حدس و گمانها در باره گفتوگوی تهران- واشنگتن
برخی اخبار و گزارشها از جوانهزدن امیدهای تازه میگویند و بلافاصله اخبار دیگر از ادامه انجماد در این باره حکایت دارند. ابهامها، مربوط بهپنهانکاریهایی است که سیاستمداران همواره آن را به عنوان خصلتی ثابت در رفتار و گفتارشان داشتهاند. از این رو پیشبینی ناظران از آنچه درحال انجام است، بیرون از حدس و گمان نیست.
تهران و واشنگتن به رغم بروز نشانههایی از تلاش مشترک برای کنترل منازعه تا مرز شدت بحران، ترجیح خود را بر دوری از جنجالهای رسانهای قرار داده و «دیپلماسی پنهان» را در دستور کار دارند. برای مثال، گفتوگوهایی که گفته شده بهگونه غیر مستقیم در مسقط( پایتخت عمان) و مستقیم در محل سازمان ملل متحد(نیویورک) انجام و یا ادامه دارد نمیتواند به تبادل زندانیان میان دو طرف محدود باشد. واقعیت این است که موضوع زندانیان، همواره تابعی از اختلافات و مناقشات تهران و غرب بوده است. هرگونه گشایش دراین باره نیز با خود پیامدهای تازه را به همراه داشته است. بنابراین، وقتی سخن از آغاز روند عادی سازی اوضاع به میان میآید، لازم است همه مختصات اختلافاتی را در نظر آورد که به تنش مدتدار کنونی انجامیده است…
برخی اخبار و گزارشها از جوانهزدن امیدهای تازه میگویند و بلافاصله اخبار دیگر از ادامه انجماد در این باره حکایت دارند. ابهامها، مربوط بهپنهانکاریهایی است که سیاستمداران همواره آن را به عنوان خصلتی ثابت در رفتار و گفتارشان داشتهاند. از این رو پیشبینی ناظران از آنچه درحال انجام است، بیرون از حدس و گمان نیست.
تهران و واشنگتن به رغم بروز نشانههایی از تلاش مشترک برای کنترل منازعه تا مرز شدت بحران، ترجیح خود را بر دوری از جنجالهای رسانهای قرار داده و «دیپلماسی پنهان» را در دستور کار دارند. برای مثال، گفتوگوهایی که گفته شده بهگونه غیر مستقیم در مسقط( پایتخت عمان) و مستقیم در محل سازمان ملل متحد(نیویورک) انجام و یا ادامه دارد نمیتواند به تبادل زندانیان میان دو طرف محدود باشد. واقعیت این است که موضوع زندانیان، همواره تابعی از اختلافات و مناقشات تهران و غرب بوده است. هرگونه گشایش دراین باره نیز با خود پیامدهای تازه را به همراه داشته است. بنابراین، وقتی سخن از آغاز روند عادی سازی اوضاع به میان میآید، لازم است همه مختصات اختلافاتی را در نظر آورد که به تنش مدتدار کنونی انجامیده است. این همان شرطی است که پیشتر از اینها تهران و طرفهای غربی برآن تأکید داشتند؛ یعنی یا مذاکره برای توافق درباره همه چیز و یا عدم توافق بر سر هیچ چیز.
