سیاه چاله ای در کمین خوشبختی
بنظر ساده ترین اما طولانی ترین مسیر برای به انحراف کشیدن یک ملت، تهی کردن بستر اعتقادی آنهاست تا در دراز مدت و در تناوب نسل ها، آنان که باقیند، دین فاقد روح را دفن کرده و پی کار خویش بروند. یکی از ارکان مهم در نظام اسلامی و فقه امامیه که بسیار حائز اهمیت می باشد، بی شک کانون “خانواده” است و یقینا معاندان برای شکستن مقاومت یک ملت، و به رخوت کشیدن آنها کافیست ستون فقرات خانواده را مورد حمله قراردهند. کاری پر هزینه، زمان بر اما با نتیجه ای کاملا ظفرمندانه!!! فارغ از تعبیر “جنگ نرم” و چنین مباحثی، آنچه در اطراف خود می بینیم، و هر روز نیز شاهد رشد آنیم، کاهش “تخاطب” در خانواده ها و دور همی هایی است که پیر و جوان و زن و مرد و دختر و پسر، سر در گریبان شبکه های اجتماعی خود دارند! به این مهم تاثیرات ناشی از همه گیری کرونا و صد البته قطع شدن بسیاری از صله رحمهای مرسوم ایرانی را نیز بیافزایید که خلوت های بسیار خصوصی که در دنیای مدرن و چالشهای زندگی صنعتی چون زهری خطر ناک در شریانهای اجتماع و افراد خانواده در حال به انقراض کشیدن و به انحراف کشیدن افراد خانواده است.
تنهایی، نبود کنترل درونی، ضعف د..
بنظر ساده ترین اما طولانی ترین مسیر برای به انحراف کشیدن یک ملت، تهی کردن بستر اعتقادی آنهاست تا در دراز مدت و در تناوب نسل ها، آنان که باقیند، دین فاقد روح را دفن کرده و پی کار خویش بروند. یکی از ارکان مهم در نظام اسلامی و فقه امامیه که بسیار حائز اهمیت می باشد، بی شک کانون "خانواده" است و یقینا معاندان برای شکستن مقاومت یک ملت، و به رخوت کشیدن آنها کافیست ستون فقرات خانواده را مورد حمله قراردهند. کاری پر هزینه، زمان بر اما با نتیجه ای کاملا ظفرمندانه!!! فارغ از تعبیر "جنگ نرم" و چنین مباحثی، آنچه در اطراف خود می بینیم، و هر روز نیز شاهد رشد آنیم، کاهش "تخاطب" در خانواده ها و دور همی هایی است که پیر و جوان و زن و مرد و دختر و پسر، سر در گریبان شبکه های اجتماعی خود دارند! به این مهم تاثیرات ناشی از همه گیری کرونا و صد البته قطع شدن بسیاری از صله رحمهای مرسوم ایرانی را نیز بیافزایید که خلوت های بسیار خصوصی که در دنیای مدرن و چالشهای زندگی صنعتی چون زهری خطر ناک در شریانهای اجتماع و افراد خانواده در حال به انقراض کشیدن و به انحراف کشیدن افراد خانواده است.
تنهایی، نبود کنترل درونی، ضعف در اعتقادات مذهبی و اخلاقی یا حتی بعضا محدودیتهای مالی باعث می شود برخی اعضای خانواده به سمت نوعی از روابط اجتماعی خطرناک کشیده شوند. یادمان باشد نظام آموزشی ما هم به هر دلیل در این نقیصه ی بزرگ سهیم است و ما که هیچ فرزندانمان هم هیچ آموزشی در این راستا نمیبینند !
نشسته ای و یکباره ناشناسی که او هم درد مشترکی با بقیه هم نسلان خود دارد، وارد حریم خصوصیه عمومی شده ی شما می شود، به راحتی و از روی کنجکاوی و با چاشنی توجیه تجربه آموزی مسیری را با هم یا با چند نفر همزمان آغاز می کنی که انتهایش هرچه نباشد(که نابودیست)، سردی و از هم گسستن روابط و تخاطب خانوادگی و خاموش شدن حرارت کانون خانواده است.
در کنار اینها باید بدانیم حتما جریاناتی هستند که اهدافی از جمله ترویج فرهنگ برهنگی، خیانت و روابط فرازناشویی را دنبال کرده و هر دم و از هر مجرایی در حال تبلیغ آن هستند و نوع بشر نیز بسیار در امر تبلیغات تاثیر پذیر! همیشه طلاق آمیزشی(جنسی) و طلاق عاطفی را شاهد بوده و هستیم اما امروزه روابطی را می بینیم که چه بسا خطرناک تر و خانمان سوز تر باشد، چرا که در طلاق تکلیف طرفین و خانواده های آنها روشن است، اما در این نوع "روابط فرا زناشویی" که با وجود خانواده اتفاق می افتد، آسیب های فراوانی را شاهدیم.
