درک روشنفکرانِ مسلمانِ ایرانی پیش از انقلاب از عدالت
این مباحث در دوره جدید هم مطرح شدهاند؛ مانند اندیشههای نوافلاطونی و نوارسطوییگری که نشانگر بازپرداختن به آن مسائل قدیمی است. این موضوع از این نظر مهم است که ما میبینیم در بسیاری از ارزیابیهایی که از متفکران یا روشنفکران میشود، گاهی بدون اشاره به این ریشههای تاریخی اندیشگی، فکر میکنند این متفکران ما مثل علامه طباطبایی یا آیتالله مطهری و… خودشان به این نتایج رسیدهاند و به سابقه آن توجه نمیکنند. حال باید ببینیم که چرخش بحث، چه خودویژگیای دارد.
انقلابی که در تعاریف باستانی از عدالت رخ میدهد و تغییر بزرگی در تاریخ بشر ایجاد میکند، انقلاب توحیدی است. به این معنا که انسانها در برابر یک خدای واحد، مساوی هستند. این درک از توحید نزد متفکران و روشنفکران از سر گرفته میشود چنانکه در آستانه انقلاب ایران، ما شاهد نوعی الهیات رهاییبخشی هستیم. این رویکرد از دهه ۱۳۲۰ در ایران شروع میشود؛ مثلا محمدتقی شریعتی کانون نشر حقایق اسلامی را در مشهد در سال ۱۳۲۳ تاسیس میکند و محمد نخشب که خداپرستان سوسیالیست را در سال ۱۳۲۲ در تهران تشکیل میدهد.
ما میدانیم با اینکه مهندس بازرگان بر عدالت ..