حال پرسش این است که آیا طرفها گفتگوهای خود را درچارچوب تمامی اختلافات متمرکز کردهاند؟ یا تلاش با نتیجه نامعلوم را برای چگونگی ادامه وضع انجمادی بدون خطر نزدیک شدن به نقطه جوش که از کنترل همه طرفها بیرون خواهد شد؟ اگرچه تهران با دادن چراغ سبز به آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای همکاری فعال،یکی از مهمترین گام هایش را در خدمت به کاهش تنش ها برداشته، اما این مهم هنوز فاصله میان تهران و غرب را تا عادی سازی روابط نمیتواند پر کند. غربیها برای ازسرگیری گفتوگوهای هستهای – که بیتردید متفاوت از آنچه خواهد بود که در سال ۲۰۱۵ میلادی به توافقنامه برجام انجامید – حل اختلافات میان تهران و آژانس هستهای را پیششرط آغاز هرگونه گفتوگوهای تازه خواندهاند. در این حال در نگاه آنان، گفتوگوهای تازه باید شامل مواردی باشد که برنامههای ایران را در سیاستهای بازدارندهاش در برابر تهدیدات نظامی و نگرشهایش در سیاست خارجی شامل شود. در این صورت آیا تهران تن به چنین خواستی میدهد؟
ممکن است برخی ناظران بر این تصور باشند که چراغ سبز تهران به آژانس بینالمللی انرژی هستهای، شروع گام بهگام تهران برای انعطاف پذیری در روابط خارجی خود – به ویژه با غرب – باشد. این تصور هنگامی ممکن است که شاهد اتفاقاتی بعید در این باره باشیم. بدیهی است تهران نمیتواند و یا به سادگی ممکن نخواهد بود که سیاستهای بازدارندهاش را به وعدههایی سرابگونه فروخته و خود را در معرض آسیبها و خطراتی قرار دهد که هریک میتوانند به سرعت به تهدید علیه کیان نظام سیاسی تبدیل شوند.
آنچه اکنون در نه تنها تعاملات تهران و غرب؛ چه در آژانس بینالمللی هستهای و چه گفتوگوهای با واشنگتن و برخی دولتهای اروپایی در حال انجام است، معنای تلاش برای «عادی سازی» روابط نیست. این همان اشتباهی است که برخی ناظران و رسانههای داخلی به گونه هیجانی دچار آن میشوند. در علوم سیاسی مفاهیمی مانند «عادی سازی» « تنشزدایی» و «همزیستی مسالمت آمیز» تفاوت بسیار است. «تنش زدایی» شاید نزدیکترین تعبیر در تعاملاتی باشد که میان تهران و برخی همسایگانش در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس تجربه میشود؛ اما آنچه اکنون میان تهران و غرب و خاصه ایالات متحده در حال انجام است، اقدام دو سویه برای «کنترل تنش» و دوری کردن از شدت یافتن بحران تا «نقطه جوش» است. آیا این تلاش به سرانجامی چون «تنش زدایی» در روابط خواهد انجامید؟ مدل اقدام مشترک «ریاض – تهران» که به واسطه پکن ایجاد شد، در روابط «تهران – غرب» هنوز دور از انتظار است. این هردو، همچنان برای یکدیگر چنگ و دندان نشان میدهند. مسئله مهمتر اینکه غربیها و خاصه واشنگتن برای ترغیب تهران چه تحفهای برای فروش دارند؟ آیا هنوز تنش زدایی و حتی عادی سازی روابط با تهران را در مسیری یکطرفه تعریف میکنند؟ تهران تا کجا حاضر به انعطاف خواهد بود؟ همه موارد بالا که الزاما به پرونده هستهای خلاصه نمیشود، در جریان مذاکرات جاری پردهای از ابهام را بر پیکر خود دارد.
آنچه پیداست اینکه تهران و واشنگتن با موافقت متحدان اروپائی خود ، ابتکار گفتوگوهایی را آغاز کردهاند که نمایههایی از نتایج اولیه آن در اعلام همکاری فعالتر تهران با آژانس هستهای، آزاد سازی بخشی از داراییهای بلوکه شده ایران و زمزمه توافقها برای آزادی زندانیان دو تابعیتی پدیدار شده است. با اینحال دو طرف همچنان در تبلیغات خود، یکدیگر را به ضرب چوب میگیرند؛ اگرچه در پنهان با هم گفتوگو میکنند. به نظر میرسد ترجیح دو طرف، همانا حفظ پنهانکاری تا رسیدن به نتیجه معلوم است. بنابراین، پیشبینیها در این باره هنوز در اندازه حدس گمان میتوان باشد.