوم رقم زده اند ، بیفزایم.
جناب حاج سید مصطفی مرعشی برادر مرحوم آیة الله حاج سید اسماعیل مرعشی ، فرزندان مرحوم آیة الله حاج سید احمد مرعشی که خود فرزند سید سلطانعلی زاده حدود ١٢٦٥ هجری در شوشتر ، و از شاگردان شیخ جعفر شوشتری بشمار می آید.
ایشان از علمای ربانی، جلیل القدر، مجتمع الفضائل، ملتقی انواع المکارم، از سادات صحیح النّسب که به سی و یک واسطه نسب وی به امام زین العابدین (ع) می پیوندد.
آیة الله سید احمد مرعشی فرزند وی از بزرگ علمای حوزه نجف و سپس سامراء بشمار می آمد که به اشاره مرحوم آیة الله سید ابو الحسن اصفهانی رو به سوی حوزه سامراء گزارد و پس رحل اقامت در آن و تدریس و خدمات مذهبی ، سرانجام پس از وفات در رواق قبله حرم عسکریین (ع ) شرف خاکسپاری بدست آورد.
مراعشه دودمانی شیعه بودند که در قرن هشتم هجری ، از سال ٧٦٠ تا ١٠٠٥ هجری قمری ..
همواره در چنین مجالسی سعی بر آن دارم که از دودمان و بزرگان خاندان که این شخصیت ها ، ریشه در نیای گذشتگان والای خود دارند ، سخن به میان آورده و ضمن یادی از پیشینیان آن ها ، بر آگاهی های خود از این خاندان ها که گاه روزگاری روشن را در تاریخ این مرز و بوم رقم زده اند ، بیفزایم.
جناب حاج سید مصطفی مرعشی برادر مرحوم آیة الله حاج سید اسماعیل مرعشی ، فرزندان مرحوم آیة الله حاج سید احمد مرعشی که خود فرزند سید سلطانعلی زاده حدود ١٢٦٥ هجری در شوشتر ، و از شاگردان شیخ جعفر شوشتری بشمار می آید.
ایشان از علمای ربانی، جلیل القدر، مجتمع الفضائل، ملتقی انواع المکارم، از سادات صحیح النّسب که به سی و یک واسطه نسب وی به امام زین العابدین (ع) می پیوندد.
آیة الله سید احمد مرعشی فرزند وی از بزرگ علمای حوزه نجف و سپس سامراء بشمار می آمد که به اشاره مرحوم آیة الله سید ابو الحسن اصفهانی رو به سوی حوزه سامراء گزارد و پس رحل اقامت در آن و تدریس و خدمات مذهبی ، سرانجام پس از وفات در رواق قبله حرم عسکریین (ع ) شرف خاکسپاری بدست آورد.
مراعشه دودمانی شیعه بودند که در قرن هشتم هجری ، از سال ٧٦٠ تا ١٠٠٥ هجری قمری ، به بیانی در حدود دو قرن و نیم در طبرستان حکومت شیعه به راه انداختند و مرکز حکومت خود را در آمل قرار دادند و در آغاز از قدرت بسزایی برخوردار بودند.
سادات حسینی مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین می رسد. . مؤسس دولت مرعشیان قوامالدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بودهاست.جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔ زمینهها از سربداران تأثیر پذیرفت.
قوامالدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت ، مرعشی را تأسیس کرد. او پیش از آنکه به قدرت برسد، با کیا افراسیاب چلاوی ، متحد شد، ولی «تضاد گوناگون بین آن دو و خوی و اشرافیت کیا افراسیاب»، سبب قیام و در نهایت پیروزی میربزرگ شد و مرعشیان در اندک زمانی تمامی مازندران را در حیطهٔ نفوذ خود درآوردند.
بقعه سیدمیرقوامالدین مرعشی ملقب به مشهد میربزرگ موسس دودمان مرعشیان
نهضت مرعشیان به لحاظ رشد مذهب شیعه دوازده امامی در مازندران و گسترش آن به نواحی مجاور و ارتباط آن با کیاییان، سلسله حاکم بر بیه پیش و رسمی شدن تشیع دوازدهامامی در زمان صفویان اهمیت دارد.
دوره زمانی حکومت مرعشیان از مهمترین دورههای تاریخ تشیع در سدههای میانی دانسته شده است. مرعشیان در انسجام ساختارهای اجتماعی جامعه ایران پس از یورش مغولان و همچنین در شکلگیری جنبشهای شیعی چون آل کیا و صفویان تأثیرگذار بودند.
