ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم
هرچند مسئله به این سادگی نیست که گفته میشود. ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم. صورت گزاره «ما خطا را برای خطا مرتکب نمیشویم» هرچند به لحاظ منطقی مغالطه این همانی را در ذهن تداعی میکند لیکن در معنا چنین نیست. مگر ما غذا میخوریم که غذا بخوریم. ما غذا را برای خوردن نمیخوریم. در پس پشت غذاخوردن های ما دلیلها و علتهای بسیار نهان و آشکار هست. ما از سر ذوق که گرسنه و تشنه نمیشویم.
برای رفع و دفع گرسنگی و تشنگی احساس نیاز به نوشیدن و خوردن میکنیم. و در پس پشت احساس گرسنگی و تشنگی ما و رفع و دفعشان نیز دهها علت و دلیل دیگر هست. بر همین سیاق در پس پشت خطاهای ما، محاسبات ما و انتخابهای ما برای یافتن پاسخهای مؤثر و جستن و یافتن راه حلهای مناسب در مواجهه با چالشها و مخاطرات پیشارو، دلیلها و علتهای متعدد نهان است. ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم. غرض خطا کردن نیست. غرض و هدف خطا کردن و خطاکاری نیست. ترجیح بند سخن این قلم در یادداشتهای پیشین، این بوده است که موران و زنبوران، پروانگان و مرغان هیچگاه راه گم نمیکنند، ما آدمیان هر صبح و شام به صراط مستقیم فراخوانده شدهایم چون راه گم میکنیم. چ..
هرچند مسئله به این سادگی نیست که گفته میشود. ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم. صورت گزاره «ما خطا را برای خطا مرتکب نمیشویم» هرچند به لحاظ منطقی مغالطه این همانی را در ذهن تداعی میکند لیکن در معنا چنین نیست. مگر ما غذا میخوریم که غذا بخوریم. ما غذا را برای خوردن نمیخوریم. در پس پشت غذاخوردن های ما دلیلها و علتهای بسیار نهان و آشکار هست. ما از سر ذوق که گرسنه و تشنه نمیشویم.
برای رفع و دفع گرسنگی و تشنگی احساس نیاز به نوشیدن و خوردن میکنیم. و در پس پشت احساس گرسنگی و تشنگی ما و رفع و دفعشان نیز دهها علت و دلیل دیگر هست. بر همین سیاق در پس پشت خطاهای ما، محاسبات ما و انتخابهای ما برای یافتن پاسخهای مؤثر و جستن و یافتن راه حلهای مناسب در مواجهه با چالشها و مخاطرات پیشارو، دلیلها و علتهای متعدد نهان است. ما خطا نمیکنیم که خطا کنیم. غرض خطا کردن نیست. غرض و هدف خطا کردن و خطاکاری نیست. ترجیح بند سخن این قلم در یادداشتهای پیشین، این بوده است که موران و زنبوران، پروانگان و مرغان هیچگاه راه گم نمیکنند، ما آدمیان هر صبح و شام به صراط مستقیم فراخوانده شدهایم چون راه گم میکنیم. چون میتوانیم به بیراهه و راههای کژ بسیار برویم. بنا به شواهد باستان شناختی و قرائن انسان شناختی نخستین ابزارهای شکار در پیش از تاریخ این چنین ساخته و پرداخته شدند. در بستر خطاها و آزمونها و تصحیح خطاهای پیشین و راست کردن قامت کژرویها و محاسبات غلظ پیشین. مسئله از آن هنگام پیچیده و دشوار شد که ابزارهای ناکارآمد و خطاها جامه جادو بر تن پوشیدند و سحرآمیز و آئینی شدند. خطاها نهادینه شدند و مشروعیت آئینی به آنها داده شد. خطاها پی به پی در دور باطل بی آزمون تکرار شدند. تصحیح و بهدور افکندن شأن دیگر آسان نبود. این همان معضلی است که جامعه ما و البته بسیاری از دیگر جوامعی که در موقعیت و شرایط تاریخی بیش و کم مشابه ما بسر میبرند دست در گریبان هستند.
حکمت و خرد و منطق آزمودن در تکرار پی به پی خطاها نیست. در ادامه و استمرار کژرویها نیست. در تصحیحشان است. در راست کردن قامت کژیها و کژرویها است. درحرکت و کنش و کوشش بسوی یافتن و ارائه راه حلهای بهتر و کارآمدتر است. پزشکان وقتی متوجه شدهاند دارو یا داروهائی را که در بهبود و درمان بیمارانشان تجویز کردهاند پاسخ مطلوب و مورد نظر را دریافت نکرده و حال بیمارانشان وخیمتر هم شده است؛ بهدنبال تجویز داروهای مؤثرتر با عوارض کمتر برای بهبود و درمان بیمارانشان رفتهاند. یا تصمیم به جراحی گرفتهاند. معماران و مهندسان نیز وقتی دیدهاند ادامه استفاده از مواد و مصالح نامرغوب و سست در بناها در برابر حوادث طبیعی و عوامل مخرب انسانی مقاوم نبودهاند خطای معماران و مهندسان پیشین را تکرار نکردهاند. ادامه ندادهاند. به راه پیشینیان نرفتهاند. هوشمندی ایجاب میکرد که چنین کنند. در سیاست و دین و دولتداری و مدیریت و اقتصاد و معیشت و تعلیم و تربیت و داد و ستد و تجارت و اخلاق و آداب و ادب معاشرت و مراودت نیز قاعده چنین است. عقل و هوش و منطق چنین حکم میکند. تکرار پی به پی خطاها و ادامه و استمرار پی به پی کژرویها توجیه تراشیهای شرعی برای خطاها و کژفهمیها و کژرویها همیشه پر هزینه بوده است و همیشه تاوانش گران.