قبول این روابط درباره مردان در دورههای مختلف شایع بوده است،اما اینکه در شرایط جدید زنان متأهل به این امر روی آوردهاند، بسیار نگرانکننده است.هرچند وجود این معلول، علل مهمی چون جبران نیازهای طبیعی و حتی مقابله به مثل می باشد اما یادآوری این موضوع که مشکلات اجتماعی از جایی بیرون جامعه ما نیامده که حالا برای بررسی آن بخواهیم به دنبال دلایل بیرونی بگردیم را باید جدی تر نگاه کرد. نه اینکه برنامه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی بی تاثیر باشند اما اینکه طلاق و روابط فرازناشویی را فقط معلول آنها بدانیم قدری ساده انگارانه است چراکه این آسیب ها در بسترهایی بروز و ظهور می کنند که شاخص های مهم دیگری در آنها دخیل هستند.
به گفته ی یکی از آسیب شناسان اجتماعی جناب آقای معیدفر"در گذشته این روابط براساس تقسیم نقش صورت میگرفت و مهمتر اینکه در آن دوران مرد، نقش اول خانه و خانواده و مرکز تجربه و تبادل اطلاعات و تصمیمگیرنده نهایی بود. در آن فضا زن عنصری متأثر از مرد بود و متناسب با تمایل و نیاز مرد رشد میکرد و نباید پا را بیشتر از حد میگذاشت و همه میدانند که ما دیگر در چنین دنیایی نیستیم. تحصیلات و توقعات و اطلاعات و ارتباطات تغییری چشمگیر داشته است و زن دیگر عنصری تابع نیست که به خاطر محدودیتهایش کوتاه بیاید و به دنبال نیازهایش نرود. اگر در گذشته زن در مقابل چندزنی آشکار یا پنهان مرد سکوت و تمکین میکرد، امروز دیگر این کار را نمیکند و حتی ممکن است حق متقابلی را برای خود بخواهد.
اینکه بخواهیم با تفکرات گذشته به واسطه ی تنوع طلب بودن مردان، رفتارهای اجتماعی آنها را با زنان قابل توجیه بدانیم در دنیای امروزی کارهایی نخواهد داشت و عملا زنان را برای انتقام و برقراری روابطی متقابل حساس تر و جنگنده تر خواهیم نمود. با تناسبات قبلی نمی توان نسخه های موفقی برای تعالی جامعه امروزی نوشت. زنان امروزی با اطلاع از روابط مردشان دیگر به بهانه "حفظ آبرو" و "حرف مردم" با این پدیده کنار نمی آیند و خیانت همسرشان را با تقاضای طلاق تلافی می کنند.
متاسفانه بسیاری از ازدواجها بدون آشنایی عمیق دو طرف نسبت به هم و بر اساس ملاکهای ظاهری و تمایلات لحظه ای منعقد می گردد و در چنین شرایطی طرفین پس از مدتی از نظر ظاهر برای همدیگر عادی شده و نبود رضایت (علی الخصوص در مسائل جنسی)خود را نمایان کرده و تدریجا فرد را به سمت فضایی خارج از محیط خانه رهنمون می سازد. این یعنی وقتی ملاک های ازدواج برای طرفین ظواهر باشد، با تغییر آنها عملا نمی توان شاهد ثبات دیدگاه بود و همواره دیدگاه چنین افرادی در حال دگردیسی بنظر می رسد و چنین طرفی در ازدواج نه خود و نه شریک زندگیش را نمی تواند به ساحل آرامش برساند.
دقت در انتخاب همسر با ملاکهایی ثابت و بدور از تعصبات رایج و نیز کنترل تمایلات به واسطه ی تقوا و بالابردن سطح آگاهی و دانش در این حوزه و نیز بکارگیری نصایح مشاورین و خبرگان این حوزه می تواند بواسطه ی بالابردن سطح هوشیاری برای نجات خانواده، برای هر پدیده ی شوم و نوظهوری زندگی را بیمه نموده و محصول زندگی زناشویی را به بهترین و شیرین ترین تجربه ی زندگی تبدیل نماید.این سیاهچاله ی در کمین خوشبختی را خوب تر بشناسید.
۶۵۶۵