حافظِ سایه و یک خاطره
اگرچه به قول معروف عمرِ پربار و پربرکتی داشتند، ولی با وجود این باز هم انسان بنا بر عواطف انسانی متأثر میشود. من در اینجا، خاطرهای از این بزرگمرد عرصه فرهنگ عرضه میدارم:
ابتدا بگویم که از اوایل انقلاب با مرحوم سایه دوستی داشتیم. گاهی ایشان به منزل ما میآمدند و گاهی من میرفتم منزل ایشان و درباره حافظ بحث میکردیم و سی سال پیش بود که در اوج کارهای تفسیر حافظ بودند و در نهایت به نام «حافظ به سعی سایه» منتشر شد، در دو قطع وزیری و قطع رحلی کوچک یا همان رحلی دووزیری.
من درباره حافظِ سایه سه مقاله نوشتهام و گاهی هم از خودم تعجب کردم که چرا سه مقاله نوشتم، اصلا رسم نیست و سابقه ندارد کسی بر کتابی هرقدر هم مهم، سه بار بنویسد. البته این مقالات را در فاصلههای چندساله نوشتم و آخرین آنها «حافظ به سعی سایه پس از پانزده سال» بود و یادم است نقد اول در «کلک» چاپ شد. درباره حافظ سایه، هم نوشتم و هم صحبت کردم و از اینرو اینجا فقط میخواهم خاطرهای تعریف کنم که از یک سو باعث تأثرم شد و از سویی در نهایت نیکانجام بود و ختم به خیر شد. ماجرا مربوط به یک سخنرانی در بنیاد ایرانشناسی است که مرحوم دک..