تحلیلی بر واقعه اصحاب کهف
از بررسی داستان اصحاب کهف (آیات ۹-۲۶) و با نگاه به بعضی تفاسیر موجود و اقوال و گمانه های مطرح شده نکاتی به دست میآید که به شرح زیر است:
داستان اصحاب کهف یکی از شگفتیهاست. در عین حال خدا به پیامبرش میگوید تو چنین پنداشته ای که داستان اصحاب کهف یکی از عجایب روزگار است ؟ (آیه، ۹). داستان اصحاب کهف با رقیم نسبت نزدیک دارد و به هم مربوط است و شاید به این دلیل است که در این سوره رقیم توصیف نشده است (آیه، ۹). حقیقت خبر اصحاب کهف چیست؟ خدا در آیات ۱۳ ۱۴ و ۱۵ به حقیقت اصحاب کهف اشاره میکند و میگوید ما حقیقت را برایتان بیان میکنیم. آنها جوانان مؤمنی بودند که ما بر هدایتشان افزودیم و دلهایشان را محکم کردیم و بر اساس اعتقادشان به خدای آسمانها و زمین و مخالفت با ستمگری طاغوت زمان به آنها الهام کردیم تا به غاری پناه برند. خدا مؤمنان را وا نمیگذارد. خدا یاری خود را از اصحاب کهف به اینگونه شرح میدهد (آیه، ۱۴) که چون آنان در برابر طاغوت زمان ایستادند خدا به آنها الهام میکند که به غار پناه برند (آیه ۱۵). ضمناً این افراد مؤمن باید از افراد مشهور علمی یا سیاسی زمان خود بوده باشند که ناپدید شدنشان اتفاقی ..
از بررسی داستان اصحاب کهف (آیات ۹-۲۶) و با نگاه به بعضی تفاسیر موجود و اقوال و گمانه های مطرح شده نکاتی به دست میآید که به شرح زیر است:
- داستان اصحاب کهف یکی از شگفتیهاست. در عین حال خدا به پیامبرش میگوید تو چنین پنداشته ای که داستان اصحاب کهف یکی از عجایب روزگار است ؟ (آیه، ۹).
- داستان اصحاب کهف با رقیم نسبت نزدیک دارد و به هم مربوط است و شاید به این دلیل است که در این سوره رقیم توصیف نشده است (آیه، ۹).
- حقیقت خبر اصحاب کهف چیست؟ خدا در آیات ۱۳ ۱۴ و ۱۵ به حقیقت اصحاب کهف اشاره میکند و میگوید ما حقیقت را برایتان بیان میکنیم. آنها جوانان مؤمنی بودند که ما بر هدایتشان افزودیم و دلهایشان را محکم کردیم و بر اساس اعتقادشان به خدای آسمانها و زمین و مخالفت با ستمگری طاغوت زمان به آنها الهام کردیم تا به غاری پناه برند.
- خدا مؤمنان را وا نمیگذارد. خدا یاری خود را از اصحاب کهف به اینگونه شرح میدهد (آیه، ۱۴) که چون آنان در برابر طاغوت زمان ایستادند خدا به آنها الهام میکند که به غار پناه برند (آیه ۱۵). ضمناً این افراد مؤمن باید از افراد مشهور علمی یا سیاسی زمان خود بوده باشند که ناپدید شدنشان اتفاقی مهم تلقی میشده است.
- صبر خدا بر کفر بسیار است. فرار اصحاب کهف و گذشت مدت مدیدی بر خواب آنان و سپس بیداری آنها برای عبرت مردم مشرک دلیل بر صبر خدا دارد. خدا این صبر را در بسیاری از موارد به مردم نشان داده است. صبر بر عصیان قوم نوح یکی از آن موارد است (هود، ۴۰).
- خواب شبیه مرگ است. واژه «بعث» که ظاهراً در مورد رستاخیز به کار میرود و در اینجا برای بیدار شدن از خواب به کار رفته دلیلی بر این مشابهت است (آیه، ۱۲).
