سیدمحمود دعایی؛ مقام محمود
یکم:
نرنجاندن ونرنجیدن دو اکسیری است که در هر که تبلور یابد؛ آرامش خاطر را در وجودش می دمد. سعدی علیه الرحمه در باره نرنجاندن گفته است
چگونه شکر این نعمت برآرم
که زور مردم آزاری ندارم
لسان الغیب نیز گفته است:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست
اما نرنجیدن مهم تر از نرنجاندن است چه آنکه آدمی هماره در رنج است . وریشه رنجیدن در توقعاتی است که برآورده نمی شوند .اگر توقعات ازبین بروند وبی خواستی پدید آید روئین تنی پدید می آید . شمس تبریزی گفته است: أدمی اگر رنجی دارد أن نیز جنگی است که با خود دارد( مقالات ص ١٠١) این جنگ همان فشار نفس بر خواستن وتوقع داشتن است.
حافظ علیه الرحمه فرموده است
وفا کنیم وملامت کشیم وخوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن
نیز گفته اند:
اگر خواهی نرنجی در حضور رنج وناکامی
مرنجان و مرنج وهرکه رنجاند مرنجانش
جفا دیدن وهمچنان وفا ورزیدن ؛ ویژگی انسانهایی است که نه اهل رنجاندنند ونه اهل رنجیدن
دعائی؛ نه کسی را می رنجاند ونه از کسی می رنجید انسان بی خواستی بود که چون بایزید بسطامی “ارید ان لا ارید “ گویان وخود خواسته در پی ج..