تبلیغ و گسترش مذهب شیعه، به وجود آوردن فرهنگ سوگواری در آداب و رسوم شیعیان و عمران و آبادی مناطق فتح شده از فعالیتهای مذهبی و فرهنگی مرعشیان دانسته شده است.
فعالیتهای فرهنگی و برخورد مناسب مرعشیان با مردم، سبب گسترش روزافزون تشیع اثنی عشری و محبوبیت سادات مرعشی در طبرستان گردید. بهگونهای که با دشمنان نیز با عدالت و رأفت برخورد کرده و آنها را به خود جلب میکردند و حتی وساطت یکی از دشمنان آنها، سبب شد تا تیمور از قتل سادات مرعشی منصرف گردد.
مرعشیان در گسترش برخی از شعائر مذهبی چون یادآوری فضائل شهدای کربلا و عزاداری برای امام حسین(ع) نقش داشتهاند؛ چنانکه وقتی فرزند بزرگ سید قوامالدین به دست دشمنان به قتل رسید، با تأسی از شهدای کربلا با پیراهن خونین به خاک سپرده شد.
بنابر بر نظر برخی از محققان این امر تأثیر فراوانی در مردم برای پاسداشت فضائل شهدای کربلا و زنده نگهداشتن قیام عاشورا ایفا نمود و تا به حال نیز تداوم داشته است.
مرعشیان، عمران و آبادی در مناطق فتح شده را در دستور کار قرار داده و بناهای عامالمنفعه چون حمام، بازار و مسجد ساختند.
مرعشیان در واقع هرمی بود که قاعدهٔ آن بر مَلِکهای کوچک استوار بود. تا وقتی این ملکها تابع مرعشیان بودند، قدرت حکومت استحکام داشت ولی رقابتهای دیرینه گاه موجب خدعه و دسیسههایی میشدند که حکومت مرعشی را تضعیف میکرد.
همچنین مرعشیان با تکیه بر صوفیان و درویشان قدرت کسب نموده بودند و تا آنگاه که درویشان را در کنار خویش داشتند، قدرت داشته و میتوانستند به وسیلهٔ آن مردم را به جنگها بکشانند یا از نیروی مردمی در سرکوب اعتراضات بهره ببرند.
اوج قدرت مرعشیان از زمان تأسیس تا سال ۷۹۵ هجری بود که تیمور گورکانی به طبرستان یورش برد. علت عمدهٔ فروپاشی مرعشیان در درجهٔ یکم ظهور تیمور بودهاست، البته جنگهای پیدرپی این خاندان با امرای محلی و همسایگان و همچنین دنیاگرایی رهبران بعدی ، از عوامل فروپاشی این نظام بهشمار میروند. مرعشیان هیچگاه به قدرت اولیهٔ حکومت میربزرگ برنگشت و آن «یکپارچگی و وحدت» هرگز به این ناحیه بازنگشت. در زمان صفویه مرعشیان تابع آنان شدند. در زمان شاه عباس یکم شورشهای پیاپی در طبرستان، وی را بدان واداشت که از پایتخت حاکم را تعیین کند. در دوره صفویان به صورت تدریجی و سرانجام در عصر شاه عباس، در سال ۹۹۰ قمری ، تمامی مازندران تحت سیطرهٔ مستقیم صفویان درآمد.
و سادات مرعشی به شیراز، هند و کرمان تبعید شدند.
عدهٔ بسیار اندکی از مرعشیان با وجود شخصیت والایشان و علوی تبار بودن، به عنوان علما و ادبا شناخته شدند. در این میان کمالالدین پسر میربزرگ که مؤلف و شاعری پرکار بود. دو مورخ ، شرح روشنی از خاندانشان برجای گذاشتهاند. معروفترین شخصیت علمی آن هنگام از این خاندان ، ظهیرالدین بن نصیرالدین، که بیشتر عمرش را در گیلان به همراه پدرش که بدان پناه برده بود، گذراند. او که از برجسته مسئولین حکومت مستقل بیهپیش (لاهیجان) شده بود، با سپاه گیلانیان در عملیات متعددی در مازندران شرکت کرد. دو اثر مهم از این مؤلف وجود دارد .