- لنعلم در آیه ۱۲ به چه معنا دارد؟ در این باره مفسران نظرات گوناگونی داده اند به نظر میرسد مسئله اصلی این است که باید گفت علم مساوی یا مساوق خلق و آفرینش است و تعاریفی که بعضاً ناقض آن است موردی ندارد. این به این معنا است که با آنکه خدا به همه چیز آگاه است اما علم فعلی او با خلق و آفرینش او توأمان است. این مسئله در باره مخلوقات او به ویژه انسان هم صادق است. یعنی همانگونه که تحقق علم خدا با آفرینش انسان همزمان است، انسان هم هر انتخابی بکند از نیت تا اجرا همان معلوم او تلقی میشود. در این آیه «لنعلم» به معنای آن است که تا معلوم شود و ما بدانیم که چه انتخابی این دو گروه انجام میدهند. هر انتخابی از هر طرف، همان معلوم و علم خدا و مخلوق تلقی میشود. اینطور نیست که همه چیز در دفتری مکتوب شده باشد و همه بر طبق آن عمل کنند که از آن جبر بیرون میآید. بر طبق قانون آفرینش، انسان هر تصمیمی بگیرد همان علم و معلوم اوست. من در کتاب جستارهایی در هستیشناسی و معرفتشناسی (امیرکبیر، ۱۳۹۵) در باره آن به تفصیل بحث نموده ام.
- دو گروه (حزبین) در آیه ۱۲کدامند؟ در این آیه با توجه به واژه « احصی» به معنای افعل و تفضیل معلوم میشود که دو گروه صاحب نظر در باره میزان درنگ اصحاب کهف در غار مطرح است. اینکه خدا به همه چیز واقف است بحثی جدااست. خدا میخواهد در این آیه به نظرات صائب هر گروهی که از روی تحقیق سخن میگوید اشاره کند. بعضی از اصحاب کهف اظهار داشتند که ما یک روز یا بخشی از یک روز در خواب بوده ایم. اما مردم پس از دیدن سکههای قدیمی بر اساس شواهد به تاریخی بودن قضیه پی بردند و معلوم است که این نظر صحیح تر به نظر میرسد. احصی به این معنا است که از این دو گروه آنکه بر اساس شواهد سخن میگوید سخنش به حق نزدیکتر است. البته آنکس از اصحاب کهف که گفت خدا بهتر میداند سخن به جایی گفته است اما این امر ورای امر تحقیق و سؤال و جستجو است.
- واژه «احصی» فعل است یا صیغه افعل التفضیل؟ واژه «احصی» را اغلب مفسران فعل ماضی از باب افعال گرفته اند اما به نظر میرسد که از باب افعل التفضیل گرفتن آن که بعضی به آن اشاره کرده اند بیمورد نباشد (إعراب القرآن و بیانه، ج۵، ص۵۴۴). ترجمه المیزان (ص. ۳۳۷٫ جلد ۱۳) هم این چنین است: «آنگاه بیدارشان کردیم تا بدانیم کدامیک از دو دسته مدتی را که درنگ کرده اند بهتر میشمارند» که فراز آخر این ترجمه را میتوان چنین باز نویسی کرد که «کدامیک در مورد زمانِ درنگ شمارشگرترند».
- رحمت خدا در این داستان چیست؟ نجات از ظلم ظالمان و شکنجه بی امان و برای مدت مدیدی به خواب رفتن آنان خود رحمتی از جانب خداست. گرداندن بدن آنها در صبح و شام و با توجه به نیاز آنها به غذا و سایر ملزومات زندگی خود رحمتی از جانب خداست؛ به ویژه آنکه پس از بیداری همانند قبل از همه نعمات الهی و هوش و حواس برخوردار بودند (آیات، ۱۶ و ۱۷). حتی پس از بیدار شدن و تصمیم برای تهیه غذا به یکدیگر هشدار میدهند که مبادا کسی از سرنوشت آنان مطلع شود، تا گرفتار شکنجه شوند (آیه، ۲۰). از همه مهمتر اینکه پس از مرگ عبرت تاریخ شدند و داستان آنها زبانزد خاص و عام گردید.
- سگ حیوانی همیشه همراه و وفادار بوده است. اینکه سگ حیوان وفادار در طول تاریخ برای بشر بوده است مربوط به این زمان و هر زمان دیگر نیست. هوشمندی و وفاداری آن زبانزد است (آیه ۱۸).