ما ممکن است از سر ذوق و ملهم از این یا آن رخداد چه سوگناک چه شوخناک و این یا آن منظرگاه و حادثه و سانحه طبیعی و رخداد و تحول تاریخی، فرهنگی و انقلابهای اجتماعی و رستاخیزهای معنوی شعری بسرائیم و تصویری یا رمانی یا نمایشنامهای را خلق کنیم لیکن از سر ذوق و الهام که غذا نمیخوریم. غذا میخوریم که انرژی و نیروی کافی برای ادامه زندگی به بدنمان برسد. آنقدر مقاوم باشد که بتواند بیماریها را دفع کند. البته میتوانیم از سر ذوق زیباشناختی سفره غذاهایمان را برای تحریک و تحرک بخشی بیشتر ذائقهمان با خوراکیها و نوشیدنیهای خوش طعم و خوش عطر با استفاده و ترکیب کردن مواد اولیه مفیدتر و مرغوب تر و مقویتر بیاراییم. در چیدمان و آرایش میز غذایمان سفره را هنرمندانه آراستهتر و زیباتر کنیم. لیکن تشنگی و گرسنگی ما معلول ذوق و الهام نیست. ما عمداً تصمیم نمیگیریم که خطا کنیم. علی القاعده از سر ذوق هم خطاها را دامن نمی زنیم. اصلاً انگیزه و غرض و قصد خطا کردن نیست. مقصد هم دامن زدن خطاهای دیگر نیست.
انگیزه و غرض، انتخاب و اتخاذ و ارائه این یا آن راه حل هوشمندانه و پاسخ مناسب به مشکلات و معضلات و مخاطرات پیشاروست. قاعده و منطق خطاکاریهای عقل و هوش و فهم ما این نیست که مرتکب خطاهای پی به پی بشویم و گرهها را ستبرتر و قفلها را صعبتر و ناگشودهتر کنیم. مقصد هم خطا برای خطا نیست. به سخن دیگر، خطا نمیکنیم که خطا کنیم. اشتباه نمیکنیم که اشتباه کنیم. دروغ نمی گوئیم که دروغ گفته باشیم. دانش آموزان یا دانشجویان به هنگام مشارکت در آزمون، سعی میورزند به پرسشها پاسخ درست بدهند. پاسخ غلط ندهند تا در آزمون مردود نشوند. لیکن پاسخهای غلطشان به پرسشها به قصد پاسخ درست داده میشود نه به قصد پاسخ غلط. در فرجام بهدلیل شمار زیاد پاسخهای غلط به پرسشها مردود میشوند. چنانکه در پیش یادآور شدیم ما غذا نمیخوریم که غذا خورده باشیم. وقتی متوجه شدیم در محاسباتمان خطا کردهایم. در اشتباه بودهایم و به نتیجه مطلوب دست نیافتهایم؛ بجای توجیه و تکرار خطاها و اشتباههایمان میباید غلط کاریها را تصحیح کنیم. بهدنبال راه حلهای مؤثرتر بگردیم و کلیدهای نو در گشودن قفلهای ناگشوده کهنه بسازیم.
لیکن ذهن و فکر و عقل و هوش و آگاهی ما همیشه چنین عمل نمیکند. صدها و صدها علت و دلیل نهان و آشکار از لایهها و زیرلایه های نهان تصمیم گیریهای ما در انتخاب و اتخاذ نوع پاسخ و نحوه عمل ما سر بر میکشند و بر صحنه میآیند؛ در محاسبات ما دخالت میکنند. به بیراههشان میکشانند و خطاها و اشتباهها را بیش از پیش و بیشتر و بیشتر دامن میزنند؛ نه تنها گرهها را نمیگشایند که صعبتر و ستبرتر هم میکنند. توجیه شأن هم میکنند. صاحبان قدرت، حاکمان و سیاسیون حرفهای، پیروان فرقههای مذهبی، سارقان، راهزنان، جنگ افروزان، جانیان حرفهای هر کدام متناسب با موقعیت و حرفه خود برای خطاکاریها و کژرویهای خود هماره توجیه خاص خود را داشتهاند. مادام که به قانون و عدالت سپرده نشدهاند نه تنها حاضر نبودهاند و حاضر نشدهاند بپذیرند مرتکب خطا و اشتباه شدهاند؛ دهها و دهها دلیل و علت هم برای توجیه خطاهای خود داشته و تراشیدهاند. از تکرار خطاها و اشتباهاتی که مرتکب شدهاند ابراز ندامت و اظهار پشیمانی نکردهاند.
۶۵۶۵