نوروز و زبان بینظیر پارسی
مدتی است موضوعی توجهم را به خود جلب کرده است، شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که ناگهان به موضوعی که همیشه با آن روبرو بودهاید به گونهای دیگر بیاندیشید.
«زبان» و آنچه میگویم و مینویسم، این توانایی خارق العاده که به رایگان خداوند به من عطا کرده است را در چه راه و چه مسیری استفاده کردهام.
زبان در دنیای امروز بیشتر از جهت کاربرد آن در زندگی روزمره و رفع نیازهای مادی و دمدستی آن، مورد توجه قرار میگیرد ولی در طول زمان و هنگامی که نیازهای ما عمق بیشتری پیدا میکنند و از امور جاری فاصله میگیرند، زبان و گویشها، بسته به اینکه چگونه از آن استفاده کردهایم، چه قدر و ظرفیتی به آن دادهایم و در چه بستری آنرا پروراندهایم اهمیت پیدا میکند.
هر زمان که فرصتی برای همنشینی با اهل شعر و ادب معاصر و یا تعمق در آثار گذشتگان پیش میآید، و من به شیوه و روشی که آنها از همین زبان و گویش استفاده کردهاند، توجه میکنم، از خودم خجالت می کشم و میپذیرم که چه دارایی با ارزشی را به فراوانی و بیجهت و در مقابل هیچ و پوچ، به راحتی از دست دادهام.
شما را نمیدانم و کمتر با کسی از این موضوع سخن گفتهام..
مدتی است موضوعی توجهم را به خود جلب کرده است، شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که ناگهان به موضوعی که همیشه با آن روبرو بودهاید به گونهای دیگر بیاندیشید.
«زبان» و آنچه میگویم و مینویسم، این توانایی خارق العاده که به رایگان خداوند به من عطا کرده است را در چه راه و چه مسیری استفاده کردهام.
زبان در دنیای امروز بیشتر از جهت کاربرد آن در زندگی روزمره و رفع نیازهای مادی و دمدستی آن، مورد توجه قرار میگیرد ولی در طول زمان و هنگامی که نیازهای ما عمق بیشتری پیدا میکنند و از امور جاری فاصله میگیرند، زبان و گویشها، بسته به اینکه چگونه از آن استفاده کردهایم، چه قدر و ظرفیتی به آن دادهایم و در چه بستری آنرا پروراندهایم اهمیت پیدا میکند.
هر زمان که فرصتی برای همنشینی با اهل شعر و ادب معاصر و یا تعمق در آثار گذشتگان پیش میآید، و من به شیوه و روشی که آنها از همین زبان و گویش استفاده کردهاند، توجه میکنم، از خودم خجالت می کشم و میپذیرم که چه دارایی با ارزشی را به فراوانی و بیجهت و در مقابل هیچ و پوچ، به راحتی از دست دادهام.
شما را نمیدانم و کمتر با کسی از این موضوع سخن گفتهام ولی زبان فارسی، مثل هر زبان دیگری، مثل هر عامل تفاوت دیگری، بسته به اینکه چه ظرفیت و عمقی در کاربردهایش داشته، در نگاه دیگران ارزش پیدا کرده و میکند.
بگذارید مثالی بزنم، سالهای قبل از اینترنت، زمانی که گوشیهای تلفن همراه مثل امروز مورد استفاده قرار نداشت برای عامه مردم ، زبان برنامه نویسی و کدهای مورد استفاده در نوشتن نرم افزارها، هیچ جایگاه و مرتبت بالایی نداشت. آدمهای معمولی را میگویم… هیچ کس مقهور و مبهوت دستاوردهایی مانند اینترنت و گوشی هوشمند نشده بود و با اینکه زبانهای برنامه نویسی سالها قبل از آن، در ذهن و فکر معدود انسانهایی پرورش یافته بود ولی تا وقتی آثار عینی و عملی از آنها دیده نشد، کسی به اهمیت زبان برنامهنویسی و ابزار تولید دستاوردهای خارقالعادهای مانند اینترنت و گوشیهای هوشمند توجهی نشان نداد، حتی جوان ترها، در زمان ما بیشتر به پزشکی و مهندسی عمران و خلبان شدن فکر میکردند تا به زبان برنامهنویسی و رشتههای کامپیوتری. این چرخش بزرگ و این جلب توجه فراگیر زمانی رخ داد که آثار و کاربردهای زبان برنامهنویسی و کامپیوتر به شکلی فراگیر و قابل فهم در اختیار همگان قرار گرفت.