- ترس از نزدیک شدن به آنها وجود داشت. درطول این مدت چه بسا کسانی از وجود آنها در غار مطلع بودند، اما هیئت و هیبت آنها مانع از نزدیک شدن به آنها و رحمتی دیگر از جانب خدا بوده است و این را خدا چنین بیان کرده است که «گمان میکردی بیدارند درحالیکه خوابیده بودند…، اگر بر آنها اطلاع مییافتی ترس وجودت را فرا میگرفت». (آیه،۱۸).
- زمینه برای پرسش و تحقیق فراهم شد. در این آیات دو بار از «کذالک بعثناهم» استفاده، و راز و علت این برانگیختگی بیان شده است. معلوم میشود که این امر مهم به دو منظور بوده یکی برای اینکه معلوم شودکدام دو گروه در تبیین و شمارش زمانِ درنگ صائب ترند (آیه، ۱۲) و دیگری برای پرسش از هم نسبت به امر اتفاق افتاده است. اولی از این جهت مهم است که اگر نظر مردم با دیدن سکههای قدیمی به کمک نمیآمد اصحاب کهف نمیدانستند یا نمیتوانستند مدت زمان در خواب بودن خود را معلوم کنند و این خود تأکیدی بر نظر مردم و جمع، هر چند کافر هست و میتواند مؤمنان را در زندگی برای درک حقیقت یاری کند. دوم اهمیت پرسش از یکدیگر در هر واقعه ای است (آیه، ۱۹)؛ به این معنا که هر جمع و گروه موافق هم در زندگی باید به امر تحقیق و پرسش بها دهند. شاید بتوان گفت که راز آفرینش در آیه ۱۳ سوره حجرات برای تعارف مردم و برانگیختن در این سوره (آیه، ۱۹) برای پرسش از یکدیگر است. روز قیامت هم زمان پرسش و تحقیق است (اعراف، ۶؛ نحل، ۹۳).
- معاد و وعده خدا حق است. بیان داستان اصحاب کهف برای مردم برای تبیین دو مسئله است یکی تحقق وعده خدا که یاری مؤمنان است به هر وسیله ممکن، و دوم ذکر تحقق معاد که در آن شکی نیست (آیه ۲۱).
- مسائل تاریخی برای همه مهم است. یکی دیگر از پیامهای این آیات توجه به وقایع اتفاقیه است. وقتی داستان اصحاب کهف برای همگان معلوم شد عده ای که شاید به خدا هم کافر بودند پذیرفتند که برای این واقعه نمادی و بنایی بسازند و مؤمنان پیشنهاد ساختن مسجد دادند (۲۱). در هر دو صورت این امر بیانگر توجه به تاریخ و بناهای فرهنگی و دینی برای از بین نرفتن آثار آن است.
- کمیت و تعداد مهم نیست. در آیه ۲۲ پس از ذکر اقوال گوناگون در باره تعداد اصحاب کهف خدا از جدال و مراء نهی میکند و علیرغم ادعای بعضیها که تعداد هفت را برای آنان منطقیتر میدانند خدا با ذکر اینکه خود به عده آنها واقف است آن را نفی میکند و آن را خاص خود میداند. این نه به این معنا است که عدد مهم هست یا نیست بلکه به این معنا است که در پندآموزی و عبرتگیری تعداد اهمیت چندانی ندارد. اینکه آنان سیصد سال و بیشتر در غار بودند ظاهراً قول دیگران است و با پیام آیه ۲۶ منافات دارد که «قل الله اعلم بما لبثوا، له غیب السموات و الارض».
- گذشته همچون آینده است. همچنانکه در باره جزئیات مسایل تاریخی احتمال هست، نسبت به انجام امور در آینده هم نمیتوان با قطعیت سخن گفت و باید آن را منوط به لطف و اراده خدا دانست. چه بسا اتفاقاتی مانع از انجام کار شود و این ناشی از فراموشی شخص نسبت به اصل کار یا عناصری که در تحقق کار نقش دارند باشد. آیات ۲۳ و ۲۴ سوره کهف بر این امر تأکید دارد و خواست خدا در تحقق هر کاری به این معنا است که غفلت از شرایط و عوامل انجام کار میتواند مانع باشد پس باید در اظهار نظر قطعی احتیاط کرد. علی عیه السلام هم میفرماید: عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الههم.