موسسه های پژوهش اسلامی و بحران ناکارآمدی (قسمت دوم)
ساختار اجتماعی بیمار، دیگر قادر نیست حتی اساسی ترین کارکردهای خود را به شیوه درست انجام بدهد…چنانچه توانایی انسان در اثر عاجز شدن از درک واقعیت امروزی دچار نقصان شود، همین عجز انسان های با هوش را نیز در هنگام سخن گفتن از آینده به حماقت کامل دچار می کند. (تافلر،شوک آینده، ص۱۸۶) نخبگان، هوشیار به زمانه خویش و متناسب با آن پیش می روند، تصمیم می سازند و تصمیم می گیرند و چیزهایی را در دستور کار قرار می دهند که با کمترین هزینه بیشترین فایده را برای آدمیان داشته باشد.
پژوهش های انسانی/ اسلامی که با امکاناتی فراوان در بنگاه هایی رسمی، در کنار هم قرار گرفته و دسته زیادی از آنها ذیل بالاترین نهاد جامعه تدبیر و مدیریت می شوند و به همین جهت از نظارت های برون نهادی و نیز پاسخگویی به مراجع رسمی معافند، گذشته از مشکل موازی کاری و حتی مشابه کاری، با پدیده پیچیدگی فرایند پژوهش روبرو هستند، فرایندی که اندیشه گریز، فرصت سوز و هزینه ساز و در نهایت مایه ناکارآمدی پژوهش است.
در بخش پیشین دوربودگی پژوهش های اسلامی -که عمدتا حوزوی اند- از مسائل روزآمد سخن گفته شد، اما مقوله فرایند تصویب و انجام – حدا..
ساختار اجتماعی بیمار، دیگر قادر نیست حتی اساسی ترین کارکردهای خود را به شیوه درست انجام بدهد…چنانچه توانایی انسان در اثر عاجز شدن از درک واقعیت امروزی دچار نقصان شود، همین عجز انسان های با هوش را نیز در هنگام سخن گفتن از آینده به حماقت کامل دچار می کند. (تافلر،شوک آینده، ص۱۸۶) نخبگان، هوشیار به زمانه خویش و متناسب با آن پیش می روند، تصمیم می سازند و تصمیم می گیرند و چیزهایی را در دستور کار قرار می دهند که با کمترین هزینه بیشترین فایده را برای آدمیان داشته باشد.
پژوهش های انسانی/ اسلامی که با امکاناتی فراوان در بنگاه هایی رسمی، در کنار هم قرار گرفته و دسته زیادی از آنها ذیل بالاترین نهاد جامعه تدبیر و مدیریت می شوند و به همین جهت از نظارت های برون نهادی و نیز پاسخگویی به مراجع رسمی معافند، گذشته از مشکل موازی کاری و حتی مشابه کاری، با پدیده پیچیدگی فرایند پژوهش روبرو هستند، فرایندی که اندیشه گریز، فرصت سوز و هزینه ساز و در نهایت مایه ناکارآمدی پژوهش است.
در بخش پیشین دوربودگی پژوهش های اسلامی -که عمدتا حوزوی اند- از مسائل روزآمد سخن گفته شد، اما مقوله فرایند تصویب و انجام – حداقل در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی وابسته به دفتر تبلیغات قم که نویسنده عضویت آن را دارد- معضلی بسیار بزرگ است و مشخص نیست این همه مشکل آفرینی با چه انگیزه و اهدافی صورت می گیرد؛ پژوهشی که برای اجازه یافتن به زمانی بیش از یک سال و حتی گاه بیش از دو سال بطلبد و در بیش از۶۰جا مورد بررسی و تایید یا اظهارنظر سازمانی – که در رأس بسیاری از آنها نیروهای اداری در سطح کارشناسی هستند- قراربگیرد، جدای از نادیده انگاری کرامت محقق، موجب اتلاف وقت و عمر و هزینه های جبران ناپذیر و در نهایت بی رمقی/بی تعلقی نیروها می گردد، بی آنکه در بهشد و نتیجه بخشی پژوهش یا کارآمدی آن بتواند مفید واقع شود، ضمن آنکه عملا ضرورت انجام یک پژوهش مسأله محور را از بین می برد.
البته برنویسنده پوشیده نیست که در برخی از پژوهشگاه های مشابه و تحت اشراف همان نهاد، گاه تصویب و تجویز پروژه پژوهشی را دریک هفته پشت سر گذاشته و با تکریم و حمایت شایسته از پژوهنده، می کوشند تا با ایجاد رضامندی هر چه بیشتر از توان علمی و جوشش فکری او بهره برند. البته کاربست این مدیریت بایسته و شایسته، بدیهی تر و ابتدایی تر از آن است که به عنوان یک فضیلت قلمداد شود، اما بی راهه روی های دیگران، براه بودگی اینان را امری مهم و عجیب نشان می دهد.
پژوهش علمی، به ویژه در حوزه های نظری/بنیادی، بر خلاف دیگر فعالیت ها، بیش از آن که به تلاش و کوشش افراد پیوند داشته باشد، به اندیشه و خرد او گره خورده است و به کارگیری این عنصر نیز بدون وجود زمینه آرام، مساعد، همراه با تکریم و اعتنا هرگز میسر نخواهد شد. پژوهشگران که در جایگاه عضو هیأت علمی و پس از طی فرایند سخت و سفت جذب، درموسسه ای به کار گرفته می شوند، بی گمان دارای توانایی ها و اندیشه هایی اند که تنها در زمین هموار و زمینه مناسب شکوفا می شوند و ایجاد هرگونه سازکار فرابخشی و بفرمان خواهی ساختاری مانع خلاقیت او خواهد شد که خسارتی بزرگ و به اعتبار تحقیر نیرو، ستمی نابخشودنی است.
مدیران علمی که البته باید خود در چارچوب همان ساختاری که می آفرینند آزموده و ارزیابی شوند، نمی توانند اهداف سازمانی را با پیچ و خم های ناکارآمد اداری دنبال کنند. برای پژوهش باید کوتاه ترین راه را برگزید، همه امکانات پشتیبان را مهیا کرد و پیشتر از همه، تمامی موانع را از سر راه برداشت تا خلاقیت فکری افراد شکوفاتر عمل کرده و آنچه دنبال می شود در سریع ترین زمان به مرحله بارآوری برسد.
امروزه بر همگان آشکار شده است که دیوانسالاری که در زمانی نه چندان دور، بر فضای فکری جوامع غلبه داشت، امروزه به عنوان یک مانع جدی شمرده می شود و باید از آن دست برداشت و نخبگان را به احترام نخبگیشان، ارج نهاد تا با تعلق سازمانی به گره گشایی از مسائل حوزه تخصص خویش کمر همت ببندند.
انسان فراصنعتی، به جای آنکه در یک مقام و جای ثابت و همیشگی و معین بماند و به فرمان افراد مافوق، بدون تامل به کارهای عادی بپردازد، روز بروز به این امر بیشتر واقف می شود که باید خودش به اتخاذ تصمیم همت گمارد و این تصمیم را در ساختار هر دم متغیر سازمانی بگیرد که خود بر روابط ناپایدار انسانی مبتنی است(همان، ص۱۴۱) و تنها با چنین نگاهی است که می توان پژوهش به معنای درست را انتظار داشت.
اگر نوشته را می پسندید، در گسترش آن همراه باشید.
پاییز ۱۴۰۱، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. a.vasei@isca.ac.ir