مهاجر ستیزی و تدبیری که نیست
آن چه من دیدم در نسبت با چیزی که این روزها در فضای مجازی می گذرد بیشتر به یک شوخی شبیه است. منظورم این است که فضای مجازی به مراتب خشونت بارتر از چیزی است که من دیدم اما تاثیر آنچه در عالم واقع می بینید معمولا بیشتر از چیزی است که در فضای مجازی مشاهده می شود. این اتفاقات چه مجازی و چه واقعی اش از واقعه خوفناکی خبر می دهند که طبق معمول بزرگان نمی خواهند چیزی درباره اش ببینند و بشنوند مگر این که ماجرا عالمگیر شود و تازه آن وقت است که به فکر می افتند آب را به جوی بازگردانند اما نمی دانند آب رفته بر فرض محال هم که به جوی بازگردد، ماهی مرده را چه سود کند؟ من نمی دانم در پس این اختلاف ها و موج مهاجر ستیزی جدیدی که به راه افتاده جریانی هست یا نیست. در سرزمینی زندگی می کنیم که از آب آشامیدنی تا هوایی که تنفس می کنیم به سیاست گره زده شده و همه ما عادت کرده ایم از پس عینک سیاست یا سیاست زدگی به همه امور بنگریم اما چه این ماجرا به سیاست دخلی داشته باشد چه نداشته باشد به زودی دامن همه سیاستمداران را خواهد گرفت. سیاستمداران می توانند مثل همیشه خاموش بمانند تا کار به رسوایی بکشد اما زنهار که این رسوا..