روزگاری کسی مانند مولوی زبان فارسی را برای بیان حرفهایش انتخاب کرد، در حالیکه روزمرهگیهایش را با زبان ترکی رفع میکرد. چون زبان فارسی در شعر، ادبیات و حتی علوم روز مانند پزشکی، نجوم، شیمی و ریاضی پیشرو و زنده بود.
شاید اندکی دیر شده باشد که زبان فارسی به جایگاه تاریخی خود برگردد و یا جایگاه خود را در میان زبانها حفظ کند ولی زبان فارسی حتی امروز هم برای خیلیها که به دنبال مفاهیم عمیق و معنوی در دنیا میگردند حرفی برای گفتن دارد به همین دلیل بیرون از مرزهای ایران بسیاری تلاش میکنند تا آن را فرا بگیرند و بیواسطه سخنان سعدی و حافظ و مولوی و خیام و عطار و بابا طاهر و …. را درک کنند.
هنوز آثار و خروجیهای زبان فارسی برای آنان که در جستجوی چیزی فرای روزمرگیها هستند، مشهود است. دستاوردهای این زبان، قرنها توانسته است تازه بماند و آثاری که به زبان فارسی وجود دارد کماکان آنقدر با ارزش هستند که برای انسان امروزی هم گوهری ناب و بینظیر به حساب بیایند.
ترجمه فارسی به زبانهای دیگر، مثل ریختن تمامی یک قوری چای در یک استکان کمر باریک است. سر ریز می شود و کمی از آن همه چای در استکان به جای می ماند ، کمتر شعری یا کلام عمیقی از فارسی است که وقتی به انگلیسی یا دیگر زبانهای دنیا وارد میشود، همه جزئیات و مفاهیم را بتواند با خودش منتقل کند.
نمیدانم چه کسانی به جز متخصصان زبان فارسی، دغدغهای اینچنین دارند ولی من انگار تازه قدر این دارایی بینظیر را فهمیدهام، این که چگونه از آن بهره ببرم و یا با استفاده از آن چه بگویم و چه بنویسم!
شاید اگر آگاهی بیشتری داشتیم به خودمان این مجال را میدادیم تا با کلام و زبانی عمیق چون فارسی لحظههای متفاوتی را تجربه کنیم.
من بخش زیادی از این حس خوب به زبان فارسی و شعر و ادبیات را مدیون مردی هستم که بیش از یکسال است در میان ما نیست. آوا و صدای او من را در نوجوانی با حافظ و سعدی آشنا کرد. محمدرضا شجریان و کسانی چون او که پاسدار این گنجینه با ارزش در این مرز و بوم هستند و با تولید آثار متنوع و فاخر و بهرهمندی از ابزار موسیقی کوشیدهاند تا صدای این زبان بی نظیر باشند ، یک تنه بار کم توجهی اغلب ما را به این گنج بی نظیر به دوش گرفته اند . آثار آنها کارکرد قابل استفاده زبان فارسی و شعر و ادب ، برای مردم عادی است .
امیدوارم در سال جدید، هرگاه سخنی گفتیم و یا خطی نوشتیم، از خودمان بپرسیم آیا آنچه من میگویم و مینویسم، سزاوار زبان بینظیر پارسی است؟ آیا زبان مادری ما و آنچه به رایگان به ما رسیده است شایسته انتخابهای زیبندهتر و ارزندهتری نیست؟
برای همه شما عزیزان سالی سرشار از احساسات ناب، شعر فاخر، موسیقی اصیل و صلح و آرامش پایدار آرزو میکنم