اتاق توبه، اوج نبوغ زاکانی و مدیرانش
این خانم پس از منقلب شدن و گریه شدید متحول می شود و از طرف بانویی محجبه یک روسری متبرک دریافت می کند و قول می دهد به احترام شهدا، دیگر این شال از روی سرش نیفتد. به همین سادگی و همین قدر مبتذل و سطحی و بگذارید بی تعارف بگویم: احمقانه. در این که تقدیر تاریخی ما چهارنعل تاختن به سوی سکولاریسم است هیچ شکی نیست. در این که متولیان و مدعیان مفاهیم و امر مقدس در این میانه نقش بسزایی دارند و بیش از دیگران زمینه ساز قداست زدایی از جامعه ایرانی هستند نیز شکی نیست. اما سخافت و ابتذال هم حد و حدودی دارد. وهن و توهین به برخی باورها و مفاهیم نیز. توبه یک امر کاملا شخصی و باطنی است. یک ارتباط کاملا رمز آمیز و محدود به رابطه خالق و مخلوق که هیچ کس را در آن خلوت راه نیست. به همین دلیل در اسلام اعتراف به گناه در نزد دیگران مذموم شمرده می شود. البته که دوستانِ طراح این طرح بدیع، شاید نام اتاق توبه را چندان نپسندند و هم چنان اصرار داشته باشند این حرکت را یک کار فرهنگی تمیز بنامند اما در این صورت هم، مشکل اصلی هم چنان پابرجاست و متولیان این امر باید به بسیاری از پرسش ها پاسخ دهند.
اول از همه این که چرا کار..