در قرن جدید جایی برای پیرمردها نیست
فیلم ماندگار «جایی برای پیرمردها نیست» محصول ۲۰۰۷ ساخته «برادران کوئن» در سکانس افتتاحیه و اختتامیه یک نریشن بسیار خاص دارد. تامیلی جونز میگوید: دنیای غریبی است یک زندانی و قاتل زنجیرهای را دستگیر کرده بودند. بدون هیچ انکاری همه جرایم را گردن گرفت. و سرآخر گفت: اگر دستگیر نمیشدم بازهم آدم میکشتم! جونز ادامه میدهد: دنیای اکنون قابل درک نیست. جوانان چه رویایی دارند؟ در حالیکه دیگر جایی برای پیرمردها نیست.
ایهام این دو سکانس بینظیر است. جان کلام تامی لی جونز این است: اگر جوانان دارای رویای خوب باشند بازهم جایی برای پیرمردها نیست.
رفیق قدیمی و ادیب و نازنینم محمدرضا اسدزاده برای نوشتن یک یادداشت نوروزی از حقیر یاد کرد.
چیزی به ذهنم نرسید. تا دیشب که حرفهای دو پسرم را ناخواسته گوش میدادم. پسر بزرگم ۲۷ سال دارد و دومی ۲۳ ساله است. این پسر بزرگم همانی است که یادداشت پوستر رئیس جمهور کنار عکس جان سینا را، بازهم با توجه به سوژه او، در ۱۲ سال پیش در همین جا نوشتم. بحث آنها در مورد دکتر محمد مصدق بود. این که وی کیست؟ چه کرد؟ چرا از او یادی و نامی نیست؟ و چرا در همه حکومتها مغضوب بود..