حوزهی علمیه، هوش مصنوعی، جامعه
اول میخواستم دربارهی این مساله حرف بزنم که چرا در این المپیک، یکی از روحانیون، تکواندوی زنان در المپیک را با عبارت لگدپرانی موهوم توصیف کرده و روحانی مشهور دیگری نیز در المپیکی دیگر، عبارتی نزدیک به این را به کار برده بود. اما بعد، به نتیجه متفاوتی رسیدم و بهتر دیدم دربارهی این موضوع صحبت کنم که نسبت درس و دانش طلاب و روحانیون حوزهی علمیه با ابعاد و ساحات کنونی زیست انسان و جهان چیست؟
یک طلبه چه میخواند و آن چه که خوانده است، به چه شکلی میتواند تبدیل به بستری معرفتی و ارتباطی شود تا بر اساس آن، با انسانِ امروز و دنیای امروز ارتباط بگیرد، احوالات زمانه را درک کند و بتواند با تکیه بر علمی که فرا گرفته، سهم و نقشی در بازتولید فهم و معرفت داشته باشد. اینجاست که ما با تصویری مواجه میشویم که بخش عظیمی از انتقادات ما را به چالش میکشد و باعث میشود به این نتیجه برسیم که سقف توقعات ما از طلاب علوم دینی برای مواجههای عالمانه با انسان معاصر و جهان معاصر، بسیار بلند، غیرمنطقی و ایده آلیستی است. چرا؟ چون اساسا مواد درسی و سنت آموزشی آنان، با این دنیای «غوغازده»، «ذوابعاد»، «ذومسائل» و «ذو..