تاریخ فوت او باید حدود ۸۹۴ هجری باشد. از مورخ دوم، میرتیمور مرعشی که منوچهر ستوده او را پسر عبدالکریم بن عبدالله میداند، اطلاعات زیادی در دست نیست. تنها اثر شناخته شده او چون اضافهای بر تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (که در ۸۸۱ به پایان میرسد) است و تاریخ خانواده را تا ۱۰۷۵ روایت میکند. در ابتدای قرن نهم مهاجرت سادات مرعشی به خارج از مرزهای مازندران ، همزمان با افول آنان شتاب یافت. بسیاری از آنان در دوره صفوت بسیاری از آنان در شوشتر، رفسنجان، اصفهان، شیراز و سپس در هند، نجف أشرف و… سکنی گزیدند. این مهاجرتها گاهی شکل اخراج به خود گرفتند. از بین بازماندگان نمایندگان خاندان، شاه میر بن میرقوامالدین، نوهٔ میرعلیخان که به اصفهان اخراج شده بود، مورد پیروی گروهی از سادات مرعشی فرستاده شده به شیراز قرار گرفت.
سکههایی از دوره مرعشی ها باقی ماندهاست. بر روی این مسکوکات اکثراً اسامی ائمه شیعه اثنی عشری نوشته شده. برخی از آنها به نام مهدی صاحب زمان ضرب شدهاند و بر روی برخی دیگر اسامی چهار خلیفه در کنار شعائر شیعی ذکر شده است ! از دیگر نوشتجات روی این سکهها محل ضرب و تاریخ آن است.
بعد ها برخی از آنان به نجف أشرف هجرت کرده و بزرگانی از علما از میان آنان برخواستند.
آیات سید جعفر مرعشی ، و سید اسماعیل مرعشی ، و شهید سید محمد تقی مرعشی ، و سید رضی مرعشی ، و سید علی مرعشی از اعلام و بزرگان این خاندان در قرن کنونی بشمار می آیند و خدمات علمی و فرهنگی بسیاری را به حوزه علمیه و مکتب اهل بیت ( ع ) تقدیم داشته اند.
آیة الله سید جعفر مرعشی
آیة الله سید جعفر مرعشی ، و آیة الله سید اسماعیل مرعشی دو ستاره برجسته این خاندان در قرن کنونی بشمار می آیند.
آیة الله سید جعفر مرعشی از اساتید و برجستگان علمی در حوزه نجف أشرف بشمار می آمدند و در ایام نوجوانی ، آن هنگام که در این شهر مقدس و علوی زندگی می کردم بارها و بارها در مجالس و بیرونی های آیات عظام میرزا عبد الهادی شیرازی ، و سید ابو القاسم خویی و جز این ها از دیگر مجالس و محافل نجف أشرف به همراه پدر شهیدم آیة الله حاج شیخ احمد انصاری قمی ، خدمت این بزرگ رسیده بودم.
آیة الله شهید حاج شیخ احمد انصاری
دیگر چهره و ستاره برجسته خاندان مرعشی ، مرحوم آیة الله سید اسماعیل مرعشی بود که پس از سالها درس و تدریس در نجف أشرف و خوشه چینی از سفره علمی بزرگان دوران خود همچون آیات شیخ محمد حسین کاشف الغطاء ، سید محسن حکیم ، سید ابو القاسم خویی، و تعدادی دیگر از استوانه های علمی حوزه ، به اهواز هجرت نموده و نزدیک به یک دهه از عمر شریف خود را به خدمات مذهبی و نوشتن کتاب ( اجماعیات فقه الشیعة) و چندین عنوان کتاب فقهی دیگر سپری نمود و سرانجام با آغاز جنگ تحمیلی ناچار به تهران عزیمت نمود و چندین سال به خدمات علمی و مذهبی خود در امً القرای تهران مشغول گردید.
در این مدت صاحب این قلم بارها و بارها با این شخصیت سترگ و علمی دیدار داشته و از محضر پر فیضش کسب فیض و بهره می نمودم.
سرانجام این بزرگ در رجب سال ١٤٢٥ هجری ، مطابق با شهریور سال ١٣٨٣ شمسی به ندای پروردگار خویش لبیک گفت.
نام بزرگان و علمای این خاندان جاوید
و یادشان مانا
دکتر هادی انصاری
عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
پگاه جمعه ٩ دی ماه ١٤٤١ شمسی